جواد عزیزی میگوید: از مرداد ماه سال 98 بازارچهای با عنوان بازارچه کارآفرینی و خوداشتغالی محبت راهاندازی کردهام که البته فعالیت آن از بهمن آغاز شد. این بازارچه برای ارائه محصولات و تولیدات افراد نیازمند ایجاد شده است تا از این راه بتوانند امرارمعاش کنند و برخی از مشکلات اقتصادی خود را سرو سامان دهند، حتی هستند کسانی که به ما مراجعه میکنند و براساس توانایی خود درخواست میدهند که اجناسی را برای آنها تهیه کنیم و برای فروش در اختیارشان قرار دهیم.
خانم مهین خدیویزند میگوید: پدرم که آن سال فوت شد من صندوق را برعهده گرفتم و عزمم را جزم کردم که رد خوبیهای او را دنبال کنم. یکی از دوستان پدرم به نام آقای پرویز احمدی که در نخریسی صندوق مالکاشتر را داشت به من گفت: شما که اینکار را به عهده گرفتهاید برای اینکه زحمات پدرتان هم حفظ شود، از اعضای صندوق بخواهید که به غیر از ۱۰۰ تومانی که برای صندوق قرضالحسنه پرداخت میکنند، نفری ۳۰ تک تومانی در ماه برای خیریه پرداخت کنند تا از این طریق بشود دردی از نیازمندان دوا کرد.
قدیمیهای محله امام هادی (ع) هر وقت از مقابل صندوق قرضالحسنه شهید گذری رد میشوند به یاد روزهای اول انقلاب میافتند و جمع ۵ نفرهای که اگر کارهای ستادی آنها برای پیگیری امورات محله نبود، امروز همچنان بین ادارات مختلف شهری و روستایی پاسکاری میشدند! از آن ۵ نفر یکیشان شهید غلامحسین گذری بود که برای مردم بحرآباد، حکم شهید بهشتی را داشت و همان سالهای اول جنگ به دیدار معشوق شتافت و دیگری حاج محمدتقی خاوری که سالها بعد فوت شد.
مراسم سالگرد همسرم بود، عدهای ناشناخته را دیدم که در مراسم حضور دارند. هنگامی که پرسیدم گفتند خانواده افرادی هستند که عضو را دریافت کردهاند. آن لحظه منقلب شدم احساس کردم همسرم زنده است و ما را میبیند. آدرس آنهایی که عضو را دریافت کردهاند دارم گاهی بدون اینکه خودم را نشانشان بدهم میروم و از احوالشان خبر میگیرم. هنگامی که میبینم همان چشمها دارد نگاه میکند حس میکنم همسرم است که در حال نگاه کردن به دنیاست.
حدود ۳۰ سال است که در حوزه قرآن و مداحی فعالیت میکنم؛ تفسیر، تدبر در قرآن، تلاوت، تجوید، قرائت، روخوانی و حفظ (سورههای کاربردی نظیر: یس، الرحمن، تبارک، واقعه، جمعه و...) فعالیتهایی هستند که در طول این سالها به آنها پرداختهام. آن اوایل در یک مجموعهای با نام مکتب حضرت سکینه (س) در بولوار ابوطالب مشغول شدم. انواع فعالیتهای فرهنگی، آموزش قرآن و... را در آن برگزار میکردیم. مدتی که گذشت، مکتب جمع شد و من ادامه کلاسها و دورهها را در منزل شخصی خود برگزار کردم.
وقتی بچهها بزرگ میشوند برایشان کار پیدا میکنم. ضمانت آنها را هم خودم به عهده میگیرم. اکنون بچههایی که تحصیلات عالیه دارند مشغول به کار شدهاند. افتخارم این است که تاکنون برای هیچ یک از آنها به کلانتری نرفتهام. به طور تقریبی طبق نظر روانشناسان افرادی که در فقر زندگی میکنند باهوش هستند. فقر مالی آنها بهدلیل فوت پدرانشان است. زمانی که فردی پدرش را از دست میدهد کسی را ندارد که به او رسیدگی کند. با این حال دست فرزندانم را گرفتهام و برایشان پدری میکنم. خوشحالم که اکنون آنها را موفق میبینم.
کریم علیجاننژاد از فعالیتهای اجتماعی اصناف به صداقت گفتار، قانعشدن به سود کم و ارتباط نداشتن با ذخایر دنیا اشاره میکند و میگوید: در صنف برنجفروشان مشهد مرحوم سیدمظفر مشیریان، معروف به «شرکت اول»، با ۸۰ سال سابقه تجارت و مرحوم حاج سیدابوالقاسم ساداتفاطمی با ۶۰ سال سابقه تجارت حضور داشتند. مرحوم آقای مشیریان با سرمایهاش میتوانست بهترین بنز درجه یک آلمان را سوار شود، اما در زندگی خود فقط ۲ نوع خودرو اپل و پراید داشت و مرحوم حاج سیدابوالقاسم فاطمی نیز با دوچرخه رفتوآمد میکرد.