اکنون شانزده سال از آن سکانسهای تلخ ورشکستگی و شکایتهای پشت سرهم طلبکارها گذشته است و حسینآقا راههایی برای فراموشی آن تراژدی زندگیاش طراحی و اجراکردهاست: «روزهای سخت آن سالها به من یاد داد که هوای آدمهایی را که در روزهای سخت زندگیشان گیر کردهاند، داشتهباشم.»
بیبیمنور میگوید: سالهایی که در شهرداری قاسمآباد بودم، هنوز ابتدای شکلگیری قاسمآباد بود و پشت در واحد تحریرات مردمی که کار ساختوساز داشتند، صف میبستند. شهردار بیشتر مهمان داشت و در ساختمان شهرداری رفتوآمد زیاد بود. دخترهایی که همکار من بودند، جوان بودند و من آن زمان چهارپنج کارمند در محل کارم داشتم که همه فرزندانم بودند و هستند. یک روزهایی میگفتند امروز باید بمانید، دخترها به من نگاهی میکردند و میگفتند مادر ما را تنها نگذار. آن زمان پاسبان و کارگر و پاکبان و... در شهرداری رفتوآمد میکردند. میگفتم من میمانم. سرپرستمان آقای عامریون میگفت تو با چهار فرزند نمیخواهد بمانی، برو به زندگیات برس.
برای مصاحبه وارد مغازهاش شدیم و علت آمدنمان را گفتیم. پرانرژی و شوخطبع است و با مشتریهایش خوش و بش میکند. حتی برخی از آنها را با اسم کوچک صدا میزند. در آن مدتی که در مغازهاش هستیم برایمان جالب است برخی مشتریها کارتشان را میدهند بدون اینکه رمز را بگویند، خودش کارت میکشد؛ او حافظه خوبی دارد حتی بهتر از خود صاحب کارت.
روحالله علویمنش درباره تأسیس این مرکز توضیح میدهد: نیازمندان زیادی به ما مراجعه میکردند و مشکلاتشان را میگفتند؛ مشکلاتی مثل اجارهخانه عقبافتاده، هزینه دارو و درمان و درخواست اشتغال. همه اینها باعث شد به فکر بیفتیم که کمکها را با مجوز رسمی ساماندهی کنیم. مرکز نیکوکاری از سال قبل آغاز به کار کرد. هدف ما این است که نیازمندی در محله نداشته باشیم. مرکز نیکوکاری زیرنظر کمیته امداد امامخمینی(ره) است. 250خانواده زیرپوشش این مرکز هستند و علاوهبر این 100پرونده هم مستقیم زیرپوشش مرکز خیریه خودمان است.
علی فاتح میگوید: در سالهای اخیر، وقتی با بچههایی که در کنار من بزرگ شده و حالا جوان شدهاند صحبت میکردم و از آنها درباره مشکلاتی که دارند و اینکه چرا ازدواج نمیکنند میپرسیدم، آنها موضوع مسکن مطرح میکردند. البته منطقی بود و حق هم داشتند که از پا پیش گذاشتن بترسند. در نهایت، تصمیم گرفتم دو قطعه زمینی را هم که داشتم وقف ساخت مسکن کنم تا آنها سر و سامان بگیرند.تا امروز جز هزینه زمین، حدود یک میلیارد تومان صرف ساخت پانزده واحد مسکونی کردهایم اما هنوز برای به پایان رسیدن کار به سرمایه بسیار زیادی نیاز است.
بانوی واقف محله آزادشهر حدود یکسال قبل به یک کار خیر بزرگتر فکر میکند. او پس از مشورت با اداره اوقاف مشهد، تصمیم خود برای یک کار خیر را میگیرد و مبلغ ۸۰میلیون تومان را که پسانداز خدمت سیسالهاش در آموزش و پرورش بوده برای خرید دستگاه آبشیرینکن روستای سنگبر هزینه میکند. کار خیری که باعث شده ۱۰۰خانواده این روستا از نعمت آبشرب بهرهمند شوند.
در پنجاه و هشت سالگی خادم حرم است، رابط کانون خادم یاران بنیاد کرامت رضوی و یکی از اعضای فعال گروه جهادی حضرت زهرا(س). حاجی امیدوار از سه سال پیگیری مداوم برای رساندن تخم مرغ به خانه نیازمندان تعریف می کند: آن روزها هربار پنج تا هشت کارتن از مجتمع می گرفتم و به در خانه ها می رساندم. در ایام کرونا هم توزیع داشتیم. با آن تعداد کم، جوری توزیع می کردیم که دست کم ماهی یک بار به همه خانواده های تحت پوشش تخم مرغ برسد. در ایام کرونا علاوه بر تخم مرغ، بسته های معیشتی هم توزیع می کردیم.180خانواده نیازمند در لیستشان دارند؛ بی سرپرست و بدسرپرست. کارتن های تخم مرغ در ایام کرونا پس و پیش شد اما قطع نشد.