در محلات مختلف منطقه۶ ، زندگی هر آدم، زنجیری است که به زنجیر دیگر قلاب شده است. آدمها دلگرم به بودن یکدیگرند و زندگی را هر چند سخت، در کنار هم پیش میبرند. این بار به سراغ این زنجیرها رفتیم. کارآفرینانی که باعث مهارتافزایی و اشتغالزایی دیگران شدهاند.
یکی از افتخارات دکتر مدبرعزیزی راهاندازی بیمارستانی برای تسهیل پیوند اعضا در کلانشهر مشهد است. بیمارستان منتصریه، ملکی وقفی و قدیمی بود. آستان قدس تصمیم میگیرد با مشارکت دانشگاه علوم پزشکی آن را به بیمارستانی مبدل کند. از زمان پیشنهاد تأسیس بیمارستان با هدف پیوند اعضا تا زمان بهرهبرداری چهارسال زمان میبرد. چهارسالی که دکتر مدبر با رایزنی آستان قدسرضوی و دانشگاه علوم پزشکی برای احداث و تجهیز این بیمارستان، مسئول نظارت بر ساخت این بنا و پیگیریهای مرتبط به آن بود.
دکتر مهسان اخوان مهدوی سال1400 در حالیکه مدرک دکترای روانشناسی بالینی را گرفته بود، کانون «یاریگران زندگی» را در محله تربیت تأسیس کرد.
او طی یکسال گذشته با همراهی دوستانش با تهیه 580جلد کتاب، کافه کتاب رایگان دایر کردهاند، به درمان بیماران دارای اختلالات جنسی و کارآفرینی برای آنها پرداختهاند. به شهرک صنعتی رفته و به کارگران و کارفرمایان خدمات مشاورهای رایگان دادهاند و اکنون هم چند ماهی است که با زندان مرکزی مشهد ارتباط گرفتهاند و کتابهایشان را برای مطالعه به دست زندانیان میرسانند.
همهچیز برمیگردد به 10سال قبل، زمانی که حاجحسین نیلی یک قطعه زمین 500متری در حاشیه بولوار رحمانیه (بین رحمانیه 27 و 29) خرید و قصد تبدیل آن به مسجد را داشت. بالأخره کلنگ ساخت آن به زمین خورد و حاج حسین همه هزینههای ساخت این مجموعه فرهنگی و مذهبی را برعهده گرفت، بدون آنکه حتی یکریال از اوقاف و شهرداری و سایر سازمانهای متولی کمک دریافت کند.
ساخت این مسجد که از سال90 آغاز شده بود، بیش از چهارسال طول کشید و سرانجام در سال1394 به نام مسجد و مجموعه فرهنگی «امام سجاد(ع)» نامگذاری و افتتاح شد، مسجدی که یکی از مساجد فعال فرهنگی و اجتماعی محدوده الهیه بهشمار میرود.
در اوایل دهه80 بیشتر از هزار مترمربع از اراضی شهرک نیروی انتظامی در خیابان تقویه برای ساخت مسجد «الزهرا» در نظرگرفته شد. دراین زمین با همیاری اهالی مبلغ 20میلیون تومان جمعآوری شده و با آن سولهای به مساحت 60مترمربع در زمین مسجد بنا گردید که نماز جماعت هم در آن برگزار میشود.
شادی هنری میگوید: پدر برای ساماندهی وضعیت نوانخانه شهرداری و احداث آسایشگاه فیاضبخش فعلی از جان مایه گذاشت؛ او باوجود معلولیت و شرایط سخت جسمانی 24ساعت شبانهروز پیگیر کار ساکنان نوانخانه بود. سپس پیگیر زمینی شد که ازسوی آستان قدس رضوی برای احداث آسایشگاه دراختیار هیئتامنا قرار داشت؛ در نوانخانه در کنار دفتر نگهبانی، اتاقی برای خودش درست کرده بود و بسیاری از شبها هم در همان اتاقک میخوابید. پدرم آنقدر روی هدفش متمرکز شده بود که به وضعیت جسمانی خودش بیتوجه بود، طوری که درست چند ماه قبل از افتتاح آسایشگاهی که بنا بود مدیرعاملی آن را به عهده بگیرد، در چهلوهفتسالگی فوت کرد.
یگانه پورمنافی هنرجوی هنرستان فنیوحرفهای راهنور در بولوار شاهنامه است؛ دختر هجدهسالهای که در رشته خیاطی تحصیل میکند و دنیایش با طراحی، پارچه، لباس و دوختودوز زیباتر شده است. او از کودکی بهسراغ نخ و سوزن رفته و اکنون هر هنری را که مستقیم یا غیرمستقیم به پارچه، لباس، دوخت، تزئینات و طراحی آن ارتباط دارد، استادانه بلد است. او در سال1396 وقتی که فقط سیزدهسال داشت، مدرک فنیوحرفهای خیاطی را دریافت کرد و از همان موقع این هنر را به بانوان محلهشان آموزش میدهد.