پرستاران بیمارستان امدادی باید روانشناسی هم بلد باشند
آسوده بخواب خواهر، آرام بیاسای برادر که خورشیدی گرمابخش و سرشار از مهر، در آسمان ایمان او روشن است؛ خورشیدی درخشان که نه ابر خستگی بر آن پرده میافکند و نه در مغرب غفلت و خواب فرومیرود.
چشمهای سرشار از عاطفه الهی او همواره بیدارند و نگرانِ تویی هستند که دل به توجهش بستهای. چشمه عاطفه انسانی او به دریای ایمان به خدا راه دارد و همواره در جوشش است، پس آسوده بخواب خواهرم! آرام بیاسای برادر!
در کشور ما روز تولد حضرت زینب (س)، به روز پرستار معروف است؛ روز ولادت شایستهترین بانو. در دیگر کشورها این روز را به نام فلورانس میشناسند؛ بنیانگذار حرفه پرستاری نوین. کسی که بیآنکه مطلع باشد، رفتارش در زمینه مراقبت از بیماران جنگ، زینبی بود.
او بود که نخستینبار مدرسه پرستاری را تاسیس کرد و نخستین کتاب پرستاری را نیز به رشته تحریر درآورد.
سختگیر در کار و مهربان در رفتار
پرستار نمونه سال۹۴، سوپروایزری است که ۲۳سال از زمان خدمتش در بیمارستان امدادی میگذرد و ۲۰سال از این سالها را در آیسییو به بیماران خدمت کرده است.
حمیرا کرامتی چندین سال مسئول آیسییو بوده و پرستاران زیادی در این بخش زیر نظر او تعلیم دیدهاند که موفق بودن بسیاری از آنها در بیمارستانهای دیگر باعث خرسندیاش است. با وجود کار کردن پرستار در سختترین شرایط، میگوید اگر دوباره متولد شوم، بازهم حرفه پرستاری را انتخاب میکنم؛ آن هم در بخش آیسییو.
وقتی از پیشینه علاقهاش به پرستاری میپرسم، میگوید قضیه برمیگردد به بازیهای کودکیام در نقش یک پرستار. ادامه گفتگویمان را با او بخوانید.

- چرا به کار در آیسییو اینقدر علاقه دارید؟
کار در آیسییو بسیار سخت است، اما من آن را از این نظر ارجح میدانم که بیماران این بخش، دستشان از زمین و آسمان کوتاه است و آنجا بهترین جا برای خدمت به مردم است.
- پرستارانی که زیر دست شما کار میکنند، اغلب میگویند شما در کار بسیار سختگیرید؟
همین سختگیریها سبب شده است خیلی از پرستارانی که زیر دست من کار میکردند، الان جزو پرستاران موفق بیمارستانهای دیگر باشند. ضمن اینکه این سختگیریها را برای خودم نیز اعمال میکردم. من معتقدم کار کردن در آِسییو باید سختگیرانه باشد؛ چون زمان برای بیمارانی که پایشان به آیسییو میرسد، نقش مهمی دارد و باید خدماتی باکیفیت به آنها داده شود.
- شده است کیفیت کار را فدای سرعت کنید؟
بله، مواقعی که بهدلیل طول کشیدن استریلکاری، ممکن است جان بیمار به خطر بیفتد، مجبوریم از این کار چشمپوشی کنیم و فرایند درمان بیمار را بدون استریل کردن شروع کنیم.
- از خاطرات تلخ و شیرین این حرفه برایمان بگویید؟
خاطرات تلخ در آیسییو بسیار زیاد است، زیرا ما بیمارستان تخصصی ترومای سر هستیم و ضربات سر معمولا بسیار خطرناک است، اما شیرینترین خاطرات مربوط میشود به بیمارانی که از مرگ، نجات پیدا میکنند.
- کار در این شرایط چقدر روی زندگی شخصیتان تاثیر گذاشته است؟
همواره سعی کردهام زندگی شخصیام را با کار درگیر نکنم. اگر برای بیماری که از دست میرود، گریهای میکنم و مشکلی در کار دارم، پشت درهای خانه میگذارم و با روی خوش وارد منزل میشوم. اگر پرستاری بخواهد موفق باشد، مجبور است اینگونه باشد؛ وگرنه زندگیاش را از دست خواهد داد.
