
۶۰ سال روضه خوانی عاشقانه حاج محمد
ماه محرم که فرامیرسید، کوچهها و محلههای شهر را سیاهپوش میکردند، هرکسی گوشهای از کار را میگرفت، پیر و جوان بهدنبال خدمت به سینهزنان و عزاداران حسینی بودند، چند نفر مشغول چایدادن بودند، وسایل و لوازم قبل از سینهزنی را آماده میکردند، من نیز که چند روز قبل از محرم، شوق و ذوق رسیدن محرم را داشتم، لباس سیاه میپوشیدم و در مراسم عزاداری امام حسین (ع) شرکت میکردم، عشق و علاقه خدمت به امام حسین (ع) و محرم هرسال بیشتر و بیشتر میشد، عشق و علاقهای که بیش از ۶۰ سال ادامه پیدا کرده است، هرسال منتظر فرارسیدن ماه محرم میمانم تا به مجلس امام حسین (ع) بروم و مداحیکنم.
جملات بالا بخشی از سخنان محمد یعقوبی، مداح هفتادوچهارساله محله امیریه، است که بیش از ۵ دهه از عمر خود را به مداحی برای امام حسین (ع) گذرانده است و این حضور را از عنایات امام حسین (ع) میداند. در گفتگو با وی بخشی از حال و هوای این عاشقی را نوشتهایم.
عشق به محرم از دوران کودکی
محمدیعقوبی سال ۱۳۲۳ در شهر بیرجند (خراسان جنوبی) به دنیا میآید و تنها چیزی که او را پایبند و علاقهمند به این شهر میکند، مراسم عزاداری ماه محرم است.
یعقوبی با تأیید این مطلب میگوید: مردم بیرجند نیز مانند بسیاری از مردم شهرهای ایران، عشق و علاقه فراوانی به ائمه (ع) بهویژه امام حسین (ع) و ماه محرم دارند. در این شهر کویری که بیابانهای خشک، نخلها و بیآبی، شباهت زیادی به صحرای کربلا دارد، مردم احساس قرابت و نزدیکی بیشتری با محرم و عاشورا دارند و مراسم عزاداری ماه محرم با شکوه و عظمت خاصی برگزار میشود. از سنین کودکی و چند روز مانده به ماه محرم، همراه با پدر و دیگر افراد محله برای سیاهپوشکردن مسجد محله میرفتیم که با نصب بیرقها و پارچههای سیاه، مراسم عزاداری شروع میشد.
علاقه زیادی به این مراسم داشتم. به همراه چند نفر از دیگر بچههای محله وظیفه چایدادن به عزاداران حسینی (ع) و پذیرایی از زائران را انجام میدادم، با وجودی که سن و سال کمی داشتم، به عشق امام حسین (ع) تا پایان مراسم عزاداری و نیمههای شب بیدار بودم و به کمک بچهها همه فنجانها را شسته و بعد از تمیز و جاروکردن مسجد به خانه برمیگشتم، بعدها که کمی بزرگتر شدم، این عشق و علاقه بیشتر و بیشتر شد و زمانی که ماه محرم فرامیرسید همهکارها را کنار میگذاشتم و در خدمت مسجد و عزاداران بودم، من مثل همه بچهها که عشق و علاقه به بازی و تفریحات دیگر داشتند نبودم، عاشق محرم و امام حسین (ع) بودم و برای رسیدن ماه محرم لحظهشماری میکردم.
اولین مداحی در سن نوجوانی
محمد یعقوبی که در کودکی با عشق و علاقه در عزاداریهای هیئت محله شرکت میکرده است، در سن نوجوانی هیئتی از کودکان محله تشکیل میدهد و به مداحی میپردازد. خودش در توضیح این مطلب میگوید: در سنین کودکی که به همراه هیئت محله در مراسم عزاداری شرکت میکردم، دوست داشتم هیئتی از کودکان و نوجوانان محله تشکیل بدهم و در عزاداری شرکت کنم، در سنین نوجوانی این فکر را عملی کردم و به همراه ۷ و ۸ نفر از بچههای محله اولین هیئت عزاداری کودکان با نام هیئت متحده کودکان حضرت ابوالفضل (ع) را تشکیل دادم.
