کد خبر: ۸۱۷۹
۰۵ مهر ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۰
ردپای ارتش در خیابان ثامن‌الائمه مشهد

ردپای ارتش در خیابان ثامن‌الائمه مشهد

نام «سردادور» هنوز هم برای برخی آشناست. «سردادور» همان خیابان هم‌جوار با پادگان ارتش است که  پس از فتح تاریخی لشکر ۷۷ و شکستن حصر آبادان با نام «ثامن‌الائمه (ع)» نام‌گذاری شد.

نام «سردادور» هنوز هم برای برخی آشناست. «سردادور» همان خیابان هم‌جوار با پادگان ارتش است که  پس از فتح تاریخی لشکر ۷۷ و شکستن حصر آبادان با نام «ثامن‌الائمه (ع)» نام‌گذاری شده.

اقوال و گفته‌های مکتوب در برخی کتاب‌ها نشان می‌دهد این خیابان، خاطرات بسیاری در خود پنهان دارد. بدی ماجرا اینجاست که آدم‌های روزگار دور، رفته و مرده‌اند.

بی‌آنکه کسی خاطراتشان را شنیده باشد. آن‌هایی هم که برای گفتن از این موضوع مانده‌اند، یا حافظه‌شان یاری نمی‌دهد یا آن‌قدر پیرند و فرتوت که حال و حوصله این حرف‌ها را ندارند. شبیه پیرمردی که از نظامی‌های قدیم کوچه است و حالا در پاسخ پرسش‌های ما خیره نگاهمان می‌کند؛ بی‌هیچ حرف و حدیث و گفته‌ای..

 

خیابان‌هایی با نام‌های نظامی

سید‌مسعود ضیایی دهه‌۶۰ زندگی‌اش را در این محله و محدوده تجربه می‌کند و به گفته اهالی، اطلاعاتش دقیق‌تر از بقیه است. پای حرف که می‌رسد، سید‌مسعود می‌گوید: باتوجه‌به هم‌جواری با پادگان، گذاشتن نام‌های نظامی روی خیابان‌ها طبیعی است.

اما اینکه چرا این خیابان به «سردادور» معروف است، برمی‌گردد به سال‌های‌۱۳۳۹ یا ۱۳۴۰ و یاد سرلشکر سردادور که البته بعد‌از عملیات ثامن‌الائمه (ع) و شکستن حصر آبادان در سال ۱۳۶۰ به «ثامن‌الائمه (ع)» تغییر نام یافت.

دانسته‌های او از این شخصیت برمی‌گردد به همان گفته‌هایی که از پدرش شنیده است؛ می‌گوید: پدرم در سال‌۱۳۲۰ سرباز این پادگان بود. من هم در این پادگان خدمت کرده‌ام.

او از پدرش شنیده که سرلشکر سردادور از حوالی سال‌های‌۱۳۳۴ و ۱۳۳۵ فرمانده لشکر خراسان بوده و با اوضاع و احوال لشکر، کاملا آشنایی داشت. با اینکه مشهدی نبود، مردم مشهد را به‌خوبی می‌شناخت مورداعتماد مردم و افسران بود.

ضیایی این موضوع را گوشزد و تکرار می‌کند که لایه‌های تاریخی و فرهنگی این شهر عمیق است. درکنار بافت و خانه‌های قدیمی زیادی از بین رفته‌اند که لازم است مردم با گذشته‌های خود آشنا شوند.


شهادت زن انقلابی زیر تانک

به اینجا که می‌رسد، جریانی را از قبل از انقلاب به خاطر می‌آورد و تعریف می‌کند: در‌جریان راهپیمایی‌های قبل‌از انقلاب به‌دلیل قرارگرفتن ارتش در این محله و استانداری در خیابان مقابل، این خیابان‌ها خیلی شلوغ می‌شد.

کم‌کم رژیم وقت به وحشت افتاد و قصد ترساندن مردم را داشت و دستور حمله سرباز‌ها به مردم داده شد. در یکی از راهپیمایی‌ها بین جمعیت شلوغ خیابان، زن جوان بچه‌به‌بغلی را دیدم که در‌حال شعار‌دادن بود. به چشم خودم می‌دیدم که تانک به زن نزدیک می‌شود. تنها کاری که از دستم برآمد، گرفتن کودک از زن بود، اما متاسفانه جلوی چشم خیلی‌ها، زن جوان زیر تانک رفت و شهید شد.

 

اسناد هویتی در دیدگاه لشکر

حسین مصباح نیز از فروشنده‌های این حوالی است که به‌نوعی می‌توان گفت روزگار جوانی‌اش به همین میدان گره خورده است. او می‌گوید: سر‌دادور، از افسران ارشد لشکر‌۷۷ بود که نامش بر این خیابان ماند؛ خیابانی که بعد‌از پیروزی انقلاب اسلامی و حوالی سال‌های‌۶۰ به ثامن‌الائمه (ع) تغییر نام داد وتا حوالی سنتو ادامه
داشت.

برای کسب اطلاعات بیشتر از تاریخچه این خیابان به‌سراغ رامین رامین‌نژاد، مولف کتاب تاریخ لشکر خراسان رفتیم و از زبان او ابتدا تاریخچه لشکر خراسان را شنیدیم که در سال‌۱۳۰۰ ش به «لشکر نوین خراسان» معروف بوده است.

