مسجد امام حسین(ع) در انتهای خیابان صاحبالزمان طرق هرسال در دهه آخر صفر میهمانان عزیزی دارد که میآیند میزبانی کنند. آنها نه برای ما غریبه هستند و نه برای اهالی طرق.
اعضای هیئت قمر بنی هاشم(ع) آمل با توجه به شرایط کرونا و ممنوعیت برگزاری ایستگاه استقبال از زائر، شانس میزبانی را از دست داده بودند؛ ولی دلشان نیامد که خانهنشین باشند. بنابراین طبق رسم هر ساله به مشهد آمدند اما راه و رسم میزبانیشان را تغییر دادند. آنها به جای زائران پیاده حضرت رضا(ع) به عشق او از مجاوران و دلدادگان آن حضرت در حاشیه شهر مشهد پذیرایی کردند. باید به میان این آدمها بیایی تا بدانی عشق را چطور از عرش به فرش میآورند و لذتش را میان همه تقسیم میکنند.
غلامرضا وظیفه چشمه، یکی از اهل دلهای خیابان ولیعصر، که حلقه وصل هیئت قمر بنی هاشم(ع) آمل با طرق است، میزبان میهمانان حضرت روی فرش خانهاش شد. او سالهای سال است که در مسیر زائران مینشیند و واکس میزند و از همین طریق بسیاری از خدمتگزاران حضرت در این مسیر را میشناسد. او درباره اینکه این چند سال هرکاری از دستش ساخته بود برای زائر پیاده حضرت انجام داد، میگوید: «کار برای امام حسین ننگ نیست، هرچه که باشد.»
او درباره اینکه این چند سال هرکاری از دستش ساخته بود برای زائر پیاده حضرت انجام داد، میگوید: «کار برای امام حسین ننگ نیست، هرچه که باشد.»
امسال وقتی میفهمد که خیمه زدن ممنوع است با چند مسجد در شهرک طرق صحبت میکند و آخر مسجد امام حسین(ع) را برای استقرار شمالیها هماهنگ میکند. او ادامه میدهد: «هر روز غذاهایی را که میپزند در یک قسمت حاشیه شهر توزیع میکنیم.»وظیفه چشمه هر سال میزبان این گروه در خانهاش است و پدرش را خواب دیده که به او گفته من را سرافراز کردی. حتی زیارت و روضه زیر سقف خانهاش را لطف حضرت میداند و امیدوار است شفای یکی از اقوام نزدیکش را از خاندانِ کرم بگیرد.
وقتی میرسیم که دیگ آخر برنجشان را دم کردهاند و برای خشنودی امام زمان صدای صلواتهای مکررشان بلند است. آملی هستند و اهل دل. روزانه بین 1000 تا 1300پرس غذا در همین آشپزخانه کوچک میپزند و در حاشیه شهر توزیع میکنند. آنها در آمل زیر بیرق هیئت قمربنیهاشم(ع) جنب کوچه امیر سینه میزنند که آن را در حیاط مسجد هم برافراشتهاند.
14 نفری میشوند که هرسال راهی مشهد میشوند تا پذیرای قدوم زائران پیاده حضرت باشند. همهشان کارگر هستند. یکی گچکار است و دیگری جوشکار. یکی لولهکش است و دیگری ترهباری. یکی کشاورز است و دیگری سنگکار. هرکدام مبلغی را سالانه برای این رسم کنار میگذارند و با پول کارگریشان هزینه هزاران پرس غذا را در نجف و مشهد تأمین میکنند تا ارادت خالصانهشان را به اهل بیت نشان بدهند.
بچههای هیئت قمربنیهاشم معتقدند که برکت این سفره از جای دیگری است. حسین جعفرپور ، مسئول گروه، میگوید: «این کار عشق میخواهد. میلیاردرش گاه توفیقی ندارد، خدمت کند، ولی در گروه ما کارگرِ مستأجر است که قلک دارد و روزانه 5 هزارتومان برای این کار داخلش میاندازد تا در این راه خرج کند.»
