تصویر آیلان، کودک سوری که آرام در ساحل دریا به خواب ابدی رفت، جهان را تحتتأثیر قرار داد و بسیاری از قدرتمندان را وادار به مهربانی بیشتر با مهاجران کرد. جنگ، در کنار همه خرابیها و رنجها، نوک پیکانش را بهسمت کودکان بیپناه نشانه رفته و بیشترین آسیب را به زندگی آنان میزند.
این جنگ ویرانگر هر روز آینده و آرزوهای کودکان زیادی را نقش بر آب میکند که آیلان، تنها یک نماینده از میان هزاران است. بهترین درمان برای تسکین درد کودکان، خودشان هستند. آنها بهتر از هر کسی، زبان هم را میفهمند و میتوانند مرهم زخم یکدیگر باشند.
همزمان با حضور مدافعان حرم در شهر حلب و کمک به سربازان ارتش سوریه، کودکان ایرانی نیز به همدردی با کودکان سوری پرداختند. آنها زبان نقاشی را، که زبانی مشترک بین همه کودکان جهان است، برای انتقال پیام همدردیشان برگزیدند و با کشیدن نقاشیهای رنگارنگ، خود را در غم و شادی کودکان سوری شریک کردند.
طرح «از حرم تا حلب» ایدهای بود که برای اولینبار در اتاق فکر معاونت فرهنگی و اجتماعی منطقه۱۲ شهرداری مشهد مطرح شد و پساز مدتی به طرحی ملی بدل گشت. معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری منطقه درباره هدف برگزاری این مسابقه گفت: آزادسازی شهر حلب، همزمان بود با آغاز هفته وحدت؛ هفتهای که نماد وحدت شیعه و سنی و در کل وحدت جهان اسلام است.
اهمیت استراتژیک شهر حلب و همراهی در آزادسازی آن توسط مدافعان حرم در سپاه اسلام، ما را بر آن داشت مسابقهای طراحی کنیم تا نشان دهیم کودکان و شهروندان ایرانی، همیشه همراه با دولت و ملت دوست و برادر، کشور سوریه بوده و خواهند بود و در شادی و غم آنها سهیم هستند. در این مسابقه، کودکان ایرانی با موضوع آزادسازی شهر حلب نقاشی میکشند و مجموعه آنها را بهعنوان هدیه به دست کودکان سوری میرسانیم.
عسکری سپس با اشاره به استقبال سایر شهرهای کشور از این طرح گفت: با مطرحشدن موضوع در معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری هشت کلانشهر کشور، ۳۰تشکل برتر فعال کشوری نیز وارد گود شدند و برای جمعآوری و ارسال نقاشیها قبول مسئولیت کردند.
شهرداریهای اراک، زنجان، رشت، زاهدان، بجنورد و... ازجمله شهرهایی بودند که همراه این طرح شدند و با اعلام فراخوان، کودکان شهرهای خود را به شرکت در طرح تشویق کردند. همچنین با تبلیغ طرح از شبکه خراسان رضوی بهصورت زیرنویس و همراهی ارگانهای دیگری، چون سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، دبیرخانه مشهد٢٠١٧، کانون پرورش فکری کودکان و بسیاری از مدارس و تشکلهای مردمی، کمکم طرح از سطح مسابقه منطقهای و حتی شهری فراتر رفت و تبدیل به طرحی ملی شد.
عسکری درباره سرنوشت نقاشیها گفت: معاونت فرهنگیاجتماعی شهرداری منطقه١٢ مشهد با همکاری باشگاه خادمین معنوی امام رضا (ع)، رسانه ملی، تشکلهای فعال جبهه انقلاب در سراسر کشور، فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مجمع ترویج فرهنگ و ارزشهای انقلاب اسلامی و معاونت فرهنگی، اجتماعی مدارس و مهدهای کودک، نقاشیها را جمعآوری میکند، سپس با همکاری سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، آنها را به کشور سوریه ارسال و توسط مدافعان حرم به کودکان سوری تقدیم خواهد کرد.
