فرشته قندریز ساکن محله پروین اعتصامی تا به حال بانوان زیادی را کتابخوان کرده است. هر بار که او به کتابفروشی میرود دست پر باز میگردد و برای جمع کوچک کتابخانهاش دوستانِ مهربان دیگری میخرد. معتقد است که این کار برکت به مال و زندگیاش میدهد. اگرچه هزینه صرف میکند، اما به جای آن رزق معنوی نصیبش میشود. اول سعی میکند آنها را خودش بخواند و بعد به دیگران توصیه کند! شوقِ خوانِش و فهم تازه در وجودش بیکار نمینشیند و دوست دارد دیگران را به آن دعوت کند.
یلدا واحدی، مدیر مدرسه پیوند میگوید: مدرسه ابتدایی استثنایی پیوند از سال ۶۴ راهاندازی شده و تا ۳ سال پیش مدرسه دخترانه و پسرانه مشترک بود، اما الان بچهها جدا شدهاند. در این مدرسه ۸۷ دانشآموز داریم که در هر کلاس بین ۶ تا ۱۱ دانشآموز حضور دارند. کتابها هم متناسب با نیاز بچهها مناسبسازی شده است، متناسب با بهره هوشی بچهها که بین ۵۰ تا ۷۰ است. پیش میآید که بچهها در هر پایه بین یک تا ۳ سال توقف داشته باشند، تا اینکه بتوانند مفاهیم را درک کنند، اما ما هیچ وقت به این موضوع خرده نمیگیریم و از کار با بچهها ناامید نمیشویم.
وجه تمایز این مسجد آدمهای آن هستند، اهالی محله کارمندان دوم که درست شبیه مسجد محلشان بیآلایش و بیریا و خاکی هستند. بیسر و صدا دور هم جمع شدهاند و از همین فضای اندک نهایت استفاده را میبرند. از توزیع سبد معیشتی و تهیه جهیزیه برای نوعروسان بگیرید تا برگزاری کلاسهای مختلف فرهنگی و آموزشی. آنها توانستهاند در همین فضای کوچک همدلی و همیاری را به جریان بیندازند. حرف از مسجد بقیهالله(عج) در خیابان شهید رستمی١٦ است.
محمدحسین علیزاده که از سال 1381 به اداره کل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان منتقل شده است، خاطرات زیادی از این دوران دارد. از خیرانی میگوید که ابتدا اعتماد نداشتند پولی که میدهند فقط صرف مدرسهسازی شود اما او به شیوههای مختلف این اعتماد را جلب میکند و در آخر بعضی از آنها به جای یک مدرسه چندین مدرسه میسازند. حتی خیران خارج از کشور با او ارتباط میگیرند و به کمک آنها مدرسههای متعددی ساخته میشود. نتیجه این تلاشها و رایزنیها این است که در طول 30سال حضورش در دو اداره کل در جذب بیش از 4هزار خیّر و ساخت بیش از 5هزار مدرسه نقش داشته است.
ساختمان خیریه خاتمالنبیین(ص) واقع در حر ۹۸ سال ۸۰ تأسیس شد. در سالهای اول ۳۰ کودک ۴ تا ۱۱ سال در این مکان به طور شبانهروزی اسکان داشتند. بچههایی که سرپرست مناسبی نداشتند. این بچهها به مدت ۱۰ سال زیرپوشش این خیریه قرار میگرفتند. اما از سال ۹۰ با کمک خیریه اتفاقهای بهتری برای بچهها میافتد. حمایت میشوند تا وارد بازار کار شوند و روی پای خود بایستند. نکته متمایز این مؤسسه نیکوکاری با دیگر بنیادهای خیریه در این است که آنها بر آموزش و مهارتآموزی بچهها تأکید دارند و در کنار آن توانمندسازی خانواده، بهویژه مادر که شاکله اصلی خانه است. حتی برگزاری دورههایی برای ارتقای روحیه مادران و افزایش امید آنها به زندگی از دیگر ویژگیهای ممتاز این مؤسسه است.
ماجرای آنها به 5سال پیش برمیگردد، زمانیکه «صفورا شریعتی» مسئول گروه مردمی همدلان برای انجام یک کار خیر پیشقدم میشود و از دوستان و آشنایان میخواهد تا برای حل مشکل یک توانیاب با او همراه شوند. حس خوبی که بعد از این همراهی به او دست داد، باعث شد که اینکار ادامهدار شود تا با گذشت زمان افرادی با او همراه شوند و تعدادشان به 15نفر برسد.
حالا کافیست این 15نفر از مشکل دردمندی باخبر شوند تا تمام تلاششان را برای رفع آن بهکار گیرند. البته تمرکز این گروه بر حل مشکلات توانیابان است.
در آشپزخانهای که به نام سرای بلور در پشت صحنه در حال توزیع ۳۰۰۰ پرس غذای روزانه بین زائران پیاده حضرت رضا (ع) هستند، انتظار دارم یکی با کتوشلوار روی سر خدمه بایستد و راهبری کند. اما جهت نگاهها به سمت مردی میرود که روپوش آشپزخانه به تن دارد و در حال کشیدن برنج است. مردی که سادگی ظاهر و مهربانی چهرهاش را وقتی بیشتر میفهمی که با او همکلام میشوی. راننده وانت در سرای بلور است. هر سال اربعین راهی میشد تا اینکه گرانیها و مخارج زندگی زورش به اشتیاق او چربید تا دیگر نتواند قدم در این راه بگذارد.