پدر شهید ان علیاکبر، حمیدرضا و حسین دهنوی به فرزندان شهید ش پیوست. او تا آخرین نفسهای نودوهفتسالگیاش از اصول و آرمانهایش دست نکشید.
وقتی مامانگلی از زیر تابلو هنرستان۲۳.۲ که اسم حمیدش روی آن نوشته شده است، میگذرد، بلند میگوید: سلام مادر، دارم میروم مسجد. دستی برای حمید تکان میدهد و میرود بهسمت مسجد امامعلی (ع).
حسن قاسمیدانا، ۲۶فروردین سال ۹۳ به کشور سوریه رفت و ۱۹ اردیبهشت در شهر حلب به دست نیروهای تروریستی به شهادت رسید.
آمنه کفاششمسآبادی، همسر شهید محمدعلی دبوری میگوید: ۱۸ سال بیشتر نداشتم که شهید دبوری رفت و مرا با دوبچه تنها گذاشت. تنها مانده بودم. به اصرار خانواده همسرم، با برادرشوهرم ازدواج کردم.
رها اکبریدزق دختری بابایی است که از ۷ سالگی پدر شهید ش را ندیده است، او آن قدر در فراق پدر گریه میکند که اندک سوی چشمانش هم تاریک میشود. او حالا فوق لیسانس ادبیات دارد و شاعر است.
محمدحسن و محمدحسین شعبانیفر با فاصله یک سال از هم به شهادت رسیدهاند. البته این دو برادر تنها شهدا این خانواده نیستند و محمد افتخاری، داماد خانواده هم شهید شده است.
سال۱۳۷۵ بود که واقعه تلخ سقوط هواپیمای ارتش جمهوری اسلامی ایران در اثر برخورد با کوههای بینالود رخ داد و ۸۸ نفر به شهادت رسیدند. امیر سرتیپ محمدمهدی گلابچی یکی از شهدای آن حادثه بود.