دانشجوی کارشناسی رشته روانشناسی بود. رواج مصرف ریتالین، گل و مواد انرژیزا بین دانشجویان رشتههای مختلف را میدید و حسرت میخورد که چطور این جوانان ندانسته، دارند آهسته آهسته بهسمت اعتیاد میروند.
میدانست که خیلیهایشان مضرات ریتالین را جدی نگرفتهاند و نمیدانند چه بر سرشان میآورد. دو نفر از دوستان خودش درگیر این مصرف اعتیادآور میشوند. از این لحظه دائم دغدغه دارد که چطور دانشجویان را درباره این موضوع آگاه کند.
ایده برگزاری نمایشگاه آشنایی با مواد مخدر و مضرات آنها به ذهنش میرسد و سال89 این نمایشگاه را در دانشگاه پیام نور مشهد دایر میکند. استقبال زیاد و تأثیرهای مثبت آن باعث میشود نمایشگاههای بعدی را هم در مکانهای دیگری برپا کند و در نهایت سال1400 در حالی که مدرک دکترای روانشناسی بالینی را گرفته بود، کانون «یاریگران زندگی» را در محله تربیت تأسیس کرد که در آن علاوهبر ارائه خدمات مشاورهای، نمایشگاه دائمی آشنایی با مواد مخدر دایر است.
دکتر مهسان اخوان مهدوی ساکن محله آزادشهر طی یکسال گذشته با همراهی دوستانش در این کانون تازهتأسیس کارهای زیادی انجام دادهاند. با تهیه 580جلد کتاب، کافه کتاب رایگان دایر کردهاند، به درمان بیماران دارای اختلالات جنسی و کارآفرینی برای آنها پرداختهاند. به شهرک صنعتی رفته و به کارگران و کارفرمایان خدمات مشاورهای رایگان دادهاند و اکنون هم چند ماهی است که با زندان مرکزی مشهد ارتباط گرفتهاند و کتابهایشان را برای مطالعه به دست زندانیان میرسانند.
انرژی و انگیزه زیاد مهسان مهدوی باعث شده است که به ارائه مشاوره در مطب اکتفا نکند و با ایدههای مختلف، دغدغهاش را که ارتقای سلامت روان افراد جامعه است، پیش ببرد. این مشاور سیودوساله بهواسطه ارتباطهای مستمری که با گروههای مختلف آسیب دیده دارد، دردها و مشکلات این اقشار را از نزدیک حس کرده و دنبال مرهم برایشان است.
یکی از مهمترین کارهایی که به واسطه این کانون انجام شده است، بستن قراردادی با اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان است که بهواسطه این قرارداد به شهرک صنعتی رفته و به طور رایگان برای کارگران و کارفرمایان کارخانههای این شهرک جلسات مشاوره و آسیبشناسی برگزار میکنند.
مهدوی میگوید: «مدیران اداره کار، تعاون و رفاه اجتماعی استان دنبال این بودند که در شهرک صنعتی، کارگاههای آموزشی داشته باشیم و افراد آسیبدیده و در معرض خطر را شناسایی کنیم. من هم چون از ابتدا در کنار مشاوره، دغدغههای زیادی در زمینه اعتیاد داشتم، پیشنهاد دادم مباحث پیشگیری از اعتیاد را هم داشته باشیم که موافقت کردند.»
به دنبال این توافقات، رابطانی آموزش داده شدند که واسطه بین کارخانه و مشاور بودند و آنها افراد آسیبدیده و در معرض خطر را به مهدوی معرفی کردند. اسم طرح را «یاریگران کار و تولید» گذاشتند و در کارخانهها حضور پیدا کرده و جلسات و کارگاههای مختلف روانشناسی و آسیبشناسی را برگزار کردند.
مهدوی تعریف میکند: «در بین کارگران شهرک صنعتی افرادی هستند که با معضل اعتیاد دستوپنجه نرم میکنند. آسیبهای متعددی، زندگی بسیاری از کارگران را با مشکل روبهرو کرده و وقتی برای ارائه خدمات مشاورهای رایگان رفتیم، علاوهبر کارگران با استقبال کارفرمایان روبهرو شدیم.»
او از صفهای طولانی متقاضیان مشاوره یاد میکند و میگوید: «در هر کارخانهای حضور پیدا میکردیم، صفهای بلندی ایجاد میشد و همین موضوع تلنگری برای من بود که چقدر این افراد به مشاوره احتیاج دارند برای همین با وجود اینکه قرارداد اداره کار، تعاون و رفاه اجتماعی استان از اسفند1400 تا تیر 1401 انجام شد و فعالیتهای مدنظرشان به پایان رسید، تصمیم گرفتم همچنان جلسات مشاوره را برای سهتا از کارخانههای شهرک صنعتی داشته باشم و اکنون دنبال رایزنی با کارفرمایان هستیم تا بتوانیم فقط نیمی از هزینههای این جلسات را تأمین کنیم و ادامهدار باشد.»
