علی ثقفی میگوید: تا اتاقک نقاره خانه حدود ۱۰۶ پله است و بالارفتن از این پلهها سختترین قسمت کار ما بود. به دستور آیت الله رئیسی مسیر از داخل مهمان سرای حضرت عوض شد و از آن به بعد، با آسانسور بالا میرفتیم.
خیلی از همسایهها به خانه بی بی رفت و آمد داشتند. وقت روضه درِ خانه بی بی نیمه باز بود. اما بعد از ۳۵ سال، چند روز پیش، فهمیدند بی بی عصمت خداداد حسینی، مادر رئیسجمهور، آیت الله ابراهیم رئیسی است.
چارچوب خانوادگی که آیتالله سیدحاجی رئیسالساداتی بنا نهاده بود، باعث شد سیدابراهیم هرچند بهدلیل نبود پدر زندگی سختتری نسبتبه همسالانش داشت، کودکی مقاوم دربرابر سختیهای زمان شود.
راضیه عرفانیان از همسر شهید ش میگوید: در همان زمان کوتاهی که میآمد، حواسش خیلی به من بود. هر بار که به خانه میآمد، مینشست کنارم و میگفت بیا برای من صحبت کن و درددلهایت را بگو. اگر مشکل و کمبودی داری بگو که رفع کنم.
عباس هریری میگوید: نماز را که خواندیم، عزم رفتن کردیم. در راه دیدم آقایی صدایم میزند. وقتی برگشتم، آن آقا گفت رئیسجمهور هدیهای برای شما داشتند و گفتند آن را به شما برسانم. دستش را که باز کرد، یک انگشتری عقیق در دستش بود. آن را به من داد و رفت.
سردار شهید حمیدرضا طیاری در روز ولادت امام رضا(ع) به دنیا آمد. هرجا نیاز به نیرو بود، آمادهبهخدمت بود و برایش فرقی نمیکرد؛ کردستان، گنبد، تایباد، خوزستان و... برای شهید مهم ایران بود.
شهید صابر زمانی هرسال تاسوعا و عاشورا را در حرم میگذراند و آن سال هم تاسوعا به همراه همسر و پسر دو سالهاش حرم رفته بودند؛ روز عاشورا، اما انگار میدانست قرار است اتفاقی بیفتد، تنهای تنها رفت.