باختری| گاهی از کمبود امکانات گله داریم. این حکایت امروز افراد نیست. کمبودها هم برای هر کسی طول و عرض و عمق خودش را دارد. اما آنهایی که توانستهاند بر کمبودها غلبه کنند، بردهاند و بعضی در تاریخ ماندگار شدهاند.
اگر با خودمان رو راست باشیم گاهی گفتن از کمبودها بهانهای است برای پوشاندن کمکاری خودمان. گاهی هم کمبودهای شدید و در ظاهر بزرگ را با یاری خانواده و معلم و استاد و مربی از پیش رو برداشتهایم.
آیلر دارابی یکی از این افراد است که توانسته با حمایت خانوادهاش بر معلولیتهای حرکتی خودش پیروز شود و تحسین بسیاری را برانگیزد. او با شکوفا کردن و پرورش دادن استعدادش توانسته در هنر نقاشی پیشرفت داشته باشد و چند نمایشگاه گروهی و انفرادی نقاشی برپا کند.
آیلر دارابی، ۲۵ سال دارد. بیماری او که سالها گریبانگیرش است مادرزادی نبوده اما به گفته مادرش، در کانال زایمان اکسیژن کافی به مغزش نرسیده و دچار عارضه شده است. عارضهای که به زبان علمی از آن به عوان CP (سی پی) یاد میشود. در این عارضه بخشی از مغز از کار میافتد و فرد از جهت حرکتی و جسمی دچار نقصان میشود.
همچنین او خواهر دوقلوی دیگر را هم به همراه داشته است که به دلیل عدم تشخیص یک روز بعد از زایمان فوت میکند. میترا اعزازی، مادر آیلر توضیح میدهد که هرگز فرزندش را به دلیل cp بودن مخفی نکرده و همیشه در جمع خانوادگی و جلسات عمومی به همراه داشته است.
مادر آیلر میگوید که سالها قبل که نوبت مدرسه رفتن آیلر رسید، امکانات چندانی برای این افراد در مشهد نبوده و همه آموزشهایی را که آیلر فراگرفته، او برعهده داشته است. خواندن و نوشتن را به صورت کامل به آیلر آموخته است. آیلر همچنین کار با کامپیوتر را در حدود استفادههای روزانه و حتی بیشتر از آن به صورت کامل فراگرفته است.
از نرم افزارهای تخصصی، فتوشاپ را آموخته و با زبان انگلیسی هم تا حدودی آشناست.
مادر و معلم آیلر درباره شروع نقاشی کردن او میگوید: نقاشی را در حد ابتدایی از همان کودکی فراگرفته بود. یادم میآید در همان سالهای کودکی روزی تلویزیون برنامه آموزش نقاشی پخش و دخترم آن را نگاه میکرد و برایش جذاب بود. حدودا هشت سال قبل از من خواست که برایش بوم تهیه کنم. وقتی دیدم کارش بر اساس احساسات لطیف دخترانه است و معنای رنگها و ترکیبها را حس میکند، او را به موسسه توانیابان (ابتدای خیابان شریف) بردم و آنجا به همت خانم فرزانه و آقای حسنزاده (مربیان هنر) نقاشی را به صورت حرفهای فراگرفت.
مادر آیلر میگوید: دخترم در همین موسسه هنوز به کامل کردن تجربههایش در نقاشی ادامه میدهد و تا به امروز چندین نمایشگاه برگزار کرده است.
اعزازی درباره نمایشگاههای نقاشی دخترش میگوید: در سه نمایشگاه گروهی همراه با دیگر توانیابان شرکت کرده است. در نمایشگاههای گروهی که او شرکت داشته همه هنرمندانی دیگر صرفا مانند آیلر با «پا و دهان» نقاشی میکردند. اینان گروهی پنج نفره در شهر مشهد هستند.
او درباره نمایشگاههای انفرادی آیلر میگوید: دخترم تا به حال سه نمایشگاه انفرادی هم برگزار کرده که دو نمایشگاهش در کافه کتابی در محدوده خیابان کلاهدوز و یک نمایشگاه هم در گالری هنری ارغوان واقع در بولوار سجاد مشهد، بوده است.
مادر آیلر به نیکی از استاد حسنزاده و فرزانه، مربیان دخترش یاد میکند و میافزاید: خانم فرزانه به صورت جدی و پیگیر برای توانیابان کلاس برگزار میکند و این مرد هنرمند (استاد حسنزاده) با دلسوزی همه بچههای توانیاب را دور هم جمع کرده و سالهاست علاوه بر آموزش و همراهی با آنان، برایشان نمایشگاه ارائه آثار نقاشی برپا میکند.
