شروع به کار خیریهها در مشهد، گویی با تاریخ پزشکی این شهر و حمایتهای درمانی ارتباط تنگاتنگی دارد. تاریخ پزشکی مشهد هم با فعالیتهای آستان قدسرضوی از دوره صفوی گره خورده است، آن هم با موقوفاتی که هدفش دستگیری از زائر، مسکین، بیمار و درراهمانده بوده است. شهری که همیشه و در همه دورانها آخرین پناه مردم دردمند است؛ بهویژه به وقت آمدن بلایی که در برابرش از خود دفاعی نداشتهاند.
از دشمن خارجی و حکومت ظالم داخلی گرفته تا انواع بیماری چون وبا و طاعون و قحطی و جذام. اگر چه اولین خیریه در مشهد قرن چهاردهم برای جذامیان طردشدهای درنظر گرفته شد که 133سال پیش در محلی به نام قلعه محرابخان دارای سرپناه شدند و از آنها حمایت مالی و درمانی شد اما تاریخ مهربانی این شهرقدمتی به اندازه پنج قرن دارد. بیش و پیش از این را در سطرهای بعدی به مناسبت روز نیکوکاری، درباره تاریخچه حضور خیریهها در مشهد خواهید خواند.
همان طور که در مقدمه عنوان شد، به نظر می رسد شروع به کار خیریه ها در مشهد با حمایت های درمانی و درنتیجه تاریخ پزشکی این شهر ارتباط تنگاتنگی دارد، چنان که در کتاب «مشهد در آغاز قرن چهارده خورشیدی، مشهور به گزارش مکتب شاپور» با تصحیح مهدی سیدی، نام مؤسسات صحیّه و خیریه در کنار هم آمده است.
در همین کتاب از جذام خانه به عنوان یکی از مؤسسات خیریه مهم مشهد نام برده شده و نوشته است: «عمارت مخصوصی مطابق حفظ الصحه در باغچه سبز و خرمی خارج شهر برای جذامیان ساخته شده، قریب 150نفر در آنجا سکونت دارند که به همت اطبای آمریکایی مجانی از آن ها پرستاری و به خرج آستان قدس (گاهی هم اعانات) نگاهداری می شوند.»
آن ها را به دلیل مسری بودن بیماری شان در محلی به نام اراضی «شادکن» در بیرون از دروازه شهر جای می دهند
اما ماجرا از این قرار است که با روی کارآمدن صفویان در مشهد و رسمیت گرفتن مذهب تشیع، جذامیان طردشده ایران به امید شفا به مشهد می آیند. آن ها را به دلیل مسری بودن بیماری شان در محلی به نام اراضی «شادکن» در بیرون از دروازه شهر جای می دهند. این اراضی متعلق به حکمران مرو و خراسان، محراب خان، از سرداران نامی شاه عباس صفوی، بوده است که در وصیت نامه اش قید کرده قسمت زیادی از مزرعه و درآمد حاصل از آن را وقف امور خیریه کنند.
اما حضور جذامیان در مشهد تا سال 1264خورشیدی و دوران عاصف الدوله، حاکم وقت خراسان و نیابت تولیت آستان قدس رضوی، سر وشکل مناسب تری به خود می گیرد، چنان که برای مجذومان در سال 1268 تا 1271خورشیدی، آسایشگاهی از خشت خام معروف به «باراک» در همان قلعه محراب خان ( در محل خیابان وحید امروزی در محله طلاب) ساخته می شود.
جذامی خانه مشهد پس از باراک، تغییرات بسیاری به خود می بیند اما آنچه اهمیت دارد، این است که مشهد می تواند جذامیانی را که در سراسر تاریخ از اجتماع طرد شده بودند، به میانه مردم و زندگی عادی برگرداند.
آستان قدس رضوی از دوره صفویه، موقوفاتی با هدف دستگیری از مردم، متعلق به زائر، مسکین، بیمار و درراه مانده داشته است، برای آن ها که شاید به امید عنایت امام رضا(ع) راهی مشهد می شده اند. در سفرنامه چند سیاح خارجی دوران قاجار هم از بسیاری کودکان رهاشده، بیماران فقیر و زنان بی سرپرست در اطراف حرم گزارش شده است.
