خیریه

مسجد امام سجاد(ع) در دست جوانان
همه‌چیز برمی‌گردد به 10سال قبل، زمانی که حاج‌حسین نیلی یک قطعه زمین 500متری در حاشیه بولوار رحمانیه (بین رحمانیه 27 و 29) خرید و قصد تبدیل آن به مسجد را داشت. بالأخره کلنگ ساخت آن به زمین خورد و حاج حسین همه هزینه‌های ساخت این مجموعه فرهنگی و مذهبی را برعهده گرفت، بدون آنکه حتی یک‌ریال از اوقاف و شهرداری و سایر سازمان‌های متولی کمک دریافت کند. ساخت این مسجد که از سال90 آغاز شده ‌بود، بیش از چهار‌سال طول کشید و سرانجام در سال1394 به نام مسجد و مجموعه فرهنگی «امام سجاد(ع)» نام‌گذاری و افتتاح شد، مسجدی که یکی از مساجد فعال فرهنگی و اجتماعی محدوده الهیه به‌شمار می‌رود.
تکمیل مسجد الزهرا(س) نیازمند نگاه خیران
در اوایل دهه80 بیشتر از هزار مترمربع از اراضی شهرک نیروی انتظامی در خیابان تقویه برای ساخت مسجد «الزهرا» در نظرگرفته شد. دراین زمین با همیاری اهالی مبلغ 20میلیون تومان جمع‌آوری شده و با آن سوله‌ای به مساحت 60مترمربع در زمین مسجد بنا گردید که نماز جماعت هم در آن برگزار می‌شود.
آسایشگاه فیاض‌بخش، انقلابی در نوانخانه‌ها بود
شادی هنری می‌گوید: پدر برای سامان‌دهی وضعیت نوانخانه شهرداری و احداث آسایشگاه فیاض‌بخش فعلی از جان مایه گذاشت؛ او باوجود معلولیت و شرایط سخت جسمانی 24ساعت شبانه‌روز پیگیر کار ‌ساکنان نوانخانه بود. سپس پیگیر زمینی شد که ازسوی آستان قدس رضوی برای احداث آسایشگاه دراختیار هیئت‌امنا قرار داشت؛ در نوانخانه‌ در کنار دفتر نگهبانی، اتاقی برای خودش درست کرده بود و بسیاری از شب‌ها هم در همان اتاقک می‌خوابید.‌ پدرم آن‌قدر روی هدفش متمرکز شده بود که به وضعیت جسمانی خودش بی‌توجه بود، طوری که درست چند ماه قبل از افتتاح آسایشگاهی که بنا بود مدیرعاملی آن را به عهده بگیرد، در چهل‌و‌هفت‌سالگی فوت کرد.
کوک‌های کارآفرین یگانه
یگانه پورمنافی هنرجوی هنرستان فنی‌وحرفه‌ای راه‌نور در بولوار شاهنامه است؛ دختر هجده‌ساله‌ای که در رشته خیاطی تحصیل می‌کند و دنیایش با طراحی، پارچه، لباس و دوخت‌ودوز زیباتر شده است. او از کودکی به‌سراغ نخ و سوزن رفته و اکنون هر هنری را که مستقیم یا غیرمستقیم به پارچه، لباس، دوخت، تزئینات و طراحی آن ارتباط دارد، استادانه بلد است. او در سال1396 وقتی که فقط سیزده‌سال داشت، مدرک فنی‌وحرفه‌ای خیاطی را دریافت کرد و از همان موقع این هنر را به بانوان محله‌شان آموزش می‌دهد.
دجله پُر ازنیکی احمدآقا
به «پدر بازار» شهرت دارد. پدری که دل‌سوزانه و عاشقانه بار مشکلات ریزودرشت را به‌دوش می‌کشد و خم به ابرو نمی‌آورد! برایش فرقی نمی‌کند نیاز مراجعه‌کننده چه باشد؛ او همه داشته‌هایش را برای رفع آن حاجت پای کار می‌آورد! حالا برای احمد قدمگاهی از آن زمان که مصمم شد برای زندگی در همسایگی امام‌مهربانی‌ها زادگاهش، باغشن قدمگاه، را به مقصد مشهد ترک کند، 35سال می‌گذرد! سال‌هایی که به قول خودش در آن‌ها چیزی نبوده است که از حضرت بخواهد و خیلی زود و به بهترین شکل برایش جور نشود.
سنت‌شکنی عفت‌السادات موسوی و رسمی که احسان علیخانی باب کرد!
عفت‌السادات موسوی، خیّر، فعال‌اجتماعی و برگزارکننده جشن‌های نیکوکاری، سعی دارد در فضایی شاد و مفرح از مهمانان خاص خود پذیرایی کند. می‌گوید: رسم عمومی برای کمک‌کردن به افراد بی‌خانمان، معلول و نیازمند، در کشور ما این‌طور است که با ایجاد فضایی غمناک و برجسته نشان دادن سختی زندگی، گرسنگی و بیماری فرد نیازمند، از مردم و خیران می‌خواهند به این فرد معلول یا نیازمند که زندگی سراسر تلخ و پراز اندوهی دارد، کمک کنند. من معتقدم که با این روش کار نیکوکارانه، فرد نیازمند، تحقیر و حتی دچار شرمندگی خواهد شد و خود این فرد نیازمند قلبا راضی به این‌گونه کمک نیست. این حرف را با توجه به تجربه 23ساله در فعالیت‌های اجتماعی و نیکوکارانه می‌گویم، به همین دلیل به‌دنبال روشی نو و جدید برای کمک به نیازمندان و افراد بی‌بضاعت بودم، به طوری که عزت و شخصیتشان حفظ شده و به آن‌ها نیز کمک شود.
میزبان کودکانی که از زندگی جا مانده‌اند
به سراغ یکی از مراکز نگهداری کودکان بی‌سرپرست و بد‌سرپرست رفتیم. بین فرهنگ ۳۳ و ۳۵ پلاک طلایی رنگ خیریه گلستان رضا خودنمایی می‌کند. از در که وارد می‌شویم درخت کهنسال وسط باغچه سایبان کودکان شده و میز پینگ پنگ همنشین بادهای تابستانی است. آهسته قدم برمی‌دارم سنگفرش این خانه پوشیده از دل‌های شکسته و قلب‌های زخم خورده است. مبادا با نگاه یا کلامی نسنجیده و ترحم‌آمیز درد دیگری بر دلشان بیندازم. با ورودم به داخل خانه یکایک بچه‌ها بلند می‌شوند و سلام می‌کنند.