هیئت تشکیل شد، اما حالا هیچ کسی را نداشتیم که مداحیکند، مداحهای بزرگتر هم حاضر به مداحی برای هیئت ما نبودند. چون صدای خوبی داشتم و قبلا نیز زمزمههایی کرده بودم، بهناچار و با تقاضای دوستان بهعنوان اولین مداح هیئت انتخاب شدم. محرم سال ۱۳۳۸ که شروع شد، به همراه همان چند نفر نوجوان محله، به خانه یکی از اهالی میرفتیم و با کمترین وسایل و تجهیزات به مداحی میپرداختیم.
اهالی محله نیز که متوجه کمپولی و کمبود وسایل ما شده بودند، پول یا لباس سیاهی را در اختیار ما قرار میدادند که برای هیئت مصرف کنیم، باوجود عزاداران کمی که هیئت ما داشت، هر زمان که به خیابانهای محله وارد میشدیم، جوانان و نوجوانان بسیاری به هیئت ما میپیوستند و هنگام رسیدن به مسجد تعداد زیادی از نوجوانها و جوانان محله با ما وارد مسجد محله میشدند، بهطوریکه عزاداران هیئت مسجد محله تعجب میکردند. کمکم هیئت ما گسترش پیدا کرد و هنوز هم بعد از گذشت ۶۰ سال این هیئت وجود دارد و من هم یکی از اعضای این هیئت هستم.
اولین هدیه مداحی
محمد یعقوبی بعد از تأسیس هیئت متحده حضرت ابوالفضل (ع)، به تقاضای بزرگان محله برای هیئت محله مداحی میکند و اولین هدیه مداحی را از مسئول هیئت دریافت میکند.
او در ادامه میگوید: به دنبال استقبال نوجوانان، جوانان و حتی بسیاری از بزرگسالان از هیئت متحده حضرت ابوالفضل (ع) هیئت گسترش زیادی پیدا کرد، بهطوریکه همزمان با شب عاشورا که همه هیئتها برای عزاداری در شهر حرکت میکردند، هیئت ما نیز به یکی از بزرگترین هیئتها تبدیل شده بود و تعداد کمی در هیئت بزرگسالان محله مانده بودند، در همین زمان مسئول هیئت محله از ما خواست که برای حفظ آبروی محله و جلوگیری از تفرقه به هیئت محله بپیوندیم، ما نیز اینکار را کردیم و به هیئت عزاداران محله پیوستیم.
در این زمان رئیس هیئت ابوالفضلی (ع) (محله) از من درخواست کرد که مداحیکنم، من هم شروع به مداحیکردم. رئیس هیئت با شنیدن مداحی و سن و سال کم و جثه کوچکی که داشتم شگفتزده شد و از اینکه توانسته بودم در بین این همه جمعیت مداحی کنم خیلی خوشحال شد و همانجا به من گفت: یک دست پارچه کتوشلواری بهعنوان جایزه پیش من داری. روز بعد که برای سینهزنی به مسجد رفتم، مسئول هیئت پارچه کتوشلواری را که قول داده بود روی شانهام انداخت. دریافت این هدیه اثر بسیار مثبتی روی من گذاشت و علاقه من به محرم و عزاداری را افزایش داد.
فردی به نام جامهدار که از پیشکسوتان هیئت بود، وظیفه نگهداری لباسها و زنجیرهای سینهزنی را برعهده داشت
لباسهای سیاه عزاداری
عزاداری در ماه محرم و لباس سیاهپوشیدن در دوران گذشته رسم و رسوم خاصی داشته که در حال حاضر تقریبا از بین رفته است و فقط در برخی مناطق دورافتاده روستایی وجود دارد.
