جمعهپور، شوشتری| از روزی که بیبیکلانتر چشمانش را برای همیشه بست، بیشاز سه دهه گذشته است؛ اما همچنان دوره قرآنش سرپاست. دورهای که شاید پرشوربودن گذشته را نداشته باشد، اما بهانهای شده است برای دورهمی بانوان در محله نوغان تا دوشنبهعصرها از کارهای منزل و جزئیات دنیا فارغشده و نشده، دست از آن بکشند، قرآن به بغل بگیرند و راهی این قرار هفتگی شوند.
سرپاماندن این جلسه هفتادساله قرآن به تلاشهای حاجخانم زهرا شهفر برمیگردد که سر یک قرار همسایگی با مرحوم بیبیکلانتر ماند. جلسهای که از اول راه مرادش خواندن قرآن، نزدیکی همسایهها باهم و حل مشکلات یکدیگر بوده است. حالا سالهاست زیر سایه مبارک این کتاب آسمانی بانوان این محله هم قرآن دوره میکنند و هم با خیررساندن گروهی، گره مشکلات نیازمندان معرفیشده از سوی در و همسایه را باز میکنند.
زادگاهش قوچان است، اما زهراخانم خودش را مشهدی میداند. گویا بهعلت ارتشیبودن پدرش زندگی در شهرهای مختلفی را تجربه کرده و ۵۷ سال قبل همزمان با هجدهسالگیاش ساکن نوغان شده است.
او که در همین محل ازدواج کرده و دختروپسرهایش را به خانه بخت فرستاده، با الگو گرفتن از مرحوم مادرش، فاطمه روحانی که دستی در کار خیر هم داشت، به جلسه قرآن بیبیکلانتر پا گذاشت: آن زمان محله پربود از دوره قرآنهای خانگی. جلسه بیبیجان که خودش ید طولایی در کارهای خیر داشت، خیلی پرشور بود. در هفته دو روز به خانه بیبی میرفتم. آنموقع من جوان بودم و دخترهای جوان زیادی در این دورهها شرکت میکردند که یکییکی ازدواج کردند و رفتند، اما من پاگیر این محله شدم.
بیبی هم بهدلیل علاقه من، قبل از فوتش مسئولیت این دوره قرآن را برعهده من گذاشت و حالا با گذشت سی سال از فوتش باافتخار بهعنوان مدیر و مربی این مسئولیت را به دوش میکشم. طبق همان وعدهای که بیبیجان با زنان گذاشته بود، جلسههای قرآنخوانی دوشنبه عصر هر هفته در خانه یکی از محلیها با قوت و حضور حدود سی زن برگزار میشود.
زهراخانم هیچوقت جلسه قرآن را لنگ نمیگذارد. دوشنبههای هر هفته هر کجا باشد، سر قرار هفتگی با خانمهای محله حاضر میشود. او برای اینکه این دورههای قرآن برای بانوان دلچسبتر هم بشود، تا چندسال قبل زنان را به اردوهای زیارتی هم میبرد که بهقول خودش، چون وضعیت اقتصادی مردم ضعیف شده است، دیگر چنین امکانی نیست.
زهراخانم اینطور میگوید: وضعیت اقتصادی بعضی خانوادهها طوری شده است که اگر دور شیرینی و میوه پذیرایی را هم خط بکشیم، بازهم بعضیها بهسختی از پس چند سینی چای و یک کاسه قند حبه که جزو دمدستیها به حساب میآید، برمیآیند. قبلا بهجز دوشنبهها یک روز دیگر را هم به یادگیری قرآن برای کسانی که خوانش ضعیف داشتند، اختصاص داده بودیم که بهدلیل همین مسائل آن را حذف کردیم. الان فقط یک روز در هفته برپا میشود. بااینحال، به برکت نزدیکی به حرممطهر امامرضا (ع) دورههای هفتگی قرآن در این محله هنوز برگزار میشود.
این روزها کیف زهراخانم کوک نیست، چون به خواستههایی که روزی در مشتش بود، دست پیدا نمیکند. بهعنوان نمونه از اینکه نمیتواند به دختر یتیمی که تاره وارد جلسه شده است، هدیهای درخور بدهد تا پایش در جلسه قرص شود یا اینکه نمیتواند در مناسبتهای مختلف هدیهای کوچک به خانمهایی که خواندن قرآنشان بهتر شده است بدهد تا سر ذوق بیایند و باعث تزریق نشاط در دورهمی شود، ناراحت و گلهمند است.
با وجود این، گرهگشایی در این جلسه همچنان ادامه دارد؛ مانند سنتی که خود بیبیجان داشت: آن زمان بیبیجان وظیفهخودش میدانست که کنار خواندن قرآن از نیازمندان هم دستگیری شود. در همه این سالها من هم در این دورهمی با کمک قرآنخوانها و همچنین همراهی مرحوم حاجعلیاصغر، همسرم، و فرزندانم این کار را کردهام.
زهراخانم میگوید: بهدلیل مشکلات مالی که چند سالی است همه مردم با آن دستوپنجه نرم میکنند، نمیتوانیم به همه خواستههایی که داریم برسیم. همچنین، نقش خیران دراینبین خیلی کمرنگ شده است، اما در حد توانمان به چند نیازمندی که میشناسیم، کمک میکنیم تا این سنت دیرینه و ارزشمند از بین نرود.
زهرا شهفر ثمره انس با قرآن را سلامتی و رویپابودنش با وجود ۷۵سال سن میداند و با تأکید بر اینکه نباید قرآن فقط روی طاقچه باشد، از بچههای سالم و صالحش یاد میکند که خودش آنها را برکت حضور قرآن در زندگیاش میداند.