به «پدر بازار» شهرت دارد. پدری که دلسوزانه و عاشقانه بار مشکلات ریزودرشت را بهدوش میکشد و خم به ابرو نمیآورد! برایش فرقی نمیکند نیاز مراجعهکننده چه باشد؛ او همه داشتههایش را برای رفع آن حاجت پای کار میآورد! حالا برای احمد قدمگاهی از آن زمان که مصمم شد برای زندگی در همسایگی اماممهربانیها زادگاهش، باغشن قدمگاه، را به مقصد مشهد ترک کند، 35سال میگذرد! سالهایی که به قول خودش در آنها چیزی نبوده است که از حضرت بخواهد و خیلی زود و به بهترین شکل برایش جور نشود.
عفتالسادات موسوی، خیّر، فعالاجتماعی و برگزارکننده جشنهای نیکوکاری، سعی دارد در فضایی شاد و مفرح از مهمانان خاص خود پذیرایی کند. میگوید: رسم عمومی برای کمککردن به افراد بیخانمان، معلول و نیازمند، در کشور ما اینطور است که با ایجاد فضایی غمناک و برجسته نشان دادن سختی زندگی، گرسنگی و بیماری فرد نیازمند، از مردم و خیران میخواهند به این فرد معلول یا نیازمند که زندگی سراسر تلخ و پراز اندوهی دارد، کمک کنند.
من معتقدم که با این روش کار نیکوکارانه، فرد نیازمند، تحقیر و حتی دچار شرمندگی خواهد شد و خود این فرد نیازمند قلبا راضی به اینگونه کمک نیست. این حرف را با توجه به تجربه 23ساله در فعالیتهای اجتماعی و نیکوکارانه میگویم، به همین دلیل بهدنبال روشی نو و جدید برای کمک به نیازمندان و افراد بیبضاعت بودم، به طوری که عزت و شخصیتشان حفظ شده و به آنها نیز کمک شود.
به سراغ یکی از مراکز نگهداری کودکان بیسرپرست و بدسرپرست رفتیم. بین فرهنگ ۳۳ و ۳۵ پلاک طلایی رنگ خیریه گلستان رضا خودنمایی میکند. از در که وارد میشویم درخت کهنسال وسط باغچه سایبان کودکان شده و میز پینگ پنگ همنشین بادهای تابستانی است. آهسته قدم برمیدارم سنگفرش این خانه پوشیده از دلهای شکسته و قلبهای زخم خورده است. مبادا با نگاه یا کلامی نسنجیده و ترحمآمیز درد دیگری بر دلشان بیندازم. با ورودم به داخل خانه یکایک بچهها بلند میشوند و سلام میکنند.
ستاد ازدواج آسان محله راهآهن که به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و فاطمه(س) روایت شکلگیری و فعالیتشان را میخوانید، هم از ظرفیتهای محلی برای پیشبرد کارها استفاده میکنند هم از ظرفیتهای دیگر مجموعههای شهر. به قول خودشان، کارگروه تشریفات دارند و با ظرفیتهایی در حوزه ازدواج در ارتباط هستند: شیرینیفروشی، گلفروشی، طلافروشی، پارچهفروشی، لوازم خانگی و ... . این گروه دست دخترها و پسرهای زیادی را به هم داده و آنها را با اشتیاق تا خانه بخت همراهی کرده است.
مساجد از دیرباز افزون بر اینکه جایگاه پرستش و نیایش بوده، محل برگزاری فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی نیز بوده است و مساجد توانستهاند با استفاده از ظرفیتهای خود به امور اجتماعی نیز توجه داشته و به پایگاههای محلی تبدیل شوند. یکی از این مساجد «مسجد الرضا» واقع در محله توس است که با کمکهای مردمی ساخته شده است و هنوز بعد از گذشت حدود 30سال یکی از پایگاههای اصلی محله محسوب میشود.
علی مروی، جهادگر سابق و مدیر خیریه محبان الائمه(ع)، یکی از چهرههای شناختهشده محله جاهدشهر است. او میگوید: سال1358 کار در جهاد سازندگی را با درو کردن شروع کردم و حدود 30 سال بعد با بیلمکانیکی به پایان رساندم. هر جایی که احساس کردم مردم نیاز به خدمت و کمک دارند، به همراه نیروهای جهاد وارد عمل شده و با ساخت جاده، حمام، غسالخانه، لولهکشی آبآشامیدنی، برق و تلفن در روستاهای محروم شهر و استان شرایط زندگی بهتری را برای این افراد محروم و نیازمند فراهم کردیم.
اینجا خیران دور هم جمع هستند و هر سال حدود بیستسرویس جهیزیه جمع و جور میشود. تا حالا هم حدود 500سرویس جهیزیه به نیازمندان دادهاند. فاطمه شبانی، خانم این خانه که 67سال دارد و بین خانمها به فامیلی همسرش بطحایی معروف است، سالهاست که خانهاش، خانه امید نوعروسان است و اشک اندوه و شوق آنها را میبیند.هرهفته شنبهها و چهارشنبهها، بانوان خیّر در این خانه جمع میشوند و دست به دست هم میدهند تا وسایل جهیزیه را آماده کنند.