نیکوکاری

 بانوی جوان طرقی با پیوند اعضایش از رنج دیگران کاست
صدای اذان که بلند می‌شد چادر گلداری که برایش دوخته بودم، سرش می‌کرد و جلوتر از من به مسجد محله می‌رفت تا اینکه آن روز نحس فرا رسید. در خانه با همسرم مشغول صحبت بودیم که محدثه آمد و تکه نانی برداشت. بعد از آن دیدم دخترم سراسیمه به طبقه بالا می‌دود. ما به دنبالش رفتیم که دیدم چهره دخترم سیاه شده است. هرچه سعی کردیم دهانش را باز کنیم نتوانستیم.
اهدای اعضای سکینه، معامله با خدا بود
حمزه رمضانی ۷۸ ساله و نساء زیرکی ۷۳ ساله ساکنان محله امام رضا (ع) و زوجی هستند که با اهدای اعضای بدن دخترشان موافقت می‌کنند تا عزیزشان فقط به خاک سپرده نشود و نجات‌بخش چند زندگی باشد، اما زمانی که برای هماهنگی مصاحبه با آن‌ها تماس می‌گیریم به‌سختی رضایت می‌دهند. آن‌ها حتی بر روی سنگ مزار دخترشان اجازه حکاکی اهدای عضو را نداده‌اند. سکینه رمضانی در ۴۲ سالگی با اهدای سه عضو بدنش جانی دوباره به چند بیمار بخشیده است.
عزم جهادی برای درمان در منزل
در روزهایی که کادر درمان شهرمان درگیر خیزهای مختلف کرونا بودند، با گروه‌های جهادی زیادی آشنا شدیم که اولویتشان را برای قطع زنجیره و بهبود بیماران کرونایی گذاشته بودند؛ مثل گروه جهادی شهید ابراهیم هادی در منطقه۴ که در چند شماره قبل به آن پرداختیم. با همت و تلاش مضاعف این گروه‌ها و البته کادر درمان، آمار مبتلایان و فوتی‌ها رو به کاهش است. کانون فرهنگی‌تبلیغی ثامن‌الائمه(ع) نیز یکی دیگر از این‌گروه‌هاست که اکنون اولویت برنامه‌های خود را پشتیبانی از بیماران کرونایی قرار داده است.
دغدغه‌اش زنان سرپرست خانوار بود
فاطمه رجبی که تجربه 8سال حضور در شوراهای اجتماعی محلات فجر و ابوذر را داشت و یکی از بانوان فعال فرهنگی و کارآفرین محله وحید بود، بعد از جدال بیست‌روزه با بیماری کرونا، درحالی چمدان سفر ابدی را می‌بندد که از دور و پشت شیشه برای نوزاد ازراه‌رسیده‌اش بوسه می‌فرستد و به صورتش لبخند می‌زند. او تسلیم دعوت حق می‌شود و برای همیشه چشم‌هایش را می‌بندد.
جهیزیه‌اش با من!
فاطمه مشمول 20سال پیش با تهیه یک جهیزیه ساده به دنیای محرومان وارد شد، هرچند خودش هم اوضاع و احوال مالی آنچنانی ندارد، خانه‌ای با 2اتاق کوچک که آن هم تا سقفش اسباب و اثاثیه‌ چیده شده و انتظار یک عروس و داماد جدید را می‌کشند. او دراین سال‌ها به‌خوبی درک کرده‌است که در کارخیر حاجت هیچ استخاره نیست!
دفترهای نسیه همیشه باز
«جواد آقا علیزاده» را اهالی «دریادل» و «نوغان» به‌خوبی می‌شناسند. کاسب پنجاه‌ساله‌ای که در کوچه حمام بهاءالتولیه به دنیا آمده است و بقالی کوچکی نزدیکی خانه‌ پدری‌اش دارد. بچه‌های محله او را «عمو» صدا می‌زنند و بزرگ‌ترها «آقا جواد». آقا جواد یک سر دارد و هزار سودا؛ هم به کاسبی در بقالی کوچکش می‌رسد و هم دست خیر دارد برای افرادی که از پس مایحتاج خود برنمی‌آیند.
پالایش 300خانوار در محله هاتف
بچه‌مسجدی‌های محله هاتف نیز همچون یک‌سال‌ونیم گذشته با قرمزشدن وضعیت شهر با دعوت از خیران و داوطلبان فعالیت‌های خود را برای کمک به بیماران کرونایی از سر گرفتند و در یک‌ماه‌ونیم اخیر اقدامات بسیاری را در قالب گروه جهادی انجام دادند که نمونه کوچکی از آن سرکشی و باخبرشدن از اوضاع مبتلایان در روند طول درمان بیماری کرونا بود.