در هر کارخانهای حضور پیدا میکردیم، صفهای بلندی ایجاد میشد و همین موضوع تلنگری برای من بود که چقدر این افراد به مشاوره احتیاج دارند
بانوی روانشناس ساکن محله آزادشهرهمچنین ایده ایجاد پایگاهی ثابت در شهرک صنعتی را در سر دارد و امیدوار است روزی بتواند این هدفش را محقق کند.
مهسان مهدوی در بین مراجعانش کسی را داشته که همسرش در زندان بوده و تعریف میکرده چون محیط زندان خیلی سرد و افسرده است و کتابخانه آنجا هم کتابهای بهروز ندارد، برای همسرش کتاب میبرده که از این طریق اوقاتش را بگذراند. گفتههای این مراجعهکننده ایده رساندن کتاب به زندانیان را به ذهن مهدوی میآورد و هدف جدیدی را پیش پایش میگذارد.
او میگوید: «صحبتهای این مراجعهکننده باعث شد بفهمم چقدر زندانیان به کتاب احتیاج دارند. با خودم گفتم ما که در خیابان شهید قانع در مجاورت زندان قرار داریم، برویم با آنها رایزنی کنیم و کاری برای این قشر انجام دهیم.»
در این راستا ابتدا رایزنیهایی با نهاد کتابخانهها انجام میدهند تا از این طریق کتابهای مورد نیاز را تهیه کنند اما به نتیجه نمیرسد. شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان خراسان رضوی 53جلد کتاب به کانون اهدا میکند تا در این راستا استفاده کنند اما مهدوی که میبیند کافی نیست با هزینه شخصی، 190جلد دیگر میخرد و حدود 280جلد کتاب هم از جاهای مختلف دریافت میکنند و بدین طریق کتابخانه کانون ساخته میشود.
مسئولیت رساندن کتابها به زندانیان به عهده معصومه ازغندی گذاشته میشود که کارهای داخلی و اداری کانون یاریگران زندگی را انجام میدهد، او هم به گفته خودش دو ماه پیگیری مداوم میکند تا این ایده را به مرحله اجرا برساند. از فروردین امسال او هر دو هفته یکبار به زندان میرود و از آنجایی که بر اساس قوانین زندان، کسی اجازه ورود به این مکان را ندارد، کتابها را از طریق کارشناسان اصلاح و تربیت آنجا به دست زندانیان میرساند و دوباره تحویل میگیرد.»
ازغندی میگوید: «اول که میخواستیم اینکار را شروع کنیم گفتند ممکن است کتابهایتان گم شود یا به عنوان مثال زندانی عصبانی باشد و آن را پاره کند اما از ابتدای سال تاکنون هر دو هفته 10کتاب به زندان بردهام و حتی خطی در کتابها نکشیدهاند و همانطور صحیح و سالم برگرداندهاند.»
به گفته او استقبال زندانیان از کتابها آنقدر زیاد بوده که هر کتاب، در طول دو هفته بین چند زندانی دست به دست میشود و در این بین حتی کارکنان و مأموران زندان هم بعضی کتابها را میخوانند و سفارش کتاب جدید میدهند.
ازغندی تعریف میکند: «هر بار پنج کتاب از کتابخانه خودمان و پنج کتاب از کتابخانه امام خمینی(ره) برمیدارم و به کارشناسان اصلاح و تربیت زندان تحویل میدهم که به دست زندانیان برسانند. بیشتر هم کتابهای روانشناسی و انگیزشی استقبال میشود اما درکل باید دقت زیادی در محتوای کتاب داشته باشیم. حتی رمانها هم باید محتوای مناسبی داشته باشد و علاوهبر نظارتی که خودم دارم، کارشناسان اصلاح و تربیت زندان هم ابتدا کتابها را بررسی و سپس در اختیار زندانیان میگذارند. همین کارشناسان هم هر بار به من میگویند که کتابها خیلی مورد استقبال زندانیان است و دوست دارند این روال را ادامه دهیم.»
استقبال زندانیان از کتابها آنقدر زیاد بوده که هر کتاب، در طول دو هفته بین چند زندانی دست به دست میشود
مهدوی درباره طرح بردن کتاب به زندان میگوید: «کار جدید و ارزشمندی است اما در فضای جامعه دیده نشد این درحالی است که برخی کارهای دیگر خیلی در فضای رسانهای میپیچد و به دنبالش شاهد همراهی مردم و خیران هستیم.»
به گفته او امسال در دانشگاه تهران ایدهدادن کتاب به زندانیان مطرح شده است و اگر رسانهها همراهی میکنند میتوان شاهد انجام دادن اینکار در تمام شهرها بود.
مهدوی در ادامه به نمایشگاههایی که در حوزه پیشگیری از اعتیاد برگزار کرده اشاره میکند و میگوید: «در دوران دانشجویی که میدیدم دانشجویان ریتالین، مواد انرژیزا، گل و... مصرف میکنند و چیزی از عواقب مصرف این مواد و اعتیادآوری آن نمیدانند تصمیم گرفتم نمایشگاه آشنایی با مواد مخدر را برگزار کنم. اولین نمایشگاه را سال89 در دانشگاه پیام نور مشهد دایر کردم و برای برگزاری آن با شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان خراسان رضوی، پلیس مبارزه با قاچاق مواد مخدر استان، بسیج امام رضا(ع) و... در ارتباط بودم. انباری داشتند که در آن مواد مخدر قاچاق را گذاشته بودند.