چاپ کتاب آثار منتخب، برپایی نمایشگاه در شهر حلب، برپایی نمایشگاه نقاشی کودکان در حاشیه همایشها و سمینارهای مشهد٢٠١٧ از دیگر برنامههایی است که به کمک کودکان ایرانی انجام خواهد شد.
مدتی است کودکان ایرانی، رنگها را به خدمت گرفتهاند تا محبت و همبستگیشان را به همسالان و همکیشانشان در کشور جنگزده سوریه نمایش دهند. آنها گرچه تاکنون به لطف پاسداران کشور، جنگ را لمس نکردهاند و درک چندانی از آن ندارند، حس همدردیشان بسیار قویتر از حد تصور ماست.
یکی، از بازگشت دوباره کودکان سوری به مدرسه شاد و خوشحال شده و با کشیدن گل، شیرینی و بادکنک در دست کودکان سوری، این خوشحالی را با آنان قسمت کرده است. دیگری، گنبد زرد حرم حضرت زینب (س) را کشیده و شادی فرشتگان را نمایش داده است.
رد گل و گلبارانکردن نقاشی به وسیله هواپیماهای جنگی، تانکها و تفنگهایی که بهجای گلوله، گل شلیک میکنند و همچنین بچههایی را که به سربازان گل هدیه میدهند، میتوان در بسیاری از نقاشیها دید که همه، نشان از نفرت کودکان از ابزار جنگ و شادی آنان از پایان جنگ و خشونت دارد.
پشت هر نقاشی کودکانه، هزاران حرف نهفته است؛ چراکه کودک با تمام وجود و شخصیت ذهنی و عاطفی خود نقاشی میکشد و سعی میکند هرآنچه در ذهن دارد، با کمک خطوط رنگی بیان کند. برای آگاهی از آنچه در ذهن کودکان ایرانی درباره دوستان ندیده سوریشان میگذرد، راهی مدارس منطقه شدیم. دبستان پسرانه «نجفی گل» و دبستان دخترانه «نیایش» دو مقصدی بود که پیش رو داشتیم. ادامه این گزارش را از زبان کودکان این دو مدرسه میخوانید.
میترا، دانشآموز کلاس سوم ابتدایی دبستان نیایش در ابتدا نقاشیاش را اینچنین تفسیر میکند: من یه دختر سوری رو کشیدم که پرچم کشورشو برده بالا. این طرف هم یه پسر سوری کشیدم که بلندگو دستش گرفته و میگه: «آهای آهای خبر خبر شهر حلب پیروز شد» این وسط هم بچههای سوری خوشحالن که دارن دوباره میرن مدرسه و درس میخونن.
قبل از این بچهها چکار میکردن؟
همهاش گریه میکردن، چون تو کشورشون جنگه، تیراندازیه، مجبور بودن تو خونه بمونن، تازه تو خونهشون هم میمردن.
برامون میگی داستان سوریه چیه؟
داعشیها به کشور سوریه حمله کردن و شهر حلب رو اشغال کردن. بعد اونجا همهچیز رو خراب کردن. مردم سوریه همهشون جمع شدن با داعش جنگیدن. ایرانیا هم رفتن کمکشون و شهرشون رو آزاد کردن.
اگه یکی از بچههای سوریه رو ببینی بهش چی میگی؟
میگم پیروزیتون مبارک. از حالا به بعد شما باید به بزرگترا کمک کنید تا زودتر شهرتون درست بشه.
اگه یه روز داعشیا رو ببینی، بهشون چی میگی؟
اونا که حرف آدمیزاد نمیفهمن!
ابوالفضل، دانشآموز کلاس سوم دبستان پسرانه نجفیگل درباره نقاشیاش میگوید: این طرف داعشیها هستن که عقبنشینی کردن. این سمت هم نیروهای ایران و سوریه که با هم دوستن و با کمک هم داعشیا رو شکست دادن.
داعش کیه؟
داعش یه گروه تروریستیه که متحد شدن یه جا رو بگیرن حکومت کنن. داعشیا تو همه کشورا بمبگذاری میکنن.
اگه یه داعشی میدیدی، بهش چی میگفتی؟
اونا که حرف آدمیزاد حالیشون نیست! اونا فقط آدم میکشن.
