برای الهه غفوریان، پرستاری فقط یک شغل نیست؛ رؤیایی است که از کودکی در دلش جوانه زده است. الهه بیش از سیزده سال است روپوش سفید پرستاری را به تن دارد. او روزهای تلخ و شیرین زیادی را در این سالها از سر گذرانده است.
محله انقلاب از سرسبزترین محلات مشهد است که ساختوساز در آن از سال ۱۳۶۰ با واگذاری زمین به کارکنان شهرداری مشهد آغاز شد. بهدلیل خاکی بودن و وزش بادها به این محله «دولَخباد» میگفتند اما بعدها به «ثامنالائمه» معروف شد و درنهایت به شکرانه پیروزی انقلاب؛ نامش «انقلاب» شد.
محمد الهیان بهترین سالهای عمرش را در جبهه بوده و حالا با دستانی که روزی با اسلحه سروکار داشت، به چوب جان میبخشد؛ صندوقچه و سینی چوبی با نقوشی زیبا میسازد و به گوشهگوشه ایران میفرستد.
علی انصاریانپور از دوران کودکی که دست در دست پدر به مجالس عزاداری میرفت، به مداحی علاقهمند شد. او دو بار در مسابقات آموزش وپرورش ناحیه ۲، رتبه نخست مداحی را به دست آورد.
محمدحسین کارشکی، که هفتسال در اردوگاه موصل۲ اسیر بوده میگوید: اسرا در همین فضای محدود در هر گوشهای مشغول کاری بودند. آنها بهطور مخفیانه و با خلاقیت، لوازمی را وارد اردوگاه کرده بودند.
بهاره جهانتیغ در رشته دو استقامت و دو صحرانوردی فعالیت میکند. او میگوید: سال ۹۰ نفر دوم مسابقات کشوری صحرانوردی شدم که در یزد بود.
نازنین خاندان با همکاری چند نفر از دوستانش تابلویی از واقعه کربلا کشیده که حائز مقام برتر شد. آنها با رد پیشنهاد خرید تابلوشان به مبلغ صدمیلیونتومان، نقاشی را به آستان قدس رضوی اهدا کردند.
ساخت مسجد حمزه سیدالشهدا (ع) در دهه ۷۰ آغاز شد و حدود بیستسال طول کشید. اهالی از همان روز اول برای انجام فرایض دینی، در این مسجد معطل نکردند و درکنار ساختوساز، نمازشان را اقامه کردهاند.