من هم انواع مختلف مواد را از این انبار برداشتم و همراه با ابزار استفاده از آن در نمایشگاه نشان دادم. مادری وقتی در نمایشگاه ما ابزار استفاده از ماده مخدر شیشه را دید، تازه فهمید این ابزار که در اتاق پسرش است، وسیله مصرف مواد مخدر است. با پوسترها و عکسهای مختلف هم نشان دادیم که چطور چند سال اول مصرف مواد، فرد انرژی مضاعف پیدا میکند و بعد از آن بدنش تحلیل میرود.
اینها خیلی مورد استقبال بازدیدکنندگان قرار گرفت. حتی والدین بعضی از نوجوانان ابراز میکردند فرزندشان از روی کنجکاوی دوست دارد ببیند مواد مخدر چه شکلی است و این نمایشگاه فرصت مناسبی فراهم کرده بود که در محیطی سالم و در شرایطی که عواقب استفاده از این مواد را میدید، با آنها آشنا شود و پاسخهای درست، علمی و همهجانبهای برای سؤالهای کنجکاوانهاش دریافت کند نه اینکه از دوستان ناباب، تعریف و تمجیدهای غیرواقعبینانه از مواد مخدر بشنود.»
یکی از دوستان مهدوی که ریتالین مصرف میکرده بعد از حضور در این نمایشگاه، آن را ترک کرده است و این انگیزه خیلی زیادی به مهدوی میدهد که کارش را ادامه دهد.
او سال92 در حالی که تازه وارد مقطع کارشناسیارشد روانشناسی بالینی میشود، دومین نمایشگاه پیشگیری از اعتیاد را در پارک پروانه سیدرضی دایر میکند و چندی بعد هم نمایشگاه دیگری در پارک گلهای بولوار دانشجو برگزار میکند.
او میگوید: «در این نمایشگاهها علاوهبر عکس و پوستر از انیمیشن هم برای نشاندادن مضرات استفاده از مواد مخدر و روانگردان استفاده کردیم. غرفه کودک داشتیم و در آن مهارت نه گفتن را به کودکان یاد میدادیم. مشاوره هم داشتیم و به سؤالات و مشکلات بازدیدکنندگان پاسخ میدادیم. از دانشجویان رشتههای پزشکی نیز استفاده کردیم تا پاسخهایی که درباره مضرات مواد مخدر به بازدیدکنندگان داده میشود کاملا علمی باشد.»
مهدوی از این نمایشگاهها بازخوردهای خوبی میگیرد. حتی در اولین نمایشگاه یک پسر نوجوان در حالی که سیگار در دست داشته، وارد میشود و بعد از اینکه با عوارض آن آشنا میشود، آن را در نمایشگاه زیر پایش میاندازد. مهدوی آنجا از او قول میگیرد که دیگر سیگار مصرف نکند. یک سال بعد که این پسر را میبیند، متوجه میشود در این مدت حتی یک نخ سیگار نکشیده است.
در تخیلات دوران کودکی، همیشه یک روانشناس بودم و داستانهایی برای مراجعهکنندگانم مینوشتم
چنین خاطرات و تجربیاتی مهدوی را مصمم میکند که باید نمایشگاهی ثابت داشته باشند و در نهایت کانون یاریگران زندگی را دایر میکند. مهدوی به خاطرات دوران کودکیاش اشاره میکند و میگوید: «چون بسیاری از اطرافیان و اقوام من پزشک بودند، از کودکی توقع داشتند که من هم پزشک شوم اما علاقه خودم به مشاوره بود. در تخیلات دوران کودکی، همیشه یک روانشناس بودم و داستانهایی برای مراجعهکنندگانم مینوشتم. در مدرسه، دوستانم با من درددل میکردند و میتوانستم ارتباط خوب و تأثیرگذاری با آنها داشته باشم برای همین استعداد مشاورهدادن را در خودم میدیدم.»
او در زمان کنکور با اینکه رتبهاش بالا بوده و شانس قبولی در رشتههای پزشکی را داشته است، روانشناسی بالینی را انتخاب میکند و در دانشگاه فردوسی مشهد قبول میشود. بعد هم مقطع ارشد و دکترایش را در این رشته در دانشگاه تهران ادامه میدهد.
مهدوی تعریف میکند: «هنوز هم گاهی عمویم میگوید حیف شد که در رشته پزشکی تحصیل نکردی اما من در جواب میگویم شما نمیدانید چه لذتی دارد وقتی به عنوان مشاور میتوانم کاری کنم که یک انسان از مسیر اعتیاد، طلاق، خیانت و... برگردد و زندگیاش را از نو شروع کند.»
این روانشناس اکنون دنبال آن است که دغدغههایش در زمینه پیشگیری از اعتیاد را با کمک شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر و دیگر نهادهای دلسوز شهر مشهد دنبال کند و بتواند گامی هر چند کوچک برای کاهش اعتیاد و دیگر آسیبهای اجتماعی بردارد.