همین موضوع بعد ها سبب می شود تشکیلات آستان قدس رضوی تلاش کند با دایر کردن سازمان یا نهاد مجزایی در زیر مجموعه خود، سامان دهی این موضوع را بر عهده بگیرد، چنان که اساس نامه قدیمی ترین خیریه تحت حمایت آستان قدس رضوی با نام «دارالعجزه» در سال1295خورشیدی تدوین و تصویب می شود. اینجا نخستین مکان و سازمانی است که چتر حمایتش را بر سر اطفال یتیم، زنان بی سرپرست و بیماران و نیازمندان باز می کند.
بعد ها و در اوایل پهلوی اول، وقتی نیابت آستانه به محمدولی اسدی می رسد، او برای بهتر کردن امور رسیدگی به نیازمندان به ویژه اطفال رها شده که تعدادشان در این روزگار بسیار است، مرکزی شبیه دارالعجزه در محله باغ عنبر تأسیس می کند.
در سال1307 خورشیدی علاوه بر نوانخانه آستانه، مرکز دیگری نیز با نام «دارالتربیه شاهپور» توسط جمعیت «شیر وخورشید سرخ خراسان» (نخستین سازمان خیریه ایران) در خارج از شهر نزدیک گل ختمی تأسیس می شود و به یاری دارالعجزه می رود که بخشی از بودجه آن را شهرداری مشهد تأمین می کرده است.
یکی از اقدامات مفید این خیریه را هم ایجاد مدرسه چهار کلاسه ای دانسته است که قریب به 80نفر از اطفال ذکور و 14تن از اناث در آنجا به سرپرستی یک نفر معلم تحصیل می کنند
در کتاب گزارش مکتب شاهپور درباره این دارالتربیه نوشته شده است که در زمستان ها از هزار تا هزار و 500نفر فقیر در آنجا جمع آوری می شود. یکی از اقدامات مفید این خیریه را هم ایجاد مدرسه چهار کلاسه ای دانسته است که قریب به 80نفر از اطفال ذکور و 14تن از اناث در آنجا به سرپرستی یک نفر معلم تحصیل می کنند.
در اسناد آبان سال ۱۳۱۱ خورشیدی نیز درباره دارالتربیه آمده است: «این دارالرضاعه از هر حیث کامل و مطابق اصول اداره می شود. اطفال سرراهی و اطفال بی چیزی که تسلیم این مؤسسه می شوند، خوشبخت ترین اطفال هستند؛ زیرا در این مؤسسه اطفال مثل دسته گل پرورش و نگاهداری می شوند؛ گهواره های ظریف، روپوش های نظیف، بالش های اطلس، اتاق های روشن و پاکیزه برای آن ها تهیه شده است.»
مشهد ابتدای قرن 14خورشیدی تغییرات بزرگی به خود دیده است. یکی از این تغییرات، ساخت بیمارستان امام رضا(ع) در سال 1307خورشیدی برای شهری است که فقط یک مریضخانه به نام دارالشفا در مجاورت حرم دارد و از کمبود دواخانه رنج می برد. نکته جالب اینجاست که طبق گزارش کتاب مکتب شاهپور، بعدها در محل دارالشفا، مطب های رایگان آستانه شروع به کار می کند که همه روزه در حدود 250 تا 300بیمار به آنجا مراجعه میکنند و مجانی معالجه می شوند.
دوای مجانی هم به آن ها داده می شود. پنج پست امدادی و یک دارالمجانین هم در نواحی مختلف شهر به بیماران بی بضاعت خدمات درمانی ارائه می کرده است؛ پست امدادی ارگ، عیدگاه، بالاخیابان و دو پست در نوغان. طبق گزارش مکتب شاپور، در سال 1312خورشیدی، بیماران 99هزار و 409بار به این پست های امدادی مراجعه کرده اند.
اما در زمان نیابت تولیت علی منصور به سال های ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۳ خورشیدی، به دنبال قحطی حاصل از جنگ جهانی دوم، گرانی در مشهد بیداد می کند و درنتیجه تعداد فقرا در شهر فزونی می گیرد، به ویژه در فصل زمستان که به دلیل نبودن کار و نداشتن مسکن، سختی ها و مشکلات برای این قشر به اوج می رسیده است.