- با این سابقه کار چرا یک بیمارستان شیک و بیدردسرتر را انتخاب نکردید؟
تاکنون به این مسئله فکر نکردهام، زیرا کار کردن در این بیمارستان را دوست دارم.
- نظر شما درمورد پزشکی که بخیه آن کودک را کشیده بود، چیست؟
من در آن شرایط نبودم که ببینم چه اتفاقی بین آنها افتاده است. خیلیوقتها همراهان بیمار، پزشک را در وضعیت تنش قرار میدهند، اما در هر صورت از نظر همه او محکوم است، حتی اگر آن پزشک میخواست این کار را انجام دهد، پرستاری که در آنجا حضور داشته، باید قضیه را حل و مشکل را رفع میکرد.
- تا حالا شده است اتفاقی مشابه آن برای شما پیش بیاید؟ در اینگونه مواقع چه عکسالعملی نشان دادهاید؟
بله، زمان خدمتم در آیسییو، بارها همراهان بیمار از روی ناراحتی کارهایی انجام میدادند که شایسته نبود. یکبار شیشه آیسییو را از روی ناراحتی شکستند و چندبار به ما حمله کردند، اما من سعی میکردم بهدلیل از دست دادن عزیزشان، آنها را درک کنم و بیمار را فدای اشتباهات همراهش نکنم.
- نظرتان درباره وزیر بهداشت چیست؟
ایشان فعالیتهای مفیدی انجام دادهاند. بیمه سلامت یکی از اقدامات بسیار خوب ایشان است و تا حد مطلوبی توانسته بیماران با درآمد کم را حمایت کند.
- اگر وزیر بهداشت همین الان سرزده بیایند، وضعیت بیمارستان شما مطلوب است؟
این بیمارستان ایدهآل نیست، اما سعی میکنیم به استانداردها نزدیک شویم. بیماران ما اغلب بهخاطر مسئلهای ناگهانی سر از این بیمارستان درآوردهاند، اما وقتی به بیمارستانهای دیگر میروند، گاه میآیند و از سرعت رسیدگی در این بیمارستان تشکر میکنند.
این بیمارستان ایدهآل نیست، اما سعی میکنیم به استانداردها نزدیک شویم
- در این بیمارستان، جایی هم برای نقدهای بیماران وجود دارد؟
به غیر از صندوق انتقادها و پیشنهادهایی که در بخشها گذاشته شده است، سرپرستاران از روی لباس و اتیکت نصبشده روی لباسشان، شناخته میشوند و بیماران میتوانند به آنها مراجعه کنند و اگر قضیه حل نشد، مراتب بالاتر مانند مسئول پرستاری و... رسیدگی خواهند کرد.
- برخوردتان چیست؟
در بیشتر مواقع سعی میکنیم حرفهای پرستار را هم بشنویم و درصورتیکه او مقصر باشد، میخواهیم عذرخواهی کند و دیگر آن اشتباه را تکرار نکند.
- چرا همه از بیمارستان امدادی میترسند؟
شاید این ترس مربوط باشد به پیشینه این بیمارستان که امکانات آن هنوز کامل نبود، اما در مدتی که بنده در این بخش فعالیت میکنم، وضعیت خیلی بهتر شده است و دستگاههای موردنیاز مانند امآرآی و سیتیاسکن و... نیز تجهیز شدهاند و از لحاظ نیرویی و تجهیزات در وضعیت بدی نیستند.
عزیزترین من؛ بیمار
مسعود ستاریمحمدپور، مسئول بخش اورژانس پرستاری، میگوید: «سمیه فَسَنقَری، پرستار جوان و نمونه بخش اورژانس بیمارستان امدادی است و تمام ویژگیهای نمونه بودن را داراست»؛ البته او معتقد است که از ۲۵ پرستار این بخش، دستکم ۲۰ نفرشان نمونه هستند و فسنقری از میان آنها انتخاب شده است.
- چه شد پرستار شدید؟ آن هم سختترین نوع آن در اورژانس بیمارستان امدادی؟
دست تقدیر. رشته تحصیلیام در دبیرستان، ریاضی بود ولی بهدلیل استرسی که در کنکور داشتم، در کنکور تجربی شرکت کردم. آنقدر تستها را نصفهونیمه زده بودم که اصلا تصور نمیکردم قبول شوم ولی خواست خدا بود که در رشته پرستاری قبول شوم و کارم را در این بیمارستان در قسمت اورژانس شروع کنم. یک سالی هم در آیسییو بودم.