ارتش در خدمت مردم ویژگی خاص و ممتازی است که به دستور سردادور در سال‌۱۳۳۷ به یگان‌های ارتش ابلاغ شد

 به گفته وی، پس‌از کودتای رضاخان در ۳‌اسفند‌۱۲۹۹‌ش و هم‌سویی سیاست‌های او با انگلیس، استعمار که خود را از تجهیز قوای نظامی و هزینه‌های آن بی‌نیاز می‌دید، نیرو‌های مزدورش را در ایران منحل کرد و اجازه داد که دولت ایران ارتشی منظم پایه‌گذاری کند و برای تشکیل چنین ارتشی به دولت مرکزی کمک کرد.

در سال ۱۳۰۰ فرمان تشکیل ارتش متحد‌الشکل صادر و با ادغام نیرو‌های قزاق، ژاندارم و پلیس جنوب و نیروی چریک، ارتش نوین ایران
 ایجاد شد.

روز چهاردهم دی‌۱۳۰۰ ش، «میر‌پنج حسین‌خزاعی» که از دو ماه پیش به‌عنوان فرمانده تیپ قزاق در مشهد اقامت داشت، از درجه میر‌پنجی به امیر‌لشکری (سر‌لشکری) ارتقا یافت و به‌عنوان فرمانده لشکر شرق در خراسان منصوب شد.

در ابتدای تاسیس لشکر تعداد صاحب‌منصبان (افسران) ۱۳۷، سربازان ۳‌هزار‌و‌۳۷۷ نفر و دواب (چارپا) هزارو ۱۱۹‌رأس بود در‌حالی‌که در سال‌۱۳۰۱ رضاخان طی تلگرافی به فرمانده لشکر شرق دستور داد شمار لشکر از ۳ هزار نفر تجاوز نکند.

محل پادگان در منطقه معروف به «شهر نو» در حومه جنوبی شهر در اراضی موقوفه آستان قدس قرار داشت. ساختمان‌های این پادگان سال‌ها پیش توسط نیرو‌های روسی و انگلیسی ساخته شده و در زمان کلنل محمد‌تقی پسیان مورد استفاده قوای ژاندارمری بود.

 این محقق و پژوهشگر، ابوتراب سردادور را از افسران مشهور این مجموعه می‌داند و می‌گوید: او سال ۱۳۳۹ دستور تقسیم‌بندی زمین‌های پادگان به خانه‌های مسکونی را داد و به افتخار این خدمت، نامش بر خیابان گذاشته شد تا اینکه بعد‌از عملیات ثامن‌الائمه (ع) و شکست حصر آبادان در سال‌۱۳۶۰ سردادور به ثامن‌الائمه (ع) تغییر نام می‌دهد.

 

با  خاطرات ارتش

 

سردادور کیست؟

«نظامی قدرتمند»، «پر‌ابهت»، «مورد توجه حکومت وقت» صفاتی است که می‌توان درباره مردی به کار برد که در دهه ۱۳۳۰ آن‌قدر بنام و شهره بود که یکی از خیابان‌های مشهد را به نام خود کرد.

ابوتراب تبریزی، افسر ارشد مشهدی

اطلاعات مربوط‌به سرلشکر سردادور به‌صورت پراکنده در برخی کتاب‌های تاریخی مشهد نقل شده است. معرفی او در «تاریخ لشکر خراسان» رامین رامین‌نژاد که در ۶‌جلد متوالی سر‌گذشت نظامی‌های مشهد را به تحریر کشیده، به این صورت است:

«ابوتراب سردادور به‌دنیا‌آمده در شهر تبریز است. پایان تحصیلات ابوتراب در سال‌۱۳۱۵ هم‌زمان با ورود او به دانشکده افسری شد. سر‌لشکر ابوتراب بهمن‌۱۳۲۰ با درجه سروانی به‌همراه یگان اعزامی از مرکز به مشهد آمد و به‌خاطر شجاعت و جدیت نشان درجه‌۳ سپه را از آن خود می‌کند.

سرلشکر ابوتراب سردادور تا سال‌۱۳۲۰ با درجه سروانی در لشکر خراسان مشغول به خدمت بود و پس از آن به پادگان عشرت‌آباد تهران و بعد هم لشکر خوزستان منتقل شد.

سال‌۱۳۲۲ به اهواز رفته و در ستاد لشکر خوزستان مشغول خدمت می‌شود. به خاطر همین جدیت، مامور شد تا همراه صد افسر و سرباز به تهران عزیمت کند. در آبان ۱۳۳۰ با درجه سرهنگی به ریاست ستاد لشکر خراسان منصوب شد.

درجه سر‌تیپی و سرلشکری بعد‌ها به کارنامه کاری او الصاق شد، دوم اسفند‌۱۳۳۴ به فرماندهی لشکر خراسان رسید و تا ۲۱‌مهر‌۱۳۳۹ در این سمت باقی بود.»

ارتش در خدمت مردم

«ارتش در خدمت مردم ویژگی خاص و ممتازی است که به دستور سردادور در سال‌۱۳۳۷ به یگان‌های ارتش ابلاغ شد که بر‌اساس آن، خدماتی مانند پزشکی، مهندسی، کشاورزی و دفع آفات نباتی، راه‌سازی، دام‌پزشکی و رفاهی را در نقاط مختلف حوزه خدمتی خود انجام دهند.»

 برخی از نوشته‌ها محبوبیت او را به علت‌های دیگری ربط می‌دهند. برخی‌ها پیشرفت تیمسار سرلشکر سردادور را به‌خاطر جدیت چند افسر از‌جمله سروان محمود منجمی می‌دانند که خیلی او را دوست داشتند.

سردادور سال‌های بعد‌از بازنشستگی را در تهران بود تا اینکه به بستر بیماری افتاد و سال‌۵۶ از دنیا رفت.




این گزارش در شمـاره ۱۹۳ سه شنبه  ۲۸ اردیبهشت ۹۵ شهرآرامحله منطقه ۸ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44