محمد یعقوبی با اشاره به این موضوع میگوید: یک شب قبل از ماه محرم بزرگان محله و پیشکسوتان عزاداری در مسجد محله جمع میشدند و یکی از مداحان پیشکسوت با خواندن اشعاری هماهنگ با مضمون ماه محرم حلول ماه اندوه، شهادت و اسارت اهل بیت (ع) را اعلام میکرد، در ادامه مراسم صندوقچه پیراهنهای سیاه را در وسط مسجد گذاشته و در مراسم خاصی، چند نفر از عزاداران پیشکسوت و سنبالا لباس سیاه عزا را به تن میکردند، به دنبال آنها بقیه نیز لباسهای سیاه را پوشیده و از اینکه زنده هستند و میتوانند یکبار دیگر برای امام حسین (ع) عزاداری کنند، سجده شکر به جا میآوردند. بنابر رسمی که وجود داشت تمام سینهزنان لباس سیاه میپوشیدند.
در آنزمان فردی به نام جامهدار یا صندوقدار که معمولا از پیشکسوتان هیئت عزاداری بود، وظیفه نگهداری لباسهای سیاه و زنجیرهای سینهزنی محرم را برعهده داشت. جامهدار چند روز قبل از ماه محرم بهسراغ صندوقهای لباس میرفت و لباسهایی را که پاره یا کثیف شده بود، به یکی از خانمهای محله که با خیاطی آشنا بود میداد، این خانمها نیز لباسها را تعمیر و شسته و به صندوقدار تحویل میدادند.
خانمهای زیادی مشتاق شستن لباسهای عزاداری بودند و بهعنوان تبرک و ثواب اینکار را انجام میدادند، لباسهای عزاداری به ۲ گروه لباس زنجیرزن و لباس سینهزن تقسیم میشد، لباس زنجیرزنها، در قسمت پشت بریده شده بود و زنجیرزن با بازکردن دکمهها این قسمت بدن را لخت میکرد و هنگام زنجیرزدن روی قسمت لخت بدن میخورد. لباس سینهزنها نیز برعکس بود و قسمت جلو بدن و روی سینهها باز میشد.
علاوهبر سینهزنها و زنجیرزنان، فرد مهم هر هیئت عزاداری، (میاندار هیئت) بود، این فرد که معمولا از پیشکسوتان هیئت بود، مسئولیت نظمدادن به هیئت و نحوه عزاداری و سینهزنی را برعهده داشت، عزاداریها تا آخر ماه صفر ادامه داشت و در این مدت هیچکس لباس رنگی به تن نمیکرد، در شب آخر ماه صفر که عزاداری تمام میشد، در مراسم خاصی لباسهای سیاه و زنجیرها جمعآوری و به صندوقدار تحویل داده میشد.
اعتراض هیئتهای عزاداری به حکومت
محمد یعقوبی با بیان اینکه در دوره طاغوت، حکومت روی خوشی به محرم و عزاداریها نشان نمیداد، از حضور نیروهای پلیس در هیئتهای عزاداری این چنین میگوید: بهدلیل ماهیت عدالتخواهی و ظلمستیزانه محرم، حکومت رضایت چندانی به برپاپی عزاداری و محرم نداشت، اما در ظاهر خود را موافق اینکار میدانست و حتی در ایام محرم و عاشورا ترانهخوانی، نشاندادن فیلم در تلویزیون و حتی سینما تعطیل بود، اما همیشه از اعتراض به ظلمستیزی در عزاداریها میترسید، به همین دلیل مأمورانش را مخفیانه و در لباس مردم عادی به مساجد و میان مجالس عزاداری و سخنرانی میفرستاد و در صورتی که روحانی یا فرد دیگری حرفی بر ضد رژیم و ظلم شاه میزد، روز بعد دستگیر و روانه زندان میشد، همچنین در روز عاشورا و تاسوعا که هیئتهای عزاداری در شهر به حرکت درمیآمدند، مأمورانی با هیئت همراه میشدند و تمام حرکات و کلمات هیئت را زیر نظر داشتند. بعد از قیام امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۲ مذهبیها و انقلابیهایی که در جریان این واقعه و کشتار رژیم شاه بودند از این فرصت استفاده کرده و با وجود تدابیر امنیتی در حین عزاداری به افشاگری علیه رژیم میپرداختند.
شبیهخوانی در ایام محرم
محمد یعقوبی در کنار مداحی به شبیهخوانی رو میآورد و با تشکیل گروه شبیهخوانی از افراد جوان، جوانترین گروه شبیهخوانی شهر بیرجند را بهوجود میآورد.