- باتوجهبه اینکه چهار سال است در بیمارستان امدادی پرستار هستید، شده لحظهای پشیمان شوید یا تردید کنید؟
بله، زمانی که صحنههای خیلی دردناک میبینم. بالاخره ما هم انسانیم و هیچوقت دیدن خون و صحنههای دلخراش، برایمان طبیعی نمیشود.
- چطور میشود یک پرستار نمونه بود؟
از نظر خودم که بنده نمونه نیستم؛ به این دلیل که همه پرستارها در این بخش مانند من هستند. نمیدانم چرا بنده را انتخاب کردند ولی همیشه سعی میکنم هرگاه بیماری به اورژانس مراجعه میکند، به بهترین نحو به او رسیدگی کنم؛ خدمتی که اگرعزیزترین کسانم هم جای او بودند، انجام میدادم.
- شیرینترین و تلخترین خاطرهتان؟
خاطرات که اینجا خیلی زیاد است. یک روز خانم پانزدهسالهای را با درد زایمان به این بخش آوردند. گویا مطلع نبودند این بیمارستان تخصصی ترومای سر است، بههرحال هیچ فرصتی برای ارجاع او به بیمارستان دیگری نبود.
خیلی سریع اکیپی از پزشکان و پرستاران تشکیل دادیم و او را به اتاق جراحی بردیم. بچه، هشتماهه بهدنیا آمد و مادر هم سالم بود. این بهترین خاطره برای تمام پرستاران این بخش است؛ نجات مادری کمسنوسال که تمام امیدش بعد از خدا به ما بود.
تلخترین خاطره مربوط میشود به سه سال پیش و ماجرای پسری هشتساله که بیجان روی دستان مردی، وارد بخش اورژانس شد. پدر پسر بهدنبال آن مرد، میآمد و لرزش بدنش بسیار مشهود بود، حتی نمیتوانست بهخوبی راه برود.
ماجرا از این قرار بود که پدر و پسر، زائر آقا بودند. پدر، شربت متادونی را که برای ترک اعتیادش مصرف میکرده، در یخچال هتل میگذارد که صبح، پسر اشتباهی آن را میخورد و همانجا سنگکوب میکند.
متاسفانه پسر خیلیوقت بود از دست رفته بود و هیچ کاری نتوانستیم برای بازگرداندن او انجام دهیم. دیدن این صحنه، یکی از خاطرههای دردناک دوران خدمتم است و بهخاطر این اتفاق، لحظهای از پرستارشدنم پشیمان شدم.
- آمار مراجعان مصدوم چهارشنبهسوری به بخش اورژانس بیمارستان شما چقدر است؟
در سالهای اخیر با هشدارهایی که وجود دارد، مراجعات در اینزمینه بسیار کمتر شده است، اما هرسال پیشبینی یک شب خاص را میکنیم و در حالت آمادهباش هستیم.
- روانشناسی در بخش اورژانس بیمارستان امدادی، چقدر به کارتان میآید؟
بسیار ضروری است. چند نفر از پرستارهای ما مدرک روانشناسی هم دارند. بنده نیز تاجاییکه بتوانم، سعی میکنم کتابهای روانشناسی را مطالعه کنم. بیماران ما بیماران خاصی هستند و برای اینکه بتوانیم در دادن خدمات پرستاری به آنها موفق باشیم، حتما باید روانشناسی را تا حدودی بدانیم.
- مثل چه مواقعی؟
مواقعی مانند نزاعها و زورگیریهای خیابانی، زدوخورد همسران و... وقتی مصدومان اینگونه حوادث میآیند زیر دستمان تا خدمات درمانی به آنها بدهیم، درددل میکنند و درست همان لحظه است که تنها یک جفت گوش شنوا میخواهند که فقط حرفهایشان را بشنود تا سبک شوند.
- میتوانید مراجعات به اورژانس را اولویتبندی کنید؟
تصادفات از همه بیشتر است. خودکشی و نزاع در مرتبه بعدی قرار دارد و پس از آن سوختگی و مسمومیت.
