شهید - صفحه 56

شهید جنگی روی تین روغن نام آزادشهر را نوشت
دختر شهید غلامرضا جنگی می‌گوید:پدرم از اینکه اسم خیابان محل زندگی‌اش «آریاشهر» بود ناراحت بودند. برای همین یک روز صبح یک تین ۱۷ کیلویی را از هم باز می‌کنند و روی آن می‌نویسند آزادشهر.
۳۶ سال چشم انتظاری همسر شهید نورانی
۳۶ سال کم نیست برای انتظار؛ انتظاری که حتی با شنیدن صدای انداختن کلید به در تکرار می‌شود، انتظاری که گاهی در گلزار شهدای بهشت‌رضا (ع) به پایان می‌رسد و کمی بعد دوباره آغاز می‌شود.
۲۸ سال طنین نوای قرآن در حسینیه امجدی‌ها
پدر شهید امجدی دوست داشت کاری کند که خانه پدری‌اش در جوار بارگاه حضرت‌رضا (ع) آباد شود و همیشه زنده و پویا بماند.
پس از ۱۰ سال پسوند «شهید» را از کنار نام عباس فرازی برداشتند
اتفاقاتی رخ می‌دهد که عباس فرازی فقط ۱۰ سال نام « شهید » را یدک می‌کشد و بعد از این مدت، نامش از لیست شهدای بنیاد شهید خط می‌خورد.
ازدواج آسان محمدسجاد و زهرا بر مزار شهدای گمنام
آقا و خانم علیزاده‌یزدی که با هم نسبت فامیلی دوری دارند، مراسم ازدواجشان را در بوستان نیلوفر آبی و بر سر مزار شهدای گمنام برگزار کردند.
برشی از زندگی ۵ شهید ارتشی منطقه ۹ مشهد
سه رزمنده بودیم؛ یکی سیدطالب، یکی سید‌علی‌اصغر و دیگری سید‌علی‌اکبر. سید‌طالب گروهبان ارتش بود و من و علی‌اصغر بسیجی بودیم. هر سه هم‌زمان به سه‌سوی جنگ فرستاده شدیم.
صبر ایوب حاج علی اکبر و هفت پسری که به دیدار خدا رفتند
علی‌اکبر حبیبی، در زندگی‌اش بار‌ها مورد امتحان الهی قرار گرفت، او هفت فرزند پسر خود را از دست داد و تنها دو دختر برایش باقی مانده است. به قول خودش، بار‌ها پشتش خالی شد.