حسین موسوی سال ۱۳۶۳ بدون هیچ معلولیتی به دنیا آمد اما در ۱۸ ماهگی بعد از تزریق واکسن فلج اطفال، بدنش از حال نرمال خارج شد.
امیر اطهر سهیلی میگوید: با دیدن دغدغههای پدر و عموهایم در رفتن سر لوکیشن، فیلمنامهنویسی و کتابخانههای پروپیمانی که داشتند، ابتدا به پردۀ جادو و بعد هم به نویسندگی علاقهمند شدم.
در اولین مواجههام با سینما فرار کردم. برایم در آن سالها، سینما، بازی بود و وقتی دیدم سینما جدیتر از این حرفهاست، جا خالی دادم و رفتم.
در مشهد به گروه سیاه بازها، گروه «مطرب ها» نیز میگفتند. مرکز تجمع هنرمندان این گروهها در محله پایین خیابان و قهوه خانه معروف «ماشالانوروز» بود.
تا چند وقت پساز چاپ گزارش، دانشآموزان شفیعی مدام از او سؤالهایی درباره بازیگر ی میپرسیدند؛ حتی بعضی وقتها والدین میآمدند و با او درباره علایق بازیگر ی فرزندشان صحبت میکردند.
مهاجر شبیه سه برادر دیگرش روشندل است و از همان دوران کودکی با نورها، اصوات و حواس دیگری دنیا را لمس میکند. همان اولین تئاتری که شاهدش بوده است چراغ یک اتاق تاریک را در ذهن مهاجر روشن میکند. او را از محدوده محصور وجودش بیرون میکشد و پایش را به دنیای واقعی باز میکند. رؤیای بازی روی صحنه نمایش خیلی زود برای او محقق میشود.
هنردوستان، علیاصغر لشکری را بیشتر به نقشهای سیاهبازی و بداههگوییهای بینظیرش میشناسند اما بیش از 1500آیتم تلویزیونی و پنجاهنمایش تئاتر در نقشهای متفاوت، بیانگر استعداد این هنرمند قدیمی و ساکن محله شریعتی است. نقشهایی مانند نقش هاشم در تئاتر «شقایق دره» که برنده جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فجر در سال1369 شده است. ساعتی قبل از اجرای نمایش «گرگ ناقلا و بره بلا» او را در سالن نمایش مرکز تخصصی تئاتر کودک و نوجوان ملاقات میکنیم؛ پای کارگردانی نمایش. مرد مهربان تئاتر شهرمان، دلش همیشه به صحنه گرم است و ساز حالش با صحنه کوک.