کد خبر: ۵۱۳۲
۰۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۸

خاطرات وصال و فراق‌های ایستگاه راه‌آهن

بین همکاران خیلی‌ها هستند که نذر می‌کنند در برخی مناسبت‌ها مانند ولادت و شهادت امام رضا (ع)، روز عاشورا و... بار زائران را رایگان جابه جا کنند.

همه می‌دانند که خادمان، کسبه و هتلداران، چه نقش پررنگ و اثر‌بخشی در میزبانی از زائران دارند، اما برخی از مشاغل هم هستند که باوجود داشتن ارتباط تنگاتنگ با زائر، چندان دیده نمی‌شوند یا اهمیت کارشان زیاد مشهود نیست؛ به‌ویژه مشاغلی که در ورودی و خروجی شهر‌ها فعالیت دارند. راه‌آهن یکی از همین عرصه‌هاست که اولین تصویر و آخرین تصویر از این شهر و مردمش را در ذهن زائران ثبت می‌کند.

باربرانی که در این حوزه خدمت می‌کنند، بار را از روی دوش مسافران خسته‌ای که ساعت‌ها در مسیر مشهد بوده‌اند، برمی‌دارند یا به زائرانی که قصد خروج از شهر را دارند، کمک می‌کنند. رانندگان تاکسی راه‌آهن هم از این دسته افرادند و روزانه، هزاران زائر را به محل اقامتشان می‌رسانند و از محل اقامت به راه‌آهن باز‌می‌گردانند.

راه آهن مشهد، این روز‌ها میزبان زائران بسیاری است که در دهه کرامت به پابوسی امام مهربانی‌ها آمده‌اند. برای شنیدن از خاطرات و حال و هوای این روز‌های کاری باربران، کنارشان نشستیم و با هم گفتگو کردیم.

نباید زائری مشهد را ناراحت ترک کند

باربر‌ها چمدان و وسایل زائران تازه رسیده از سفر را با چرخ دستی تا ایستگاه تاکسی رانی و مسیر برعکس حمل می‌کنند، اما در هیاهو‌ی رفت و آمد‌ها و برو بیا‌ها کسی متوجه آن‌ها نیست. شاید اندوخته مالی و شغل پردرآمدی نداشته باشند، اما قلب آن‌ها هم مثل همه مشهدی‌ها پر از عشق امام رضا (ع) است و یکی از قشنگ‌ترین نذر‌های آن‌ها این است که به زائران امام هشتم (ع) خدمت کنند.

علی عابدین زاده، یکی از باربران با تجربه در راه آهن است که کارش را خیلی دوست دارد. خستگی کار در گرمای تابستان و سرمای زمستان را خدمت به زائران می‌گیرد. او می‌گوید: بار‌ها برای من و همکارانم پیش آمده است که با زائرانی روبه رو شده ایم که پول آن‌ها سرقت شده و گفته اند پولی برای برگشتن به شهرشان ندارند.

اصلا فرقی نمی‌کند کدام یک از همکاران باشد؛ سعی می‌کنیم هیچ زائری مشهد را ناراحت ترک نکند. علاوه بر این بار‌ها پیش آمده است که با مسافر میان سال یا سالمندی برخورد کرده ایم که نه توان حمل بارش را داشته است و نه پولی برای باربر. در این شرایط هم همکارانم قبض حمل بار تهیه می‌کنند و بار زائران را تا قطار می‌برند.

علی آقا ادامه می‌دهد: یک بار خانم سالمندی را دیدم که می‌گفت کیف پولش را دزیده اند و فقط یک بلیت برگشت داشت. خودم یک قبض حمل بار برایش گرفتم و بار او را تا قطار بردم. کمی هم پول برای کرایه اش در تهران دادم. پس از خالی کردن چمدان هایش، شماره من را گرفت و سوار قطار شد. بلافاصله بعد از رفتن این خانم، یک قطار رسید و من مسئول انتقال چمدان‌های یک خانواده تا ایستگاه تاکسی‌ها شدم.