گله همیشگی افراد توانیاب و خانوادههایشان در نامناسب بودن فضاهای عمومی و وجود نداشتن فضاسازی مناسب برای استفاده این افراد است. مادر این هنرمند توانیاب میگوید: رمپهای چندانی وجود ندارد. اختلاف سطحها هم اذیت میکند. اگر بخواهم با دخترم به خیابان بروم مجبورم از حاشیه خیابان استفاده کنم. به هیچ وجه پیادهروها مناسب نیست. شهرداری برای عبور دوچرخه در بعضی مناطق شهری در پیادهرو، مسیرهایی را پیشبینی کرده است که گاهی ما مجبوریم از این مسیرها با احتیاط استفاده میکنیم.
مادری که سالها آیلر را حمایت کرده میگوید: سختتر از معلولیت چیزی نیست. وقتی از او میخواهم بگوید آیا چیزی سختتر از معلولیت هم دیده است پس از مقداری تامل میگوید: دید و نگاه مردم! مردم در مواجهه با آیلر و آیلرها اول متاثر میشوند و چهره در هم میکشند و بعد خدا را شکر میکنند که برای خودشان یا بچههایشان چنین مشکلی وجود ندارد. هرچند این حالت شاید چندان ارادی نباشد، اما تحملش برای من خیلی سخت است.
او که ناراحتی در کلام و چهرهاش هویداست اضافه میکند: من و هیچ کس دیگری چنین حالتی را نمیخواستیم. به هرحال برای ما پیش آمده است اما رفتار مردم را نمیپسندم.
در پی این موضوع، مادر آیلر درباره رفتار شایسته با افراد توانیاب میگوید: باید رفتار مردم با این افراد مثل دیگران باشد. نهایتا مقداری ظاهر و فیزیک آنها با بقیه تفاوت دارد و تواناییهایشان از میانگین افراد در بعضی بخشها کمتر است و شاید در بعضی بخشها هم بیشتر. فرد توانیاب هم انسان است و با بقیه افراد از جهت انسان بودن و فکر و احساسات تفاوتی ندارد.
در صفحات فضای مجازی خبر دیدار آیلر با خواننده نام آشنای موسیقی، مهدی مقدم، به کرات دیده میشود. مادر آیلر توضیح میدهد: آیلر از هواداران پروپا قرص آقای مقدم است. روزی که آقای مقدم به مشهد آمده بود، تماس گرفت و به دیدن آیلر آمد. آیلر به خواندن و شخصیت آقای مقدم علاقه دارد و برای ایشان در فضای مجازی صفحاتی درست کرده و سایر علاقهمندان هم به این حرکت پیوستند.
اعزاری درباره سابقه این آشنایی میگوید: آیلر پیش از این از طریق اینترنت با آقای مقدم آشنا شده بود و ارتباط داشت. از همین طریق با خواهران آقای مقدم ارتباط برقرار کرده و بیان کرده بود که به خوانندگی ایشان علاقه زیادی دارد و دوست دارد با آقای مقدم ملاقاتی داشته باشد. آقای مقدم هم در سفرشان به مشهد به دیدار دخترم آمدند.
مادر و همراه همیشگی آیلر درباره برنامههای پیش روی او میگوید: محور برنامههای آیلر نقاشی است. استادشان میخواهد مکانی را در نظر بگیرید و با او سایر هنرمندان توانیاب، نمایشگاه و کارگاهی دائمی برای پیگیری و ارائه آثار هنری
دایر کند.
مادر این توانیاب ادامه میدهد: واضح است که نقش اول برای ظهور استعدادهای هر کودکی اعم از عادی یا توانیاب بر عهده پدر و مادر است. به خصوص در مورد توانیابان باید گفت که سایر اعضای خانواده هم باید کمکرسان باشند. به برادر و خواهر آیلر گفتم، ببینید باید قبول کنیم که یکی از اعضای خانواده ما متفاوت است و باید هر کداممان کمک کنیم تا آیلر فرزندی موفق شود. از زمانی که برادرش لپ تاپ خرید، او با بازیهای رایانهای آشنا شد، ولی کار با کامیپوتر به بازی ختم نشد و آیلر با دقت فراوان به کارهای برادرش، توانست به نرمافزارهای مختلفی از جمله بافتوشاپ آشنا شود و در حد آماتور میتواند عکسها را با این نرم افزار ویرایش کند.
مادر آیلر که زبان گویای دخترش است توضیح میدهد: گاهی زندگی برایش خیلی سخت میشود، چراکه در جامعه، جایی برای دیده شدن ندارد. اجتماع این افراد، محدود و منحصر به خودشان است. مردم کم با این افراد رابطه برقرار میکنند.
آیلر آخرین جمله را در این گفتگو خود به ما میگوید: دوست دارم با مردم ارتباط بیشتری داشته باشم.
* این گزارش پنجشنبه، ۱۶ شهریور ۹۶ در شماره ۲۵۲ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.