الهه پژوهی ۳۴ ساله است، اما در عین جوانی کارنامه پر و پیمانی به هم زده. این هنرمند محله شفا تا به حال چندین بار در جشنوارههای مختلف، به عنوان بازیگر تئاتر، لوح تقدیر و جایزه گرفته است. او علاوه بر بازی در حدود ۴۰ نمایش، مجموعه تلویزیونی و فیلم کوتاه، فیلمها و انیمیشنهای بسیاری را هم دوبله کرده است.
پژوهی درباره ورودش به عالم هنر میگوید: از کودکی به خاطر صدایی که داشتم، از طرف اطرافیان تشویق میشدم که به کار دوبله بپردازم ولی خودم حوزه تصویر و بازی در فیلم و تئاتر را بیشتر دوست داشتم.
سال ۷۸ بود که با تشویق مرحوم پدرم، ورودم به عرصه بازیگری اتفاق افتاد. با وجود فضای سنتی محله، خانواده ام حساسیتهای مرسوم را نشان ندادند؛ پدرم هم که از خیاطهای معروف مشهد بود، قبل از انقلاب به عنوان طراح لباس فیلم نیز فعالیت داشت.
او ادامه میدهد: ابتدا در یکی از آموزشگاههای آزاد سینمایی شهر ثبتنام کردم و زیر نظر رضا صابری و رضا کمال علوی -پیشکسوتان تئاتر مشهد- و همچنین آتنه فقیه نصیری آموزش بازیگری دیدم. در دو سال اول ورودم به عالم هنر در چند فیلم کوتاه هم بازی کردم، اما بازی در اولین تئاتر حرفهایام به اسم «یوزپلنگ»، که کارگردان آن رضا جوان بود، در سال ۸۰ رقم خورد. البته آن کار صرفا اجرای خصوصی شد و برای عموم نمایش داده نشد.
این بانوی دوبلور میگوید: از سال ۸۴ یا ۸۵ وارد حوزه دوبله شدم و تقریبا از همان زمان به عنوان بازیگر، مجری، گوینده و صداپیشه با صدا و سیمای استان همکاری دارم. در حال حاضر هم با ویدئو رسانه پارسیان که تنها ویدئو رسانه غیرتهرانی در کشور است، در بخش دوبلاژ فیلم و انیمیشن کار میکنم.
او عنوان میکند: انیمیشنهایی مثل «تام و جری و جادوگر شهر اُز»، «سه پهلوان و ملکه شاماخان»، مجموعه «باشگاه میکیموس»، مجموعه «مانی خوشدست» و فیلمهای سینمایی «ربایندگان»، «والاستریت ۲»، «بازگشت پرستار مکفی» و «چهره حقیقت» از جمله کارهایی هستند که در آنها به عنوان صداپیشه حضور داشتهام. در «تام و جری و...» به جای شخصیت جادوگر حرف زدهام یا در «سه پهلوان و...» به جای شخصیت ملکه شاماخان.
هنرمند محله شهرک امام با بیان اینکه بیشتر از ۱۰ سال است که منبع درآمدش از عرصه هنر است، اضافه میکند: هزینههای زندگی من، هرچند بهسختی، اما تمامش از بازیگری و دوبلاژ تامین میشود، البته سال ۸۸ دوره گویندگی و مجریگری را هم در آموزشگاه سروش گذراندم و گاهی اجرای همایشها را به عهده میگیرم.
او ضمن اینکه تئاتر را قویتر از همه هنرهایی میداند که به آن مشغول است، میگوید: در تئاتر، هم حرکت هست، هم بیان، هم حس، هم فضا و... و ضمن آنکه این هنر محدودیت دیگر هنرها را هم ندارد؛ به همین دلیل بیشتر مرا ارضا میکند. من دوبله را هم خیلی دوست دارم که دوستان همکارم در دوبلاژ معتقدند تئاتر به من کمک کرده موقعیتها و حسهای دوبله را بهتر درک کنم.
پژوهی درباره علاقهاش به تئاتر توضیح میدهد: یکسری حرفها هست که آدم دوست دارد به دیگران بگوید، اما آنها را جز با بعضی نزدیکان نمیشود در میان گذاشت. در تئاتر میتوان این حرفها را به مخاطبانی گفت که تعدادشان خیلی بیشتر از آن نزدیکانت است.
تئاتر به من کمک کرده موقعیتها و حسهای دوبله را بهتر درک کنم
او با اشاره به خاطرهای تلخ از فعالیت بازیگریاش میگوید: ۸ یا ۹ سال پیش برای اجرای نمایش «بازینامه باستان» به کارگردانی استاد رضا صابری به اصفهان رفته بودیم. دو دقیقه مانده بود که من به روی صحنه بروم که استاد صابری از من خواست بهجای یکی از دیالوگهای نمایش، دیالوگ دیگری را بگویم.
وقتی هنگام بازی دیالوگ جدید را گفتم، بازیگر مقابلم چشمغره رفت و دیگر بازیگران هم روی صحنه پوزخند میزدند. بعد از بازی هم ریختند دور و برم و شروع کردند به سرزنش کردن من. البته کارگردان به دادم رسید و گفت که ماجرا چه بوده، اما آن شب، تا زمانی که همه متوجه شدند تقصیری نداشتهام، خیلی به من سخت گذشت.
این بازیگر تئاتر در عین حال فعالیتش را در هنر نمایش سرشار از خاطرات شیرین میخواند و تعریف میکند: در «مردان همیشه به خانه بازمیگردند» به کارگردانی عبدا... برجسته، نقشی اصلی را بر عهده داشتم. در بخشی از این نمایش باید بازیساز را بغل میزدم و دو نفرمان از طریق بالابر با سیم بکسل به بالای صحنه هدایت میشدیم.
یادم میآید که در اجرای استانی، یک بار سیم پاره شد و فقط یکی از رشتههای آن باقی ماند. ما هر دو ترسیده بودیم، اما هر طور که بود، بالا کشیدندمان. نظیر همین اتفاق در فستیوال کاتماندو در کشور نپال افتاد که کلا سیم پاره شده بود و من با طناب به بالا و پایین هدایت میشدم!
* این گزارش شنبه ۳ تیر ۱۳۹۱ در شماره ۱۰ شهرآرا محله منطقه ۲ چاپ شده است.