این خانواده اگرچه وسایل زیادی نداشتند، پس از رساندن بارشان به تاکسی، چندین برابر پولی که من به آن خانم داده بودم، انعام دادند. از این اتفاق حدود یک سال گذشت و من ماجرا را فراموش کرده بودم تا اینکه چند هفته پیش، گوشی ام زنگ خورد. وقتی تلفنم را جواب دادم، خانمی خودش را معرفی کرد و گفت «علی آقا! من همان مسافری هستم که سال گذشته در راه آهن کمکم کردی؛ دوباره به مشهد برگشته ام و می‌خواهم تو را ببینم.»

وقتی به دیدن آن خانم رفتم، دیدم با پسرش منتظر من ایستاده‌اند و هدیه‌ای به من دادند که واقعا حالم را خوب کرد. می‌دانید آن هدیه گرچه ارزش مادی هم داشت، قدر دان بودن مسافران حرم امام رضا (ع) برایم ارزشمند بود و خوشحالم کرد.

 

وصال و فراق در ایستگاه هشتم

 

رفاقت‌ها از ایستگاه شروع می‌شود

مسیری که باربران با زائران همراهی می‌کنند، هرچند چندان طولانی نیست، پایه شکل گرفتن رفاقت‌های بسیاری است. تقریبا همه آن‌ها برای خود دوستانی از دیگر شهر‌های ایران دارند.

محمود امام وردی یکی دیگر از باربران قدیمی راه آهن است که تعریف می‌کند: کار ما خدمت رسانی به زائران امام رضا (ع) است و برای هیچ کدام از ما تفاوتی نداردکه چمدان چه کسی را جابه جا می‌کنیم؛ ایرانی باشد یا خارجی. ما می‌دانیم آن‌ها میهمان امام رضا (ع) هستند و خوش رفتاری و خلق خوش تنها کاری است که از دستمان بر‌ می‌آید. این رفتار باعث شده است حتی زائرانی که یک بار ما را دیده اند، شماره تلفن من و همکارانم را بگیرند و هر از چندگاهی زنگ بزنند و بخواهند سلامشان را به امام رضا (ع) برسانیم.

حتی رابطه برخی همکارانم با زائران فراتر از این است و دوستی‌های بین آدم‌های دو شهر آن قدر پایدار شده است که با هم رفت و آمد خانوادگی دارند. تک تک کسانی که در ایستگاه راه آهن کار می‌کنند و نانشان را از رفت و آمد زائران به دست می‌آورند، خود را خادمان امام رضا (ع) می‌دانند و از این نظر خوشحال هستند.

محمود ادامه می‌دهد: بین همکاران خیلی‌ها هستند که نذر می‌کنند در برخی مناسبت‌ها مانند ولادت و شهادت امام رضا (ع)، روز عاشورا و... بار زائران را رایگان جابه جا کنند. این کار را با عشق تمام انجام می‌دهند و می‌دانند یک جا و لحظه‌ای که گمانش را ندارند، آقا خودش جبران می‌کند.

با توجه به اینکه بیشتر زائران با تاکسی به محل اقامت موقت خود در مشهد می‌روند و با تاکسی نیز به راه آهن باز می‌گردند، در مقصد اول و آخر، با رانندگان در ارتباط هستند. در واقع رانندگان تاکسی جزو اولین و آخرین مشهدی‌هایی هستند که زائرانی که با قطار به مشهد می‌آیند، در شهر امام مهربانی‌ها با آن‌ها برخورد می‌کنند؛ موضوعی که رانندگان به خوبی از آن اطلاع دارند و به همین دلیل می‌کوشند رفتاری مناسب با آن‌ها داشته باشند.

در ایستگاه راه آهن حدود دویست دستگاه تاکسی و بیش از سی دستگاه تاکسی ون وظیفه جابه جایی زائران را برعهده دارند. سوار شدن مسافران غالبا به یک ارتباط دوستانه بین راننده و مسافر ختم می‌شود و این رابطه گاهی در مدتی که مسافر در مشهد حضور دارد، ادامه پیدا می‌کند.