آملی هستند و اهل دل. روزانه بین 1000 تا 1300پرس غذا در همین آشپزخانه کوچک میپزند و در حاشیه شهر مشهد توزیع میکنند
جز امسال که کرونا حسرت به دلشان گذاشت هرساله ایام اربعین نیز در نجف اشرف 4 روز در خیمه امام هادی(ع) نذری میدهند. 3روز بعد از اربعین هم راهی مشهد میشوند تا مقدمات حضور در دهه پایانی صفر را فراهم کنند. حکایت این نجف و مشهد آمدن از یک سوز دل و حسرت بیرون آمده است.
سالها پیش جعفرپور چشم به گنبد امام رضا(ع) از راه صفحه تلویزیون دوخته است و حسرت زائران پیاده حضرت را میخورد و با امام درد دل میکند: «یا امام رضا، نمیشود ما هم برای شما کاری کنیم؟ میشود؟» ندای درونی او بیپاسخ نمیماند و سال بعد نیت چای دادن به زائران حضرت را با دوستانش در میان میگذارد. علی رفیقش اولین نفری است که همپای او میشود.
این موضوع دهان به دهان میشود و چند نفر دیگر از بچهها داوطلب میشوند. سال اول سازمان تبلیغات خراسان آنها را به شهرداری منطقه 7 که تازه میخواهد ایستگاه استقبال از زائر ابتدای پلیس راه را تجهیز کند، معرفی میکند.
گاهی شاید به اندازه یک کیلومتر باید آنها را به دوش میکشیدیم تا به وسیله نقلیه برسد؛ ولی برایمان سخت نبود
هیئت قمربنیهاشم(ع) جزو اولین گروههای مستقر در ایستگاه میشود و هرسال جایگاهشان محفوظ است. آن سال با نیت چایی خیمه میزنند؛ ولی بیش از 400 کیلو برنج برای زائران پخت میکنند. جعفرپور میگوید: «هرکس برای این خاندان پرچمی بلند کند، هزار علم پشتش بلند میشود و آن دم و دستگاه را وسعت میدهد.
ما بعد از 2سال مشهد آمدن جواز خیمه نجف را از امام رضا گرفتیم. سالانه ما مواد خوراکی را تهیه میکنیم و با خود به نجف میبریم. گاهی شاید به اندازه یک کیلومتر باید آنها را به دوش میکشیدیم تا به وسیله نقلیه برسد؛ ولی برایمان سخت نبود. امسال اما نتوانستیم پیادهروی اربعین برویم و این نرفتن برای همه ما سختتر بود. حتی نگران بودیم که مشهد هم نشود که شکر خدا جور شد.»
جعفرپور باور دارد که هرچه دارد از امام رضا(ع) و بدهکار این خاندان است. او هرسال عاشقتر و مشتاقتر میشود و تأثیرش را در اخلاق اجتماعی و امور زندگیاش هم دیده است. آنها معتقدند که هرچه در این مسیر خرج شود از داراییشان کم نمیشود. امسال حسرت کربلا به دلش مانده ولی نگذاشته افسوسخور آخر صفر در مشهد هم باشد.
حسن فلاح پای ثابت این برنامه است که از سال اول حضور داشته است و نقش آشپز گروه را بازی میکند. او باورش نمیشود که رؤیایشان به واقعیت نزدیک شده است و حالا 11سال دهه آخر صفر میزبان زائران باشند.
او درباره تجربهاش در این وادی میگوید: «این مسیر چیزهای زیادی به ما آموخت. از همدلی و همراهی با دوستان بگیر تا زیباییهایی که در مسیر پیادهروی میبینیم. خیلی از افراد با پای برهنه در این مسیر قدم میگذارند. خاطرم هست که چند سال قبل زائران در سرما و یخبندان زمستان پیاده به سمت مشهد میآمدند.
ما در برابر آنها هیچ کاری نمیکنیم. ما با چندلایه لباس و چند جفت جوراب گرم خدمت میکنیم و آنها در معرض گرما و سرمای هوا و با پای پیاده هستند.»
او اثرات این خدمت را در زندگیاش دیده است، ولی میخواهد این رازهای مگو برای خودش بماند. طی این سالها ارادتش به امام رئوف و عشق خدمت به زائرانش بیشتر شده است.