
رقیه کارگر، بانی اتفاقات خیر محله چهاربرج است
در محله چهاربرج نشانیاش را از هر کسی بپرسیم، یا خودش را میشناسند یا پدرش را. آنقدر به محله آبا و اجدادیشان خدمت کردهاند که همه آنها را به نام نیک میشناسند. بانوی پنجاهساله این محله، خودش یک هیئت یکنفره است که از پس مراسم بزرگ محلی برمیآید.
رقیه کارگر را خیلی از اهالی به سفره همیشه پهنش میشناسند، اما او در این سالها از مراسمداری جلوتر رفته و بانی اتفاقات خیر محلی شده است.
۱۷ سال مهمانداری به یاد پدر
خودش پای روضه و هیئتهای خانه مادر، بزرگ شده است و خوب به خاطر دارد که چگونه پدر و مادرش، معتقد به خدمت به هممحلیها بودند. رقیهخانم میگوید: پدرم معروف بود به «داییقربان» و کارش توزیع شیر بین مغازهداران بود. خدابیامرز به رفتار و کردار درست معروف بود و ما را هم به این نوع شخصیت تشویق میکرد.
همان پدر نیکرفتار که از دنیا رفت، رقیهخانم به این فکر افتاد که برای شادی روح پدرش، یک قدم ماندگار و همیشگی بردارد و اینطور شد که مجالس مذهبی برپا کرد. خودش میگوید: در ابتدا برنامه سهشب احیای ماه مبارک را همراه با پذیرایی افطار تا سحر برنامهریزی و برگزار کردیم. پس از آن، مجالس تاسوعا و عاشورا و بقیه مناسبتها را در خانه و مسجد برگزار کردیم.
حالا هفدهسال است که رقیهخانم در هر مناسبتی آستین همت بالا میزند و با دوست و آشنا و هممحلیها و بچههایش، بساط مراسم مذهبی را برپا میکنند. او میگوید: برای مسائل مالی مراسم، خدا خودش همه امور را جور میکند. افراد زیادی هم مثل خانمها حاجیهمریم، خسرونیا، بیابانی، حاجآقا جعفری، خادم مسجد قمربنیهاشم (ع) سرچشمه، یاریام میکنند.
برگزاری مراسم مذهبی در زورخانه و مسجد
از نیمهشعبان تا عاشورا و از شهادت امامرضا (ع) تا ولادت امام علی (ع)، همیشه وسایل پذیرایی در خانه رقیهخانم مهیاست تا مهمانیهای پانصد تا هزارنفره را تدارک ببیند. در این راه هم نه خسته میشود و نه کم میآورد. خودش میگوید: هدف اصلی من از برگزاری مراسم، این است که اهالی محله سر یک سفره دور هم جمع شوند و با هم یکدل باشند.
او تعریف میکند: سعی کردهام مراسم را چه در مسجد و خانه و چه در زورخانه پهلوانرستم برگزار کنم و به این فکر نکردهام که چه مراسمی هست و چه وسایلی داریم. به نظرم اهالی این محدوده از شهر، فرصت زیادی برای دورهمبودن ندارند و تفریح زیادی هم ندارند؛ پس با این کار سعی میکنم علاوه بر برکات معنوی، فرصت دورهمبودن اهالی این محله قدیمی را فراهم کنم.
اهل این خانه خستگی نمیشناسند
بانوی خیّر و نیکاندیش محله چهاربرج از نقش همسر و فرزندانش در اقدامات محلی میگوید و اینکه همدلی خانوادگی باعث شده است در این مدت، کارهای مراسم بر زمین نماند. رقیهخانم میگوید: همسرم، جواد ربانی، دخترانم، شکوفه و شادی و پسرم، علی در این سالها تلاش کردهاند با همه سختیها و کمبودها کنار من باشند و برای اینکه کاری بر زمین نماند، تلاش کنند.
با این کار سعی میکنم علاوه بر برکات معنوی، فرصت دورهمبودن اهالی این محله قدیمی را فراهم کنم
این بانو تعریف میکند: طبیعتا برگزاری مراسم باعث میشود کارهای خانه دیر و زود یا زحمت اهل خانه زیاد شود؛ باوجوداین همه اعضای خانه تا آخرین لحظه کار میکنند و هیچکدام از ما وقتی حرف پذیرایی از اهالی محله و مهمانان باشد، خستگی نمیشناسیم.
