
بهاره جهانتیغ، دختر دونده مشهد است
شرکت در فعالیتهای عمومی مانند یک برنامه تفریحیورزشی بهانه آشنایی با دوستان جدید است. بهاره جهانتیغ همان نوجوان ورزشکار و موفق محله انقلاب مشهد است که در یکی از همایشهای تفریحیورزشی که چند هفته گذشته در کمپ باباقدرت برگزار شده بود با او آشنا شدیم. بهاره نوجوان ۱۲ ساله محله انقلاب است که با مادرش در این همایش حضور پیدا کرده بود.
او متولد شهریورسال۷۹ است و در رشته دو استقامت و دو صحرانوردی فعالیت میکند. گفتگوی ورزشی و دوستانه ما با بهاره را در ادامه بخوانید. بهاره جهانتیغ از انگیزهاش برای ورزش اینگونه میگوید: یک روز با دخترخالههایم که قهرمان دوومیدانی هستند به سالن ورزشی رفته بودم، وقتی میدیدم این ورزش چه هیجان و لذتی دارد به دو علاقهمند شدم.
او که ورزش را از نهسالگی شروع کرده، ادامه میدهد: با دو سرعت شروع کردم، اما چون آنطور که دوست داشتم در آن پیشرفت نکردم، به دو صحرانوردی رو آوردم. خاطرات آنسالها برایش تداعی میشود و بیان میکند: یادم میآید به مربیام گفتم من دوست دارم زمان بیشتری را بدوم و او هم دو صحرانوردی را به من معرفی کرد و خوشبختانه خیلی به آن علاقهمند شدم.
با اینکه کم حرف و خجالتی به نظر میآید، بسیار روانتر از سنش صحبت میکند و میگوید: همانطور که از اسمش پیداست، دو صحرانوردی در بیابان و صحرا انجام میشود، مگر اینکه به خاطر نبود امکانات در سالن برگزار شود. بهاره عنوان میکند در این رشته هر ورزشکار ریتم خودش را دارد و باید با همان آهنگ بدود.
قهرمانیام انگیزهای برای دوستم بود
نوبت به این رسیده که از مدالهای ورزشکار محلهمان بپرسم که بیان میکند: وقتی کلاس چهارم بودم نفر سوم دو ۶۰۰متر که در شهرکرد برگزار شد، شدم. سال ۹۰ هم نفر دوم مسابقات کشوری صحرانوردی شدم که در یزد بود. او به رکوردش اشاره میکند وادامه میدهد: سال ۹۱ در مسابقات انتخابی بینالمللی دهه فجر در رده نوجوانان رکورد اول استان را در رشته دو ۳۰۰۰ متر با ۱۱دقیقه و ۴۵ثانیه کسب کردم؛ این مسابقات در سالن باغبانباشی مشهد در بهمنماه برگزار شد.
سال ۹۱ در مسابقات انتخابی بینالمللی دهه فجر رکورد اول استان را در رشته دو ۳۰۰۰متر به دست آوردم
کمی فکر میکند و میگوید: سال گذشته در دو ۶کیلومتر بزرگسالان که در سالن ثامنالحجج (ع) شاندیز برگزار شد، به مقام دوم رسیدم، اما متاسفانه این مقام در مسابقات کشوری که در تهران برگزار شد، به مقام ششم در رده بزرگسالان رسید.
با خوشحالی از جایزهای که هنوز طعم شیرینش را فراموش نکرده، یاد میکند: وقتی در مسابقات کشوری یزد دوم شدم از طرف اداره تربیت بدنی و آموزشگاههای استان، جشنی در دبیرستان مصلینژاد گرفتند و مبلغ ۲۵۰هزارتومان به من هدیه دادند و همه تشویقم کردند.
همسایهها و همکلاسیهای بهاره او را یک قهرمان میدانند، از صحبتهایش معلوم میشود که خودش و رشته ورزشیاش حسابی در دل اهالی محل جا باز کردهاند، میگوید: در مدرسه، معلمها و همکلاسیهایم خیلی مرا تشویق میکنند تاجاییکه یکی از دوستانم هم به این رشته روی آورد و خوشبختانه توانست امسال مقام نخست استان را کسب کند. وقتی دوستم موفق شد، به من گفت:، چون دیدم تو توانستی قهرمان شوی، من هم به این رشته علاقهمند شدم و آن را انتخاب کردم.
براي تمرين صحرانوردي به بيابان ميروم
بهاره از پدر و مادرش با احترام، قدردانی و بيان ميكند: پدر و مادرم اصليترين مشوقهاي من و برادرهایم در ورزش هستند. یکی از برادرانم در هندبال و کاراته فعالیت ميکند و مقام کشوری هم دارد. برادر کوچكترم نیز بعضی وقتها برای تمرین دو با من به پارک میآید و ورزش ميكند.
صحبت از امکانات ورزشی که میشود، اینطور میگوید: محله ما امكانات زيادي برای دو صحرانوردی ندارد اما بهتازگي یک باشگاه ورزشي به نام ثامنالحجج(ع) در شانديز برای این رشته در حال احداث است که هنوز امکاناتش كامل نشده و مجبوريم تا آن زمان در سالن باغبانباشي تمرین کنيم که راضيكننده نيست.
