هم محمدرضا و هم رجبعلی بسیار خوشبرخورد و بلندنظر بودند. دستشان به خیر بود و با همسایهها و قوم و خویش خیلی خوشرفتار و مهربان بودند. محمدرضا همیشه میگفت «میرویم؛ یا زیارت یا شهادت.» منظورش این بود که یا پیروز میشوند و به زیارت ائمهاطهار (ع) در نجف و کربلا میرود یا به شهادت میرسد.
محله مهرآباد تلفیقی از دو مزرعه قدیمی «مهرآباد» و «خدربیک» است و پیشینه تاریخی و قدمتی دستکم ۱۳۰ ساله دارد. این محله ازمهاجرپذیرترین محلات مشهد است و زندگی قومیتهای مختلف با مذاهب گوناگون در کنار یکدیگر و تعامل آنها با هم ازشاخصههای مهم آن است. بافت جمعیتی مهرآباد، جوان و پویاست و بیشتر ساختمانها، یک و دو طبقه است.
اوایل انقلاب ازطریق اتحادیه و تعاونی شیشه را میخریدیم. مصالح ساختمانی بهسختی پیدا میشد. وقتی میخواستی حواله شیشه بگیری، بازرس میآمد و از خانه بازدید میکرد؛ اگر 10متر شیشه نیاز داشتی، برای هفتمتر حواله میداد و بقیه آن را باید آزاد میخریدیم.
از نوجوانی درکنار پدر، کار آشپزی را یاد میگیرد و میشود سرآشپز. در همه این سالها طوری غذا پخته که حتی در مواردی، غذای مجلس عروسی سهنسل یک خانواده را طبخ کرده است. آشپز باسابقه محله مهرآباد در سالهای دور، طبخ غذای مجلس ترحیم دکترشیخ را برعهده داشته است. علیرضا ولیزاده، بازنشسته آموزشوپرورش، از کوکوی شیرین و خورش کدو میگوید و از روزگاری که همهچیز طعم متفاوتی داشت.
وقتی وارد کوچه شهید غلامعباس فیضزاده محله مهرآباد میشوید، باید همه تصوراتتان از یک کوچه کوچک و معمولی را دور بریزید؛ نیمی از این کوچه، عریض و آباد و سرسبز و نونوار است و بخش دیگر آن بیش از چهل سال است به همان سبک سنتیاش با گذر باریک و تودرتو و خانههای قوطیکبریتی دستنخورده باقی مانده و این کوچه را دوتکه کرده است. این گذر هنوز هم بین ساکنان جدید و قدیم آن، بهنام قدیمیاش «خدربیگ» معروف است.
کوچه کرامت56 امکانات و ظرفیتهای خوبی دارد. مسجدی که در آن قرارگرفته پایگاه فعالیت افراد سن و سالدار و جوان است. مدرسهای هم در محدوده هست که این معبر را پرتردد کرده است.مرکز بهداشت محله هم همسایه ساکنان کوچه کرامت۵۶ است. فضای سبز انتهای این کوچه نیز در محله مهرآباد جالب توجه است و مکان تفریح بسیاری از خانوادهها در تابستان و بهار میشود. خانههای بازسازی و نونوارشده آن هم حکایت از دلبستگی اهالی به محل زندگیشان دارد.
روحالله علویمنش درباره تأسیس این مرکز توضیح میدهد: نیازمندان زیادی به ما مراجعه میکردند و مشکلاتشان را میگفتند؛ مشکلاتی مثل اجارهخانه عقبافتاده، هزینه دارو و درمان و درخواست اشتغال. همه اینها باعث شد به فکر بیفتیم که کمکها را با مجوز رسمی ساماندهی کنیم. مرکز نیکوکاری از سال قبل آغاز به کار کرد. هدف ما این است که نیازمندی در محله نداشته باشیم. مرکز نیکوکاری زیرنظر کمیته امداد امامخمینی(ره) است. 250خانواده زیرپوشش این مرکز هستند و علاوهبر این 100پرونده هم مستقیم زیرپوشش مرکز خیریه خودمان است.
محل تمرینهایشان هم سالن ورزشی شهید سلطانزاده در محله مهرآباد است. سالنی که دختران باانگیزه و پرانرژی در آن مشغول تمرین ووشو هستند. دخترانی در رده نونهالان تا بزرگسالان که زیرنظر استاد باسابقه و دلسوزی آموزش میبینند. این دختران هر کدام بهتنهایی میتوانند نمایندهای برای سرزمینمان باشند و الگویی موفق برای آینده این خاک. در چهره تکتکشان میتوان امید و روزهای خوب پیش رو را دید. با معصومه آلعامر، مربی جوان و شاگردانش گفتوگو میکنیم.






