سید محسن مصطفیزاده گمنام بودن را برای خودش اختیار کرده بود و از شهرتطلبی گریزان بود و بهحق مصداق این مصرع زیبا بود که «جهانی است بنشسته در گوشهای».
او میگوید: روزهای اولی که به مدرسه رفتم، سرمشقهای درسی را با دقت درست شبیه سرمشقهای خانم معلم مینوشتم. خانم معلم پی به استعدادم درزمینه خوشنویسی برد.
بیش از سهدهه از کار بازیگر ی و تئاتر محمدرضا یعقوبی میگذرد. او اولین کارهای بازیگر ی را از مدرسه شروع کرد و هنوز هم خاطره اولین بازیگر ی در مدرسه را به یاد دارد.
اکبر توابی از تصمیمی که در ابتدای جوانی گرفت، احساس پشیمانی نمیکند: وقتی وارد خانه شدم، مادرم من را محکم در بغلش فشرد. آرامتر که شد گفت «اکبر، مادر! من دیگر طاقت دوری تو را ندارم.»
حمیدرضا سیدی بهناچار میرود سمت میناکاری؛ هنری که مادرش آن را انجام میدهد و به نظرش «از هیچکارینکردن بهتر است.» و اینکه گوشه امن او و مادرش به شمار میرود.
ماشاءالله شاهمرادیزاده، بازیگر فیلم سینمایی اخراجیها ۳ و سریال دارا و ندار، به خاطر لهجه مشهدی که دارد بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
محمدرضا غفوریان، بچه کوچه حمام برق بازیگر ی است که اگر پدرش او را به دبیرستان نمیفرستاد، امروز او را نه در قامت بازیگر تئاتر بلکه در قامت یک خیاط حرفهای میشناختیم.