تا اواسط دهه هفتاد باغی سرسبز و آباد انتهای خیابان مهرمادر29 بود. خانواده مرحوم محمود ثانوی عطاران آخر هر هفته آنجا دور هم جمع می شدند و اوقات خوشی را می گذراندند، تا اینکه او تصمیم به انجام معامله ای پرسود با خدایش گرفت و همه وقتش را به پای بچه های یتیم و نیازمندان گذاشت. او هم بخش زیادی از ثروتش را وقف کرد و هم از سپیده دم تا نیمه های شب با افتخار به نیازمندان خدمت می کرد. حالا که او رفته، فقط خاطراتش برای ما باقی مانده است. او تصمیم گرفت با ساخت چندین واحد مسکونی در محل باغ خانوادگی ، مشکل شغل و نیاز مسکن مددجویان را برطرف کند.
روحانیای میانسال که خود 4فرزند قدونیمقد دارد از منطقه برخوردار مشهد کوچ کرده و به این نقطه کمبرخوردار آمده است و برای محلهاش علاوهبر ایجاد مهدکودک، هیئت مذهبی، جلسه قرآن، جلسات مشاوره خانواده، مؤسسه کمک به فقرا و مرکز ایجاد اشتغال محلی راهانداخته است. حجتالاسلام امیر فیضآبادی حتی جلوتر از شهرداری وارد عمل شده و برای خانههای کوچهشان پلاک زده است و در محله درختکاری کرده است. در این راه علاوهبر همه کمبودهای مالیای که داشته با مخالفان و حتی دشمنانی مواجه بوده است و گروهی بهعمد از کارهای او جلوگیری کردهاند.
خیابان پورسینا واقع در منطقه6 یکی از این مناطق است. جایی که آوازه زنان سختکوش آن به همه جا رسیده است. زنانی که یک ارتش خاموش اقتصادی را تشکیل دادهاند و در شرایطی سخت زندگی را پیش میبرند. با کفشدوزی، چرمدوزی، قالیبافی، تهیه ترشی خانگی و... میگویم ارتش خاموش، چون اینکار آنقدر بی سر و صدا انجام میشود که تلاشم مبنی بر پیداکردن آماری موثق در این زمینه بینتیجه میماند. در آمریکا یکپنجم اشتغال در حوزه مشاغل خانگی صورت میگیرد و در ایتالیا بخش جالبتوجهی از صنایع در کارگاههای کوچک خانگی تولید میشوند اما اینجا مشاغل خانگی بیسروصداتر از هر جایی به حیات خود ادامه میدهند.
زمین مال شهرداری بود ولی کارهای مربوط به واگذاری اسناد آن در این سالها انجام نشده بود. از شهردار جدید منطقه خواستیم از زمین مسجد بازدید کنند. با دیدن این وضعیت با ما همکاری کردند و به سازمان راه و شهرسازی نامه زدند. کاربری زمین در گذشته فضای سبز بوده و باید به مذهبی تغییر پیدا می کرد.خوشبختانه استانداری هم پیگیر شد و کارهای واگذاری زمین در حال انجام است.این بخشی از گفتههای حجتالاسلام مسعود قاسمی درباره فرآیند ساخت مسجد است.
خرداد 1394 که کلنگ ساخت مجموعهای در محله فرهنگیان و در خیابان شریعتی47 به زمین خورد، بیشتر ساکنان اطراف فکر میکردند قرار است یک مجتمع آپارتمانی یا فروشگاه بزرگ دیگری ایجاد شود. نمایان شدن تدریجی ساختمان با نمای نیمکرهای، فرضیه ساخت مرکز خرید را قوت بخشید، اما خیلی زود اهالی متوجه شدند قرار است در این مکان بزرگترین بیمارستان تخصصی سرطان شهر توسط انجمن خیریه حمایت از بیماران سرطانی مشهد ساخته شود.
هر معبری داستان خودش را دارد اما سرگذشت بعضی کوچهها، شنیدنیتر است. کوچه شهید شیرودی2 یکی از همان گذرگاههای خاص است که 70، 80سال پیش تا چشم کار میکرد باغ توت و انگور بود و دیوارهای گلی و تک و توک خانههای ویلایی. اهالی آن هم بیشتر کشاورز و باغدار بودند و میوه بیشتر میوهفروشیهای شهر از همینجا تأمین میشد.اما حالا این کوچه آسفالت و جدولکشی شده است و شلوغی و ترافیکی آن که خودروهای گذری باعث و بانیاش هستند دست کمی از ترافیک معابر اصلی ندارد. وجود چهار مدرسه قدیمی و بنای جعفریه که روزگاری محل آمد و شد طلاب جوان بود آن را به کوچهای با سبک و سیاق آموزشی تبدیل کرده است.
مرکز توزیع انواع لوازم خانگی در شهرک شهید رجایی و محله اروند که در ظاهر شبیه یک فروشگاه است اما در دل آن داستانهای زیادی جریان دارد.