خیریه

 کوچه‌ای با کاربری آموزشی در محله چهنو
هر معبری داستان خودش را دارد اما سرگذشت بعضی کوچه‌ها، شنیدنی‌تر است. کوچه شهید شیرودی2 یکی از همان گذرگاه‌های خاص است که 70، 80سال پیش تا چشم کار می‌کرد باغ توت و انگور بود و دیوارهای گلی و تک و توک خانه‌های ویلایی. اهالی آن هم بیشتر کشاورز و باغدار بودند و میوه بیشتر میوه‌فروشی‌های شهر از همین‌جا تأمین می‌شد.اما حالا این کوچه آسفالت و جدول‌کشی شده است و شلوغی و ترافیکی آن که خودروهای گذری باعث و بانی‌اش هستند دست کمی از ترافیک معابر اصلی ندارد. وجود چهار مدرسه قدیمی و بنای جعفریه که روزگاری محل آمد و شد طلاب جوان بود آن را به کوچه‌ای با سبک و سیاق آموزشی تبدیل کرده است.
مرکز نیکوکاری امام رضا(ع)، خانه امید محله «اروند»
مرکز توزیع انواع لوازم خانگی در شهرک شهید رجایی و محله اروند که در ظاهر شبیه یک فروشگاه است اما در دل آن داستان‌های زیادی جریان دارد.
مهربانی دوازده مرد جهادی و سرپرستی از هزار کودک
فداکاری و همت خالصانه احمد پیروی و یازده مرد جهادی همراهش باعث شده است امروز مرکز «جمعیت مهربانی» با 70 خادمیار به بیش از 2400مددجو خدمت کنند؛ خانه ای که زیر سایه حضرت مهدی(عج) صدها فرزند را حمایت می کند. این خانه در حال حاضر 16 پایگاه در سطح شهر دارد و دفتر مرکزی آن نیز از سال 1398 به محله فاطمیه منتقل شده است. احمد پیروی، مسئول «جمعیت مهربانی»، به قول خودش یکی از خادمان حضرت ولی عصر(عج) است. او دکتری علوم تربیتی دارد و 28مدرک و گواهی نامه مرتبط در حوزه پرورشی و تربیتی. پیروی قدم اول را برای شکل دادن به این مجموعه سال1388 با کمک یازده جوان جهادی دیگر برداشت.
جهادگری که با تاسیس موسسه خیریه کار جهادی را ادامه می‌دهد
علی مروی، جهادگر سابق و مدیر خیریه محبان الائمه(ع)، یکی از چهره‌های شناخته‌شده محله جاهدشهر است. او که به قول خودش همه افتخارش خدمت به محرومان بوده و هست، بیش از 40سال است که با همکاری و حمایت مردم درخدمت محرومان و مستضعفان بوده و تمام سال‌های خدمتش را در روستاهای محروم استان و کشور گذرانده است. جهادگر ساکن در محله جاهدشهر، بعد از بازنشستگی از جهاد سازندگی، مؤسسه خیریه محبان الائمه(ع) را تأسیس کرده و خدمت به مستضعفان و محرومان را ادامه می‌دهد.
انقلاب مشهد از زبان جواد سقای‌رضوی، مسئول مهدیه مشهد
قرار است چند برگ از دفتر خاطرات انقلابی جواد سقای‌رضوی را ورق بزنیم؛ مردی که در هسته مبارزات است و اتفاقات جالبی را رقم می‌زند؛ اتفاقاتی گاه شیرین و گاه تلخ. مبارزی که از موسسان مهدیه مشهد و صندوق انصارالمهدی است و از پیش از انقلاب اسلامی مدیریت آن را برعهده دارد و رئیس هیئت‌مدیره مرکز توان‌بخشی فیاض‌بخش نیز هست. کسی که می‌گوید: 23بهمن چند معلول آمدند پیش آیت‌الله مجتهدی. گفتند رئیسمان طاغوتی بود، بیرونش کردیم و حالا نان نداریم بخوریم. آیت‌الله من را فرستاد تا ببینم حرفشان چیست. رفتن من همانا و ماندنم همان؛ از همان روز تا الان در آسایشگاه فیاض‌بخش هستم.
عروس‌کشانی که زندگی فاطمه خانم را سیاه کرد
فاطمه قرایی با همسرش زندگی خوب و خوشی داشت، اما یک اتفاق ناگوار همه خوشبختی‌های او را به تلخی مبدل کرد. او می‌گوید: «چند سال در کنار همسرم زندگی خوب و شادی داشتیم، تولد فرزندم(محمد عماد) نیز شادی و نشاط زندگی ما را دوچندان کرده بود، اما یک تصادف، زندگی خانوادگی ما را تباه و نابود کرد. 7سال قبل به همراه همسر و پسرم سوار بر خودرو شخصی خودمان درحالی که از میهمانی یکی از اقوام به طرف خانه برمی‌گشتیم، در مسیر (خیابان سیدی) با کاروان عروسی برخورد کردیم. یکی از راننده‌ها که حالت طبیعی هم نداشت کنترل خودرو از دستش خارج شد و با شدت به اتومبیل ما برخورد کرد. خودرو ما واژگون شده و راننده خاطی نیز از صحنه متواری شد و هیچ‌گاه او را نیافتیم. بعد از این حادثه همسرم فوت کرد، پسرم با اختلالات شدید مغزی مواجه شد و من هم هر دو پایم را از دست دادم...!»
مادر آرزوها، ده هزار آرزو برآورده کرده است
سمیرا شاهوردی، مادر آرزوها این روزها در آستانه برآورده کردن ده‌هزارمین آرزوست. ده‌هزارمین آرزویی که قرار است برآورده کند این است که امسال 313 عروس و داماد را در روز جوان خانه بخت بفرستد، می‌گوید: سال 90 دخترم به دنیا آمد. همان موقع، مامان برایم تابلویی هدیه آورد که روی آن نوشته بود: ستایش می‌کنم خدایی را که ستارالعیوب است. سال 88 دقیقا از 88/8/8 کارهای جهادی را شروع کردم. همه چیز از یک مسجد شروع شد و من خودم را ساختم تا بتوانم جایی دیگر را بسازم. رفتم و عشق را از حاشیه شهر شروع کردم.