جواد بسان تن راننده تاکسی ون در راه آهن است و بیش از بیست سال است که با جابه جا کردن مسافر روزی حلال به خانه می‌برد. او که تازه وارد چهارمین دهه از زندگی خود شده است، خاطرات بسیاری از زائران دارد و با به یاد آوردن بیشتر آن‌ها لبخند بر لبانش نقش می‌بندد.

او تعریف می‌کند: حدود هفت سال ابتدای کارم، کارم جابه جا کردن مسافر با تاکسی در شهر بود، اما از حدود سیزده سال پیش، به راه آهن آمدم و با توجه به اینکه حدود ۹۵ درصد از مسافران ما زائران امام رضا (ع) هستند، می‌توان گفت که از همان موقع مشغول خدمت رسانی به زائران هستم و از این کار لذت می‌برم. زندگی و روزگار جواد آقا به حضور زائران گره خورده است؛ او از فرارسیدن دهه کرامت و تولد امام رضا (ع) خیلی خوشحال است و به خودش می‌بالد که ساکن مشهد است.

تعریف می‌کند: در این ایام، ترافیک زیاد است و شهر شلوغ و رفت وآمد برای ما سخت؛ اما می‌دانم این زائران چقدر برای امام رضا (ع) عزیز هستند. هر وقت به این موضوع فکر می‌کنم، با اشتیاق بیشتری دنده عوض می‌کنم. تحمل آفتاب و سرما هم برایم راحت‌تر می‌شود.

 

وصال و فراق در ایستگاه هشتم

 

کودکی که در ماشین جا ماند!

با توجه به اینکه مسافران تاکسی‌های راه آهن، چمدان و وسایل متعدد به همراه دارند، جا ماندن وسایل زائران در تاکسی، اتفاقی بدیهی و همیشگی است. تقریبا همه راننده‌ها در مدت کار خود، چند باری شاهد جا گذاشتن وسایل زائران مانند چمدان، تلفن همراه، فلاسک و... بوده اند.

آن‌ها این وسایل را به ایستگاه تاکسی تحویل می‌دهند تا در صورت مراجعه زائران به آن‌ها تحویل دهند یا با توجه به دادن شماره تماسشان به مسافران، وسایل را خود به زائران می‌رسانند. در میان فهرست بلند بالای جامانده‌ها در تاکسی که به صاحبانشان برگردانده می‌شود، یک کودک سه ساله هم دیده می‌شود!

اواخر سال گذشته، زمانی که بسان تن به ایستگاه تاکسی راه آهن بازگشت، متوجه حضور این کودک در تاکسی شد. او درباره این اتفاق تعریف می‌کند: خوشبختانه بسیاری از مسافران شماره تلفن ما را می‌گیرند تا اگر برای جابه جایی در شهر به تاکسی نیاز داشتند، با ما تماس بگیرند. برای من هم بار‌ها پیش آمده است که وسایل زائران به ویژه تلفن همراه، چمدان، فلاسک و لباس را به آن‌ها بازگردانده ام، اما چیزی که هیچ وقت فکرش را نمی‌کردم، این بود که یک کودک را به خانواده اش برگردانم!

همان زمان، یک خانواده همدانی را سوار تاکسی کردم. مقصد آن‌ها هتلی در خیابان امام رضا (ع) بود. در طول مسیر، آن‌ها شماره تماس من را گرفتند که اگر خواستند به جا‌های دیدنی شهر بروند، به من زنگ بزنند. وقتی به هتل رسیدیم، مسافران که خیلی خسته بودند، سریع پیاده شدند و رفتند.

من هم پس از پشت سرگذاشتن ترافیک سنگین معابر اطراف حرم مطهر به راه آهن بازگشتم. خودرو را در صف ون‌های تاکسی پارک کردم و از ماشین پیاده شدم تا به جمع همکارانم بپیوندم. چند دقیقه بعد، یکی از آن‌ها به سراغ من آمد و گفت «جواد! یک بچه عقب ماشینت خوابیده است.» به اتفاق رفتیم و دیدم خانواده همدانی دختر بچه سه ساله شان را که در ماشینم خواب بوده است، جا گذاشته اند. دختربچه که از خواب بیدار شده بود، شروع به گریه کرد. ماجرا را زود اطلاع دادم و برایش مقداری خوراکی خریدم تا آرامش کنم.