او درهمینباره میگوید: شبیهخوانی نوعی هنر نمایشی مذهبی است که به ذکر وقایع عاشورا میپردازد، مدتی بعد از شروع مداحی به این فکر افتادم که به همراه تعدادی از دوستان یک گروه شبیهخوانی راهاندازی کنم، ما در طول ایام ماه محرم و صفر هر روز به همراه گروه شبیهخوانی به محلات مختلف شهر میرفتیم و گوشههایی از حماسهآفرینیهای یاران امام حسین (ع) و خانواده ایشان را برای خانوادهها اجرا میکردیم، تماشاگران نیز اعتقاد خاصی به اجرای تعزیه و شبیهخوانی داشتند و با توسل به صاحب روایت که یکی از ۷۲ تن شهید کربلا بود، حاجات و گرفتاریهای خود را برطرف میکردند.
گروه شبیهخوانی ما جوانترین گروه تعزیهخوان در شهر بیرجند و نواحی اطراف بود، این گروه شبیهخوان برای مدت چند سال بدون هیچ دستمزد و توقعی شبیهخوانی کردند و امروز نیز تعدادی از همان نوجوانان بهعنوان پیشکسوتان هنر شبیهخوانی مطرح و مشغول به کارهستند.
تحول روحی در محرم
یکی از ویژگیهای امام حسین (ع) و محرم علاوهبر ظلمستیزی و عدالتخواهی، جاذبه و کشش برای توبه گناهکاران است، بسیاری از گناهکاران در این ماه توبه کرده و بازگشتهاند.
محمد یعقوبی با تأیید این مطلب میگوید: در طول پنجاه وچند سالی که مداحی کردهام بارها دیده و شنیدهام که افراد گناهکار و خطاکاری با حضور در مجلس عزای امام حسین (ع) دچار تحول شده و توبه کردهاند، در دوران جوانی در محله ما جوان شرور و خطاکاری زندگی میکرد که از هیچکاری ابا نداشت، همه اهالی از دستش ناراحت بودند، اما بهدلیل لاتبازی و چاقوکشی کسی جرئت اعتراض نداشت، اهل نماز و روزه نبود، اما در وجودش ذرهای معرفت داشت.
با ترفند چند نفر از جوانهای محله و به بهانه عزاداری برای امام حسین (ع) او را به مسجد کشاندیم، او در همان روزهای اول محرم، دچار تحول روحی شد و در پایان ماه صفر توبه کرد، در سالهای بعد نیز به یکی از عزاداران پر و پا قرص هیئت تبدیل شد، چندسال قبل که دچار سکته مغزی شد و دیگر نتوانست برای عزاداری شرکت کند، از فرزندانش خواست که او را سوار ویلچر کرده و در مسیر هیئتهای عزاداری حسینی (ع) قرار دهند تا در ثواب عزاداری آنها شریک شود.
آرزوییکه برآورده شد
یعقوبی که به عشق امام حسین (ع) سالها مداحی کرده بود، بزرگترین آرزویش زیارت کربلا و امام حسین (ع) بود، آرزویی که سرانجام برآورده شد.
یعقوبی در حالی که بغض گلویش را گرفته و چشمانش اشکآلود است میگوید: سالها به عشق امام حسین (ع) مداحیکردم، به خاطر مداحی میتوانستم پول خوبی بگیرم، اما هرگز اینکار را نکردم، در عوض از امام حسین (ع) خواستم که زیارت کربلایش را نصیبم کند. سرانجام چند سال قبل با طیکردن مسیر طولانی پای پیاده به حرم امام حسین (ع) رفتم، حالت زمانی که وارد حرم امام حسین (ع) شدم، وصفنشدنی است، مانند عاشقی بودم که به دیدار معشوقش رفته است، همه سختیها را فراموش کردم، چندمرتبه نیز داخل حرم امام حسین (ع) و حرم حضرت ابوالفضل (ع) مداحی کردم و سبکبال و آرام به مشهد بازگشتم.
* این گزارش پنج شنبه، ۲۲ شهریور ۹۷ در شماره ۲۵۰ شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است.