ازطرفی آستان قدس رضوی علاوه بر دارالعجزه و دارالتربیه با تأسیس نوانخانه دیگری، به جمعی از فقرا و زوار و مجاوران پناه می دهد
این می شود که خیران با همکاری دستگاه های دولتی درصدد تأسیس گرمخانه و نوانخانه برمی آیند و با این اقدام می توانند تاحدودی به مردمی که توان مالی ندارند، کمک کنند. ازطرفی آستان قدس رضوی علاوه بر دارالعجزه و دارالتربیه با تأسیس نوانخانه دیگری، به جمعی از فقرا و زوار و مجاوران پناه می دهد.
محل این نوانخانه که ۳هزار نفر گنجایش داشته، منزل بزرگی از متعلقات آستانه بوده که در خیابان کاشف جنب اداره غله قرار داشته و مشتمل بر دو تا سه ساختمان با اتاق های متعدد و حیاط وسیع بوده است. به فقرایی که به طور شبانه روزی در این مرکز نگهداری می شدند، علاوه بر مسکن، خوراک، پوشاک و سایر مایحتاج ضروری نیز داده می شده است.
«سعادت» نخستین انجمن خیریه مشهد است که اخبار آن در جراید دوره قاجار آمده و گویا توسط جمعی از متمولان و ثروتمندان مشهد تشکیل شده است. روزنامه «ایران سلطانی» در جمادی الاول ۱۳۲۵ می نویسد: «تشکیل انجمن خیریه سعادت: اولین انعقاد این انجمن در اواسط ماه محرم، در منزل جناب حاجی میرزا ابوتراب خان اقبال التولیه، از اجله محترمین مشهد با حضور ۱۴نفر از آقایان دانشمندان غیور ملت خواه اتفاق افتاد.»
در ادامه این خبر می خوانیم که اعضای انجمن تصمیم می گیرند هر هفته، سه ساعت در منزل یکی از بزرگان شهر جمع شوند و در امور خیریه مشارکت کنند که تأسیس مدرسه، آبله کوبی اطفال و ایجاد اشتغال برای فقرا از جمله این اقدامات است. نویسنده این گزارش توضیح می دهد که اگر اعضای این انجمن بر پیمان خود بمانند، دیگر در همه مشهد، یک نفر آدم بیکار و طفل بی کمال (بی سواد) و فقیر و گدا نمی ماند.
دو دهه پس از تأسیس خیریه ها در مشهد که بیشتر با خدمات درمانی همراه بوده است، در خرداد سال 1329خورشیدی، مشهد، ویرانگرترین سیل تاریخ خود را به چشم می بیند و شهر در هم کوبیده می شود، طوری که چند ارگان در کنار هم برای بازسازی شهر پای کار می آیند. در سندی متعلق به آستان قدس رضوی که عنوانش «کوی بینوایان» است، ساخت شهرکی به همین نام برای افراد نیازمندی که خانه و زندگی شان را در سیل از دست داده اند، دیده می شود.
در سندی متعلق به آستان قدس رضوی که عنوانش «کوی بینوایان» است، ساخت شهرکی به همین نام برای افراد نیازمندی که خانه و زندگی شان را در سیل از دست داده اند، دیده می شود
در این سند عنوان شده بیش از 700خانه در سیل خراب و بالغ بر چند میلیون ریال خسارت مالی به مردم وارد شده و بیشتر این خسارت ها هم به مردم فقیر وارد شده و مسکن و مأوای آن ها از بین رفته است. در این سند همچنین نوشته شده است که گروهی از دولتمردان پس از حادثه به مشهد می آیند و به بررسی اوضاع می پردازند و مبلغ معتنابهی برای ساخت خانه برای بینوایان در اختیار می گذارند تا در اراضی آستان قدس ساختمان بسازند.
بدین ترتیب قطعه زمینی در امتداد خیابان سی متری، مقابل نخریسی در نظر گرفته می شود و در مدت کوتاهی، 74باب خانه و 10باب مغازه ساخته و آماده می شود. همچنین محلی برای ساختمان یک آب انبار بزرگ در نظر گرفته می شود و قسمتی نیز برای حمام و زمین مخصوص کودکان.