سردر خانه با یک پرچم سیاه به نام اباعبدالله(ع) مزین شده است و در ورودی نام «بیتالسکینه (س)» درکنار عکس شهید مدافع حرم، محمد اسدی چشمنوازی میکند؛ خانهای که تا چندسال قبل، ساکنانش روال معمول زندگی را داشتند، از سال۹۵ و پساز شهادت محمد، تبدیل شد به مأمنی برای خواهران شهید که عهد بستهاند برای ادامه راه برادران شهیدشان، وارثان زینب (س) باشند.
اعظم اسدی، بانی بیتالسکینه (س) که فقط چهارسال با برادرش اختلاف سنی داشت، هرآنچه در زندگی سیساله محمد از او یاد گرفته است، حالا در جلسات آگاهسازی بانوان به اشتراک میگذارد.
تخته سفید کوچکی روی دیوار خانه، کنار عکس شهدا، گذاشته شده است که نشان میدهد بعد از دعا و مناجات، آموزش و یادگیری هم جزو برنامههاست. کنار دست هرکدام از خانمها یک خودکار است با دفترچه یا کاغذ کوچکی برای یادداشت. کودکان هم هرکدام وظیفهای دارند؛ مثلا زهرای ششساله مسئول جمعکردن تکالیفی است که در جلسه قبل از خانمها خواسته شده است.
در بیتالسکینه (س) هر سهشنبه مادرانی که میخواهند بنیاد عاطفی خانواده را مستحکم کنند، دورهم جمع میشوند تا براساس وصیتهای کتبی و شفاهی شهدا، بهویژه شهدای مدافع حرم، بیشتر با مسائل روز و شیوههای تبیین آشنا شوند.
بعد از زیارت عاشورا، اعظمخانم ماژیکهای رنگوارنگش را برمیدارد، کتابش را باز و قیاس بین قیام حسینی و قیام خمینی (ره) را آغاز میکند؛ «همانطورکه شهدای ما با روحیه ایثار امنیت ایجاد کردند و از جان و مال مردم دفاع کردند، ما هم به تأسی از آنها از اعتقادات و روح جامعه ایمانی دفاع میکنیم. نقش برادران ما مبارزه بود؛ پس من هم وقتی در تاریخ نگاه کنم که باید به چه کسی تأسی کنم، متوجه میشوم که نقش حضرتزینب (س) برعهده ماست.»
او براساس محتوای کتابی که از پژوهشکده اندیشه قم با مشورت علمای بزرگ دین تهیه کرده است، تلاش میکند در محفلی که با نام شهید مدافع حرم شکل گرفته است، خانمها را با نقششان در جامعه اسلامی امروز آشنا کند.
به وصیت برادر شهیدش اشاره میکند و ادامه میدهد: ما باور داریم که رزقمان از شهداست. وقتی محمد شهید شد، نیت کردم خانهام را تبدیل کنم به حسینیه. وقتی از همسرم برای نام این مکان مشورت گرفتم، «بیتالسکینه (س)» را پیشنهاد کرد.
همسرم بارها از زبان محمد شنیده بود که بهخاطر اهانت به حرم حضرت سکینه (س)، رجز خوانده و نابودی داعش را وعده داده بود. در فضای مجازی هم این رجزخوانی محکم او از زبان خودش موجود است. ما هم نام بیتالسکینه (س) را برای این محفل شهدایی انتخاب کردیم.
هر سهشنبه از ساعت۴ دور هم جمع میشویم و بعد از دعا سیر مطالعاتی داریم. در ابتدا براساس نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه پیش میرفتیم، اما بعد با کمکگرفتن از پژوهشگران و علمای اندیشکدهای در قم، مطالعه کتابهای نوین را شروع کردیم.
اعظمخانم، زینب یکسالهاش را در آغوش میگیرد و ادامه میدهد: محمد همیشه میگفت بزرگترین جهاد خانمها فرزندآوری است. در این محفل، پنجنفر حضور دارند که بچههای چهارم و پنجمشان را هم بنا به وصیت شهید به دنیا آوردهاند. ازطرفی به افراد نیازمند هم توجه میکنیم. همراه خانمهایی که به جلسه ما میآیند و تعدادشان حدود هفتادنفر میشود، از نیازمندانی که بچهدار میشوند، حمایت میکنیم. از مرحله مراقبتهای دوران بارداری گرفته تا رسیدگیهای پس از زایمان.