اعتباری که صرف درآمدزایی بانوان محلی میشود
رقیه کارگر بهواسطه سالها فعالیت محلی، مدتی زندگی در بافت مرکزی شهر، ارتباطات اجتماعی زیاد و جایگاه خانوادگیاش اعتبار و آبرویی برای خود جمع کرده است؛ اعتباری که حالا حدود یکسال است پشتوانه بانوان کارآفرین چهاربرج شده برای فروش محصولشان.
رقیهخانم دراینباره میگوید: این محدوده پر است از بانوانی که با تلاش و پشتکار سعی میکنند درآمدزایی داشته باشند. من سعی کردم برای حمایت از این بانوان، فضایی برای فروش محصولاتشان در فضای مجازی ایجاد کنم و خوشبختانه این کار مؤثر بود.
او ادامه میدهد: این بستر مجازی را به همه دوستان و آشنایان هم معرفی کردهام و فقط از این تولیدکنندگان خواستهام که قیمت را منصفانه رعایت کنند. الان هم شرایط طوری شده است که حدود چهلبانو از این طریق هم فروش محصول خوبی دارند و هم اینکه تولیداتشان تا اصفهان و شیراز و تهران مشتری پیدا کرده است.
رقیه کارگر میگوید: الان هم یک فضای جدید ایجاد کردهایم برای تبادل وسایل دست دومتر و تمیز تا اینطور به افراد نیازمند کمک شود.
لباس فرم بچهها با رقیهخانم
منزل جواد ربانی و رقیه کارگر حدود هفتسال است خانه امید دانشآموزان نیازمند محله است؛ دانش آموزانی که چندروزی مانده به آغاز مهر درِ این خانه را میزنند و لباسهای فرمشان را میگیرند. رقیهخانم میگوید: با شناختی که از مدارس و لباسهای فرمهایشان داریم، لباسها تهیه میشود و چند نفر از دوستانم در این کار مشارکت میکنند.
رقیه کارگر میگوید: امسال حدود چهلدست لباس فرم تهیه شد و سالهای گذشته هم بین سی تا چهلدست آماده میکنیم. بچهها با پدر و مادرشان میآیند لباس را رایگان میگیرند و میبرند. او ادامه میدهد: درمیان فعالیتهای سالهای گذشته، این متفاوتترین کاری است که انجام دادهایم؛ چون ذوق بچهها چنان حس خوبی به من منتقل میکند که با هیچچیز عوض نمیکنم.
آشپزی مثل غذای خانه
اهالی محله از همسایگی با بانویی که در سالهای اخیر وقت و انرژی زیادی برای خوشحالی هممحلیها گذاشته است، خرسند هستند. عادله خسرونیا میگوید: خانم کارگر در محله ما یک نعمت است. کجا کسی پیدا میشود که رفاه و خوشحالی همسایه و هممحلی بر زندگی خودش اولویت داشته باشد؟
او ادامه میدهد: جلسات مذهبی پرشمار و نگاه خیرخواهانه خانم کارگر باعث شده است اهالی این محله چندینبار در سال دور هم جمع شوند و برای چندساعتی شاداب باشند. عادلهخانم توضیح میدهد: برای همسایه ما فقط پهنکردن سفره مهم نیست؛ رقیهخانم وقتی برای محله آشپزی میکند، فکر و ذکرش این است که همهچیز خوب باشد.
گرهگشایی از مشکلات در جلسات مذهبی
عارفه حرمحمدی که دیگر هممحلی رقیه خانم است، درباره اتفاقات خوبی که در مراسم مذهبی و روضههای این بانو رخ داده است، میگوید: این جلسات مذهبی باعث شد اهالی محله بیشتر یکدیگر را بشناسند و در سختی و مشکلات کنار هم باشند.
او ادامه میدهد: خیلی وقتها در این جلسات یا با تلاش خود خانم کارگر یک موضوع و مشکلی طرح شده و همه باهم یکدل شدهاند و آن مشکل را برطرف کردهاند. اینها خیری است که از طرف این بانو به محله و همسایهها میرسد.
به نظر عارفه خانم اگر هر محله چند بانو مانند رقیه کارگر داشته باشد، شهر گلستان میشود.
* این گزارش پنجشنبه ۱۷ مهرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۱۲ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.