اگه یکی از بچههای سوریه رو میدیدی بهش چی میگفتی؟
میگفتم شما سختی زیادی کشیدین. شبا تو چادر خوابیدین، حالا شهرتون آزاد شده، ولی هنوز هم راه سختی دارین و باید شهرتون رو بسازین، ولی امیدتونو از دست ندین.
مهدیار، همکلاسی ابوالفضل که نقشی از گنبد حضرت زینب (س) کشیده میگوید: من تو نقاشیم حرم حضرت زینب (س) رو کشیدم و دو تا فرشته بالای حرم که اونام از آزادی شهر حلب خوشحالن.
اگه بچههای سوریه رو ببینی بهشون چی میگی؟
میگم ما دوستتون داریم و بهتون افتخار میکنیم. آفرین که نذاشتین دشمن شهرتون رو بگیره و ممنون که از حرم حضرت زینب (س) دفاع کردین.
به نظرت بچهها حالا باید چکار کنن؟
باید اول برن مدرسه و درس بخونن تا یاد بگیرن چجوری دوباره کشورشون رو بسازن.
فکر میکنی چرا داعش این کارا رو میکنه؟
برای اینکه نفهم و بیعقلن! فکر میکنن اگه آدما رو بکشن میرن بهشت!
رد خون بهوضوح در نقاشی نیما به چشم میخورد. او در سراسر کاغذ نقاشیاش، تصویری از انسانهایی کشیده که گلوله خورده و به زمین افتادهاند. از او میپرسم این آدما چرا مردهان؟ میگوید: داعش اینا رو کشته.
داعش کیه؟
من فیلمهاشونو دیدم. اونا خیلی بیرحمن، سر آدما رو میبرن.
بهتر نیست این فیلما رو نگاه نکنی؟
رو گوشی داداشم بود، منم دیدم. داعشیا خیلی بدن. تازه بچهها رو هم تو دریا غرق میکنن. من یه بار رفته بودم موجهای آبی. بعد چند دقیقه رفتم زیر آب نفسمو نگهداشتم. خیلی آدم عذاب میکشه. خیلی سخته. نباید این کارا رو با بچهها بکنن. گناه بچهها چیه؟
محمدمهدی که دانشآموز کلاس سوم است، نقشی از خوشحالی بچهها کشیده است. او میگوید: میخوام نقاشیمو بفرستم بره برسه به دست اون بچه تو سوریه. با این نقاشی میخوام بهش بگم ما هم با خوشحالیتون خوشحالیم و اگه جنگ بشه ما هم ناراحتیم.
مهدی، تنها کسی است که نقاشیاش تنها شامل یک منظره زیبا از درخت و رودخانه و گل است. او درباره نقاشیاش میگوید: من یه منظره قشنگ کشیدم. دوست نداشتم جنگ بکشم. میخوام بچههای سوریه این منظره رو ببینن و جنگ رو فراموش کنن. دوست دارم کودکان سوریه هم بتونن توی این منظره زیبا باشن. جنگ اصلا خوب نیست. توی جنگ، آدم بزرگا همدیگه رو میکشن. این وسط بچهها هم میمیرن.
علی، تصویری از یک سرباز مدافع حرم کشیده که تفنگی بر دوش دارد. او میگوید: من همیشه به شهر حلب فکر میکنم. تو خونه تفنگ برمیدارم و ادای فرمانده یک لشکر رو درمیارم. دوست دارم زودتر بزرگ بشم تا بتونم منم برم سوریه بهشون کمک کنم.
او آمریکا را مقصر همه این اتفاقات میداند و میگوید: دوست دارم آمریکا شکست بخوره. اونا خیلی آدمای بدی هستن. نمیدونم برای چی این کارا رو میکنن؟ مگه اون بچههای سوریه چکارشون کردن؟ گناه بچهها چی بوده؟ یعنی واقعا دلشون رحم نمیاد؟ چطور میتونن بچهها رو شکنجه بدن؟ عمو اسدا... ما تو زمانای قدیم رفته بوده جبهه با عراقیها جنگیده و شهید شده. منم میخوام برم شهید بشم.
* این گزارش پنجشنبه، ۱۶ دی ۹۵ در شماره ۱۷۴ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است.