خانمهایی که پایشان به این محفل باز شود ماندگار میشوند. خودشان معتقدند تفاوتهایی که در جلسات بیریای روشنگری وجود دارد، آنها را جذب این محفل میکند.
فاطمه دیمهکار از چهارسال قبل ازطریق دوستانش با خانم اسدی آشنا شده و یکی از فعالان این جلسات است. دلیل اصلی حضورش و تفاوت این جلسه با دیگر محافل را در نوع آگاهسازی میداند و میگوید: از زمانیکه در جلسات خواهر شهیدمدافع حرم شرکت میکنم، با آگاهی بیشتر میتوانم به منتقدان اسلام و انقلاب و افرادی که دچار شبهه شدهاند، جواب بدهم.
جواب سؤالاتی مانند اینکه چرا امامحسین (ع) با خانواده رفت؛ چرا امامحسن (ع) نجنگید، ولی امام حسین (ع) جنگید. همچنین سعی میکنیم راهکاری برای مشکلات اقتصادی که الان در جامعه وجود دارد، در این جلسات پیدا کنیم. ما معتقدیم مادران آگاه فرزندان آگاه تربیت میکنند.
دورتادور خانه عکس شهدای بسیاری را گذاشتهاند؛ خانوادههای این شهدا هم در این جلسات شرکت میکنند. مادر شهیدعلی آرین گوشهای نشسته و درحالیکه مشغول ذکر گفتن است، به صحبتهای ما گوش میکند. خواهر شهیدمحمدتقی معبودینژاد مشغول کمک است و برادرزاده شهید دلشاد هم در آشپزخانه چای میریزد. یک محفل تمامشهدایی.
مهدیه محجوب هم از دو سال قبل که با بیتالسکینه (س) آشنا شده، متوجه تفاوت این بیت با دیگر مجالس شده است. او که سالها پژوهشگر دینی است، میگوید: من خیلی ولایی هستم و از وقتی کتابهایی را که در این محفل بررسی میشود میخوانم، دلم به انقلابمان گرمتر شده است.
در سیر تکمیلی انقلاب، جنگ تحمیلی و جنگ مدافعان حرم به حفظ انقلابمان کمک کرد. شهید مدافع حرم از دل انقلاب آمده و از همین مردم عادی بوده است. اگر دقت کنید میبینید که بیشتر شهدای مدافع حرم انسانهای عادی از بدنه عادی جامعه بودهاند. جایگاه همه شهدا رفیع است، اما مدافعان حرم با مسائل روز آشنایی کامل داشتند؛ بههمیندلیل میتوان با استناد به سیره زندگی آنها و وصیتنامههایشان، بهترین نوع تبیین را در پیش گرفت.
اعظمخانم دوباره رشته صحبت را در دست میگیرد. از سالهایی میگوید که محمد مشاور حقوقی بود، یک فرد عادی، ولی بابصیرت. شهید محمد اسدی از سال اولی که جنگ سوریه شروع شد، به گواه دوستان و همکلاسیهایش در دانشگاه، داوطلب نبرد با داعش بود و آخر سر هم رفت و شهید شد.
پیکرش را دوماه بعداز شهادت به وطن برگرداندند. بااینحال دوستان و اقوام از همان روز اول برای عرض تسلیت به خانه پدری شهید محمد اسدی میآمدند، درمیان آنها همهجور آدمی دیده میشد، با هر نوع پوشش و حجابی.
اعظم اسدی ادامه میدهد: آن روزهایی که اهالی برای تسلیت به خانهمان میآمدند، متوجه شدم که مدافعان حرم در دل همه مردم جای دارند. همه انسانها یک فطرت پاک و حقطلب دارند. ما در این جلسه عنوان میکنیم که شهدا نقطه اتصال ما با اهلبیت (ع) هستند.
ما مسائلی را که در ذهن جوانان وجود دارد، بررسی کرده و پیدا میکنیم و بهدنبال پاسخگویی آنها در جلسات هستیم. افرادی را که مستعد کار و پژوهش روی محتوا هستند، در این جلسات شناسایی میکنیم و آنها را در جلسات جداگانهای ارتقا میدهیم. من از خواهران شهید بهویژه شهدای مدافع حرم میخواهم در شرایطی که درگیر جنگ فرهنگی و اقتصادی هستیم، منازلشان را به حسینیه تبدیل و به نام شهدایشان نامگذاری کنند.