سال 93 بود که یکی از بانوان فعال فرهنگی و پیشقدم در کارهای خیر و نیکوکارانه محله تصمیم میگیرد کلاسهای مشاوره برای خانمهای محله و دختران جوان برگزار کند. کلاسهای مشاوره، فرزندپروری، اعتماد بهنفس، خودباوری و ... این اقدام زمینهای میشود برای پایهگذاری بزرگترین کانون فرهنگی در محله میثمشمالی که طبق آمار، نه تنها هزاران نفر از دختران و بانوان محله که از محلاتی چون مهرآباد، حسینآباد، دروی، گاز و ... نیز از برنامههای آموزشی این کانون بهرهمند میشوند.
مجتمع فرهنگی زنده یاد وحید صادقیپور واقع در خیابان ابوطالب دارای 2 طبقه بوده که طبقه فوقانی آن سالن همایشی مجهز و بازسازی شده با ظرفیت 170 نفر است که برای برگزاری مراسمهای مختلف مانند همایشها، کنفرانسهای علمی و دانشجویی و .... مناسب است، طبقه اول آن نیز کتابخانهای با 2 هزار جلد کتاب در حوزههای مختلف علمی، داستانی، تاریخی و ... بوده که برای استفاده عموم آزاد است.
کبریبیابانی مؤسس هفتادوپنجساله این خیریه قدیمی پابهپای جوانترها مشغول کار است. همینطور که به بستهبندی اقلام معیشتی نظارت میکند میگوید: بیشتر از چهل سال است که به برکت امام چهارم(ع) هیچ نیازمندی را دست خالی برنگرداندهایم. در این مدت، هزاران دانشآموز و دانشجو را حمایت کردهایم تا درس بخوانند و آدم حسابی شوند. هزینه درمان بیماران زیادی تأمین شده است. تهیه جهیزیه و سیسمونی و لباس عید بچهها و بستههای معیشتی هم که حساب و کتاب ندارند و آمارشان از دستمان دررفته است.
الهام ابراهیمیمجرد هنر نقاشی را بدون اینکه کلاس یا دورهای ببیند شروع میکند. به همین دلیل است که روش نقاشی او روی بوم با سایر نقاشان تفاوت دارد. نقاش محله 17شهریور با تکیه بر همین تفاوت نیز نقاشی و طراحی لباس را با هم ترکیب کرده و تولیداتی روانه بازار میکند که طرفداران خاص خود را دارد. این هنرمند که اکنون بیشتر وقتش را صرف امور خیریه میکند بهتازگی تولید تابلوهای نقاشی برجسته با کمک مواد مختلف را شروع کرده است.
وقتی داشتیم به این مکان میآمدیم، یکی از کاسبان خیابان شهیداندرزگو گفت: «دنبال آقای آرزوها میگردید؟»
به خود حاجیهاشمیان که میگوییم شما را «آقای آرزوها» صدا میزنند، خبر ندارد. امیر هاشمیان همان فردی است که این نامههای محرمانه را در مغازهاش مانند گنجی نگه میدارد. آنها را میخواند، به تلفن نوشتهشده در نامهها زنگ میزند و میگوید: «امامرضا(ع) شما را دعوت کرده است به مشهد.»
پیشینه این نام در این کوچه تاریخ بلندبالایی دارد و به اواخر دوره قاجار میرسد. در آن سالها حاجتقی و برادرش از سمنان راهی مشهد شدند و در نوغان و طبرسی تجارتخانه پوست و پشم راه انداختند. حاجتقی پس از ازدواج با مرواریدخانم که فرزندی برایشان نداشت، در همین خیابان خانه بزرگی ساخت؛ خانهای که درش به روی نیازمندان باز بود. به همین دلیل وقتی مردم میخواستند نشانی بدهند، نام «حاجتقی» را میآوردند که آشنای مشهدیها بود.
امین بهشتیان و فاطمه مشهدی زوج ساکن محله شهید رضوی هستند که یک فرزند دختر و یک فرزند پسر دارند، با این حال آنها میخواستند سقف خانه، مهر مادری و حمایت پدریشان را با کودک دیگری به اشتراک بگذارند. امین و فاطمه در سامانه ملی فرزندخواندگی ثبت نام میکنند، سه چهار هفته بعد با آن ها تماس میگیرند و دختری زیبا به نام «محدثه» را از شیرخوارگاه حضرت علی اصغر(ع) به فرزندی قبول میکنند.