حاجیهخانم زهرا دائمی نزدیک به ۳۰ سال است مراسم عزاداری اولبانوی بزرگ اسلام را در ایام فاطمیه در منزل اجدادی خود برگزار میکند. او میگوید: تا هستم درِ خانه اجدادیام بر روی عزاداران فاطمه(س) باز است.
سمیه نجاتزادگان از اتاق دو لَتی میگوید که سفره بزرگی از این سر اتاق تا آن سرش پهن میشد، اما درِ این اتاق تا شب و بعداز افطار و آمدن میهمانها بسته بود.
بعضی از خانوادهها دو قالی پشمی دستباف داشتند که سالی یک بار آن هم در ایام نوروز و برای میهمانهای نوروزی استفاده میکردند. این قالیها از اول فروردین در خانه پهن بود تا میهمانها روی آن بنشینند.
غلامرضا نزاکتی و سلیمان نیک سرشت یکعمر میشود که با هم توی آرایشگاه خیابان دانشگاه در محله صاحب الزمان کار میکنند و قیچی میزنند.
فاطمه تقیزاده خاطره اولین سالی که روزه گرفته است را تعریف میکند: خدابیامرز پدرم برای اینکه من را تشویق کند، نزدیک افطار یکقران پول میداد و میگفت برو برای خودت خوراکی بخر.
زهرا شفاهی تعریف میکند: در همان لحظاتی که پرچم در دوره قرآن میچرخید، یکی از خدام دست به جیب برد و برگههای افطاری را بین حاضران توزیع کرد. هنگامیکه به من و دخترم رسید، لبخندی زد و یکی از کارتهای غذا را روی پتوی دخترم بهاره گذاشت.
هادی طالبی تعریف میکند: هر سال چند بانی داریم که هرکس چیزی خیرات میکند و سفره افطاری روزهداران را در مسجد پهن میکنند.