او كه گاهي براي تمرين از شهر خارج ميشود و با مربياش به بيابان ميرود، ادامه ميدهد: روزهای جمعه با مربیام به جاهایی که بیاباني هست، میرویم و آنجا تمرین میکنیم و روزهای دیگر هم به همراه مربی و همگروهیهایم در پارک ملت به تمرین میپردازیم. البته هفتهای یکی دوبار هم براي دواستقامت به سالنهاي باغبانباشي و تختی كه تقريبا جزو سالنهای خوب و مجهز شهرمان هستند، ميرويم.
تلخِ شیرین
بهاره دوست دارد يكي از خاطرات تلخ اما شیرینش را برای ما تعريف كند و ميگويد: وقتي با يكي از دوستانم برای مسابقات ۸۰۰متر امسال تمرين ميكرديم، دوستم از من سبقت گرفت که پایش به پایم گیر کرد و آسيب ديدم. به خاطر همين اتفاق همه تابستان را با پای گچگرفته گذراندم.
اين خاطره او را به ياد يكي از مقامهايي كه با آسيبديدگي كسب كرده، مياندازد. «قبل از یکی از مسابقات کشوری وقتی در سالن برای تمرین میدویدم، پایم به یکی از میلههای آنجا گیر کرد و زانویم آسيب ديداما با وجود مصدوميت مسابقه را دادم و در آن مقام سوم را کسب کردم.»
با ورزش روحیه گرفتم
ورزش در زندگی بهاره تاثیر مثبتی داشته آنقدر که میگوید: قبل از اینکه به ورزش رو بیاورم، نمیتوانستم خوب درس بخوانم، اما الان روحیهام خوب شده، چون علاوهبر هدف، سرگرمی دارم. او با معدل ۶۰/۱۹ جزو شاگردهای برتر کلاسشان شده و در درسهایش هم بسیار موفق است.
دوست دارد از مربیهایش تشکر کند که میگوید: از مسئول هیئت دوومیدانی بانوان استان، هما بیگی و تکتم دلالان که نخستین مربیانم بودند، تشکر میکنم. همچنین از رضا مهماندوست که در حال حاضر در تمرینهای صحرانوردی با او به نتایج خوبی رسیدهام، سپاسگزارم.
مرضیه دیوانبیگی، معلم ورزش بهاره است که با راهنمایی درست و بجا توانسته راه موفقیت ورزشی او در رشته مورد علاقهاش را هموار کند به همین دلیل بهاره نام او را میآورد و میگوید: از مرضیه کارشگی، مدیر مدرسه کاظم هوشنگی و معلم ورزشم تشکری ویژه دارم، چون در این راه با حمایتهایشان همراهیام کردند؛ به ویژه روزهایی که نمیتوانستم در باشگاه تمرین کنم این امکان را به من میدادند که در حیاط مدرسه تمرین کنم و هنگام تمرین شرایط مناسب را ایجاد میکردند.
با آمادگی کامل ۵ ثانیه کم آوردم
دوباره حرف مسابقات را پیش میکشد و از مسابقات صحرانوردی انتخابی دهه فجر میگوید: در این مسابقات در رده نوجوانان مقام نخست را کسب کردم ولی، چون فقط یک نفر را برای رقابتهای بینالمللی انتخاب میکردند، به مرحله بالاتر نرسیدم. با حسرت ادامه میدهد: با اینکه کاملا آماده بودم حتی رکورد خودم را در آن مسابقه نزدم و با ۵ ثانیه اختلاف، یکی از شرکتکنندگان از رده بزرگسالان که خودش نیز مربی بود، انتخاب شد.
او با اشاره به اینکه در آینده مرحله بینالمللی این مسابقات در مشهد یا تهران برگزار خواهد شد، ادامه میدهد: اگر این موضوع را از قبل میدانستم، حتما میتوانستم از او جلو بزنم و به اصطلاح ورزشکاران آن خانم را بگیرمش! خیلی زود این خاطره تلخ را فراموش میکند و میگوید: چند وقت پیش در دو ۱۵۰۰ متر که در سالن باغبانباشی برگزار شد، شرکت کردم و توانستم نفر اول استان شوم که تا چند روز دیگر مسابقات کشوری آن را در پیش دارم.
مدرسهمان را اول کردیم
او دوست دارد وقتی بزرگ شد یک باشگاه ورزشی در محدوده میدان ثامن- نزدیک محل زندگیشان- دایر کند تا بچههایی که به دویدن علاقهمند هستند ولی به دلیل نبود باشگاه در منطقهشان یا اینکه پدر و مادرانشان زیاد به کشف استعدادهایشان اهمیت نمیدهند، امکانات اندکی دارند، به آنجا بیایند و مانند خودش موفق شوند. او میگوید: از اینکه امسال با مقام من و دوستم در دوومیدانی و صحرانوردی، مدرسهمان در ناحیه رتبه نخست را کسب کرد، خیلی خوشحالم هستم. بهاره صحبتش را اینگونه به پایان میبرد: تا وقتی که خدا به من عمر بدهد، ورزش در رشته مورد علاقهام را ادامه خواهم داد.
*این گزارش سه شنبه، ۲۲ اسفند ۹۱ در شماره ۴۷ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.