دراین بیمارستان تصادفات از همه بیشتر است. خودکشی و نزاع در مرتبه بعدی قرار دارد
- خیلیها میگویند کار کردن در این قبیل محیطها و سروکار داشتن با خون و صحنههای دلخراش، آدم را دلگنده میکند و دیدن این صحنهها را طبیعی. همینطور است؟
دیدن این صحنهها اصلا برای ما عادی نیست؛ بههرحال ما هم انسان هستیم و از دیدن صحنههای دلخراش دلمان ریش میشود، حتی گاهی در مواجهه با شرایط خیلی سخت، تصمیم به کنار گذاشتن این حرفه میگیریم، اما باز به خودمان تسکین میدهیم و همهچیزمان میشود دعای خیر بیمارانی که به آنها خدمتی کردهایم و همان دعا دوباره پاگیرمان میکند.
- تا حالا شده بخواهید پزشک باشید؟
هیچگاه به پزشکی فکر نکردهام؛ چون پرستار بودن را خیلی دوست دارم. اگر خدا قبول کند، با همین دعای خیر بیماران به هر چیزی که میخواهیم، میرسیم. این دعا برکتی دیگر دارد وقتی بر زبان نیازمندترین شخص که بیمار است، مینشیند.

- از بدو ورود بیمار به اورژانس، چقدر طول میکشد تا اقدامات لازم را برای او انجام دهید؟
بیماران از لحظه پذیرش، سطحبندی میشوند. بیماران سطح یک حال وخیمی دارند و معمولا در اولویت درمان هستند و حدود سه، چهار دقیقه طول میکشد تا به بخش آیسییو منتقل شوند. بیماران سطح ۵ نیز که اغلب برای سرماخوردگی و ویزیت ساده پزشک مراجعه میکنند، در آخرین اولویت رسیدگی هستند.
- در زمان رسیدگی به بیماران، استانداردهای لازم را رعایت میکنید؟
بله، شاخص اورژانس میگوید رسیدگی به بیمار، باید زیر ۶ ساعت انجام شود و در این اورژانس، انجام خدمات پزشکی برای بیمار، یک ساعت بیشتر به طول نمیانجامد.
- کار کردن در اورژانس چه تاثیری بر زندگی شما گذاشته است؟
زورگیریها و اتفاقهای تلخ دیگر خواهناخواه بر روحیه ما تاثیر میگذارد. همین اتفاقها سبب شده است که منِ نوعی دربرابر افراد عادی بسیار محتاطتر باشم و ترس بیشتری بهسراغم بیاید.
- زمانی که مراجعهکنندهای با حال وخیم داشتهاید، زبان و اصطلاحات پزشکی که بیمار متوجه آن نمیشود، چقدر به دادتان رسیده است؟
اصلا این طورکه تصور میشود، نیست؛ مثلا وقتی ما اصطلاح سچور یعنی بخیه زدن یا اصطلاحات دیگر را بهکار میبریم، مریض بیشتر نگران میشود و برای اینکه او را آرام کنیم، سعی میکنیم تاجاییکه امکان دارد، مرحلهبهمرحله کار را توضیح دهیم تا نگرانیاش رفع شود.
- شرایط کار کردن پرستار در اورژانس امدادی، با بقیه بخشها تفاوت دارد؟
بله. اورژانس، پرستار سرحال میخواهد. در این بخش نمیشود با خستگی کار کرد؛ برای همین وجود یک مسئول خوب که برنامهریزیاش درست و حسابشده باشد، بهطوریکه به پرستارانش ظلم نشود، بسیار مهم است که خداراشکر بخش ما مدیر خوبی مانند آقای ستاری دارد که همه، غصهشان شده تا یک سال دیگر بازنشست میشود.
- خیلیها میترسند که بیمارشان را به امدادی بسپارند و تصورشان این است که در این بیمارستان، خدماتی مانند بخیه و... مناسب انجام نمیشود؟
اصلا این حرف را قبول ندارم. بهدلیل آمار زیاد مراجعانی که نیاز به بخیه دارند؛ بهویژه در صورت بهجرئت میتوانم بگویم پرستاران بیمارستان امدادی، در سچور یا بخیه حرف اول را میزنند.
* این گزارش سه شنبه، ۲۷ بهمن ۹۴ در شماره ۱۸۲ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.

