سیمین وهابزاده تعریف میکند: همسایهمان، دخترم را که روی پلهها زمین خورده بود، بغل کرد و سوار ماشین یکی دیگر از همسایهها شد. یکساعت بعد با دخترم از راه رسید. گوشه لب مینو را پانسمان کوچکی کرده بودند. او دخترم را تا درمانگاه برده بود!
اهالی کوچه تعریف میکنند که زهراخانم چندبار با کمک خیران برای نوعروسان کمبضاعت جهیزیه تهیه کرده است تا جوانهای محله بتوانند قدری آسانتر زندگی مشترکشان را شروع کنند.
آسیابهای آبی امروزه یکی از خاطرات فراموششده مشهد قدیماند که روزگاری قوت غالب مردم وابسته به وجود آنها بود و چرخ این آسیابها، چرخ زندگی مردم را میگرداند.
بولوار ابوذر غفاری یادآور خاطرات بسیاری برای سیدمحسن موسویزادهجزایری است که از بدو تولد تا زمان ازدواجش را در آنجا گذرانده است. هنوز هم گاهی برای مرور خاطراتش، سری به محله میزند.
ساکنان مجتمع مسکونی پردیس در محله ولیعصر(عج) همسایههایی دارند که به محل سکونت و مشکلات آن بیتفاوت نیستند. بلوک۱۳ این مجتمع، همسایهای دلسوز دارد.
تا بیستسال پیش، هرکس در محله عروسی داشت، سراغ طیبهخانم میآمد؛ «آن وقتها رسم نبود که مراسم در تالار برگزار شود. وقتی همسایهها میگفتند عروسی دارند، مجلس زنانه را در خانه ما برگزار میشد.»
عمر همسایگی برخی ساکنان کوچه امامت۱۳ به زمان پاگرفتن درختان پارک ملت برمیگردد؛ زمانیکه تازه نهالهای آن را کاشته بودند و هنوز از جدولکشی و آسفالت این بوستان و بیا و برو در آن خبری نبود.