نیکوکاری

در این خانه به روی همه باز است
در گذشته اهالی یک محله و کوچه مانند اعضای خانواده بودند و رفت‌وآمد با یکدیگر، در سبک زندگی آن زمان دیده می‌شد. زهرا رستگارمقدم هنوز پایبند این فرهنگ است و درِ خانه‌اش برای جزءخوانی قرآن به روی همه باز است؛ موضوعی که در این روزگار کمتر دیده می‌شود و البته دل‌گرم‌کننده است. البته این اعتماد به همسایه و آشنا فقط به برگزاری جلسه قرآن ختم نمی‌شود. رستگارمقدم حالا به‌نوعی معتمد محل شده است. همسرش فوت کرده و وضعیت مالی‌اش معمولی است، اما دست خیرش هیچ‌گاه کوتاه نمی‌شود.
نیروی سدمعبر شهرداری کودک شیرخوار را به پدر و مادرش رساند
همین چند روز پیش که همه ما در حال مهمانی‌رفتن و پذیرایی از مهمانان نوروزی بودیم، کودکی پشت ماشین نیسان گریه می‌کرد و یک راهنمای زائر وظیفه‌شناس توانست او را از ترس تاریکی و تنهایی نجات دهد. سیدعلی‌اکبر عزیری که در اصل نیروی اجرایی ستاد سد معبر است، در ایام نوروز راهنمای زائر در شهرداری منطقه ثامن بوده و یک شب توانسته است کودکی یک‌سال‌ونیمه را به پدر و مادرش برساند.
آقا سرهنگِ محله طرق
هنوز هم «وطن» را با بغض ادا می‌کند. لباس‌های نظامی‌‌اش بعد از بازنشستگی دم دست است و گاهی آن را می‌پوشد. اگر میان این لباس نظامی‌پوشیدن‌هایش فاصله بیفتد همسرش می‌گوید دلم برای آن لباست تنگ شده است. زاده طرق است و ساکن آن. در لشکر77 کاری می‌کند که کسی جرئت نکند از طرق بد بگوید. سربازی اگر از طرق باشد می‌گویند این همشهری جناب سرهنگ است. او چند سالی است که در محله سنگر تازه‌ای پیدا کرده است تا در آن خدمت کند. سرهنگ احمد حسن زاده هیئت امنای مسجد است و مسجد ابوالفضلی طرق و بچه‌های محل، آقا سرهنگ را خوب می‌شناسند.
حجت‌الاسلام محسن پاکدامن کودکان را جذب مسجد کرد
آن‌طور که از صحبت‌هایشان می‌فهمیم 16فروردین امسال کودکان و نوجوانان مسجد امام حسین(ع) در محله طرق ساعات تلخی را پشت سر گذاشته‌اند. ساعت از 2ظهر گذشته است، آن‌ها در آشپزخانه مسجد مشغول مهیا کردن بساط افطاری هستند. ناگهان خبر تلخی می‌شنوند، یادشان نیست چه کسی اول از همه این موضوع را مطرح می‌کند، فقط این صدا را هنوز به خاطر دارند؛ «بچه ها حاج آقا پاکدامن شهید شد!»
وداع باشکوه اهالی "بهارستان" با شهید حجت‌الاسلام محمد اصلانی
دو برادر او شهیدان بسیجی «ابراهیم اصلانی» و «حسین اصلانی» نیز جانشان را تقدیم این آب و خاک کرده‌اند. تنها برادرش هم جانباز اعصاب و روان است که شهید از او در منزلش پرستاری می‌کرد. ناگفته نماند که مزد خودش هم در راه دفاع جانبازی بوده است. بعد از جنگ هم که سلاحش را به زمین گذاشت، رخت خدمت به تن کرد و در جبهه خدمت برای مردم حاشیه شهر فعالیت جهادی انجام داد. این طلبه جهادگر تا آخرین لحظه‌ای که با زبان روزه در حرم مطهر رضوی به فیض شهادت رسید برای خدمت به مردم حاشیه شهر تلاش کرد.
زهرا قاسمی، زندگی عاشقانه‌اش را مدیون آرامش شهید صادق دارایی می‌داند
مهربانی شهید صادق دارایی زبانزد خاص و عام است. تمام فکر و ذکرش کمک به مردم بود. طرح نان مهربانی را به راه انداخت. در پایگاه طفلان مسلم مدام وقتش را برای مردم می‌گذاشت. یک پایش حرم مطهر و یک پایش مسجد بود و واسطه‌ای بین خیران و نیازمندان بود.حواسش به خانه و زندگی‌مان بود. می‌گفت مبادا کسی شب گرسنه در این محله بخوابد. یک دغدغه از جنس آرامش داشت و مدیری بود که هر کاری را به‌خوبی انجام می‌داد.
وداع مشهدی‌ها با «دارایی» 25 ساله‌
٢٥سال بیشتر نداشت و تمام روزهای جوانی‌اش را صرف مهربانی و دستگیری کرده بود. دغدغه‌هایش یکی دو تا نبود. مدیریت مرکز نیکوکاری شهید جهاندیده را برعهده داشت، برای ارتقای سایت کمک‌رسانیِ (من هم کمک می‌کنم) هم تلاش می‌کرد، سایتی که با مدیریت او برای کمک‌رسانی به نیازمندان راه‌اندازی شده بود و در کشور نمونه نداشت، کارگاهی برای کارآفرینی راه‌اندازی کرده بود و... حالا که رفته اما چیزی تغییر نکرده است. این رود جاری مهربانی هنوز جاری است.حالا چند روز بیشتر از شهادت محمدصادق دارایی نمی‌گذرد، دومین شهید حادثه تروریستی حرم مطهر امام رضا(ع) در16فروردین امسال.می‌خواهیم به سراغ هم‌محله‌ای‌ها، رفقا و آشنایانش برویم و او را از زبان آن‌ها بشنویم.