کد خبر: ۱۱۹۳۴
۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰
سید‌عبدالرحیم نعمتی به پسر شهیدش پیوست

سید‌عبدالرحیم نعمتی به پسر شهیدش پیوست

عادله خانم می‌گوید: روزی که پسرم سید‌مهدی آمد و گفت می‌خواهد به جبهه برود، پدرش مخالفت نکرد و به او افتخار کرد و وقتی هم که به شهادت رسید، با همه دل‌شکستگی صبوری کرد و معتقد بود ایستادن در‌برابر ظلم وظیفه است.

مرحوم سید‌عبدالرحیم نعمتی، چهارشنبه ۱۵‌اسفند سال گذشته در هشتاد‌و‌شش‌سالگی به رحمت خدا رفت؛ درست یک‌روز مانده به دیدار هفتگی با پسر شهیدش سید‌مهدی، دیداری که هر هفته پنجشنبه ادامه داشت و هیچ‌وقت ترک نشد.

مرحوم سید‌عبدالرحیم نعمتی اصالتا اهل شهر فردوس و بازنشسته ارتش بود. او به‌سبب شغل نظامی‌اش در شهر‌های مختلف کشور خدمت کرد. پسر بزرگش، سید‌مهدی، سال‌۱۳۴۵ به دنیا آمد و سال ۶۵ به شهادت رسید.

شهرآرامحله در دومین روز تیر سال ۱۴۰۳ با پدر و مادر شهید گفت‌و‌گو کرد. در مطلب پیش رو، از پدر شهید یاد کرده‌ایم.

 

صبر و آرامشش مثال‌زدنی بود

عادله علیزاده، همسر مرحوم، حالا عکس‌های آقا سید عبدالرحیم را هم کنار عکس‌های پسر شهیدش گذاشته است. او بعد از فوت همسرش حال خوبی ندارد؛ با‌این‌حال برای ما از روز‌هایی که با همسرش سپری کرده است و اخلاق خوب و صبوری‌اش می‌گوید: همسرم بر‌اثر بیماری سرطان به رحمت خدا رفت.

با اینکه یک‌ماه آخر حالش مساعد نبود، کارهایش را خودش انجام می‌داد و دوست نداشت برای کسی زحمتی درست کند. صبر و آرامشش مثال‌زدنی بود. روز خاک‌سپاری اقوام، آشنایان، دوستان دور و نزدیک و خانواده شهدا حضور داشتند و همه از صبر، متانت و آرامش همسرم یاد می‌کردند.

 

وظیفه ایستادن در‌برابر ظلم

‌عادله‌خانم می‌گوید: همسرم همیشه به بچه‌ها می‌گفت که مراقب باشید به کسی ظلم نکنید. روزی که پسرم سید‌مهدی آمد و گفت می‌خواهد به جبهه برود، پدرش مخالفت نکرد و به او افتخار کرد.

با اینکه نظامی بود و می‌دانست فرزندش با چه خطراتی روبه‌رو‌ست، معتقد بود وظیفه هر ایرانی مسلمان و مؤمنی، ایستادن در‌برابر دشمن است. زمانی هم که سید‌مهدی به شهادت رسید، با همه دل‌شکستگی صبوری کرد و معتقد بود ایستادن در‌برابر ظلم وظیفه است و اگر جوانان نمی‌رفتند تا جلو دشمن بایستند الان خاک کشورمان دست آنها بود.

 

پخش شیرینی عید بر سر مزار فرزند

آقا‌سید عبدالرحیم سرهنگ بازنشسته ارتش بود و در طول خدمت در شهر‌های مختلف زندگی کرد، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همراه خانواده به مشهد آمدند و در محله احمدآباد ساکن شدند. از همان زمان با همسایه‌ها رفت‌وآمد داشتند و همه آنها را می‌شناسند.

مرحوم بعد‌از به شهادت رسیدن سید‌مهدی هر هفته پنجشنبه همراه عادله‌خانم به سر مزارش می‌رفتند و در جلسات هفتگی که خانواده شهدا در محله برگزار می‌کردند، حضور داشتند.

عادله‌خانم می‌گوید: دیدار مزار پسرم هر‌دو ما را آرام می‌کرد. از‌آنجا‌که همسرم سید بود، علاوه بر پنجشنبه‌ها، هر سال عید غدیر چند شاخه گل و یک جعبه شیرینی می‌خریدیم و بر سر مزار او می‌رفتیم. همسرم همان‌جا به‌جای او به همه عیدی می‌داد و بعد هم سر خاک سایر شهدا می‌رفتیم. آخر هم هر‌دو به‌جای سینه پسرمان سنگ مزارش را می‌بوسیدیم. حالا این وظیفه به‌تنهایی بر‌عهده خودم است.

 

* این گزارش شنبه ۶ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۰۰ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44