این راننده تاکسی ادامه می‌دهد: در همین لحظه تلفنم زنگ خورد. با توجه به پیش شماره پشت خط حدس زدم خانواده دختر هستند که شماره من را گرفته اند. جواب که دادم، از آن طرف خط فقط صدای گریه می‌آمد. گفتم «دخترتان در ماشین خواب بوده و الان بیدار شده است.» گوشی را به دختر دادم که مادرش پشت خط بود، اما گریه دختر بچه و خانمی که پشت خط بود، بیشتر شد.

دوباره به سمت هتل حرکت کردم. وقتی رسیدم، دیدم خانواده همدانی در خیابان ایستاده اند و یکی از آن‌ها که بعدا فهمیدم مادر بچه است، به شدت گریه می‌کند. بعد از اینکه دختر را تحویل دادم، طول کشید تا مادر کودک آرام شود و گفت که بچه کوچک ترش در آغوشش خواب بوده است و دخترش را به خواهرش سپرده و بچه هم در ماشین خوابش برده بود و نمی‌دانستند چطور یادشان رفته بود او را بردارند.

بسان تن می‌گوید: هر چه اصرار کردند به من برای برگرداندن دخترشان پولی بدهند، قبول نکردم. حتی کرایه هم نگرفتم. بعد از سه روز دوباره این خانواده با من تماس گرفتند تا آن‌ها را به راه آهن برگردانم. آدم حال خوبی پیدا می‌کند وقتی یک نفر در حقش دعا می‌کند. دعای زائران بسیار شیرین است.

 

وصال و فراق در ایستگاه هشتم

 

خودمان را شرمنده امام رضا (ع) نمی‌کنیم

بسیاری معتقدند رانندگان تاکسی بیش از میزان واقعی کرایه از زائران پول می‌گیرند؛ حرفی که شاید در برخی مسیر‌ها درست باشد، اما حداقل در ایستگاه تاکسی راه آهن صحت ندارد.

همه مسافران برای سوار شدن به تاکسی با گفتن مقصد، فیش سفر دریافت می‌کنند و مبلغ آن، براساس فاصله مقصد و ترافیک محاسبه می‌شود. برای نمونه در محدوده منطقه ثامن و بارگاه منور امام رضا (ع) که مقصد بیشتر زائران است، امسال کرایه تاکسی به ۴۵ هزار تومان رسید و هیچ کس نمی‌تواند بیشتر از این مقدار بگیرد.

حسن فاطمی، یکی از رانندگان قدیمی ایستگاه راه آهن، می‌گوید: بیش از ۲۵ سال است که راننده تاکسی هستم و هفده سال است که به راه آهن آمده ام و به زائران امام رضا (ع) خدمت می‌کنم. در این مدت، هرگز اتفاق نیفتاده که بین زائران تفاوتی قائل شوم یا بیش از مبلغ مشخص از آن‌ها کرایه طلب کنم.

تفاوتی هم ندارد که مسافر من ایرانی باشد یا زائر دیگر کشورها. همواره تلاش می‌کنم با زائران رفتاری بسیار خوب داشته باشم تا وقتی به حرم می‌روم یا از مقابل حرم مطهر عبور می‌کنم و چشمم به گنبد می‌افتد، شرمنده امام هشتم (ع) نباشم.

او ادامه می‌دهد: به جرئت می‌گویم که دیگر همکاران من هم در راه آهن همین گونه هستند. البته هر روز در برخی ساعت‌های خاص شاهدیم که مسافربر‌های شخصی، خودرو خود را در حاشیه خیابان پارک می‌کنند و به محوطه راه آهن می‌آیند. آن‌ها به بهانه کرایه کمتر، مسافران را جلب می‌کنند، اما به محض رسیدن به مقصد، چندبرابر کرایه می‌گیرند.

برای نمونه، مسافران را با وعده ۲۰ هزار تومان تا حرم مطهر سوار می‌کنند، اما وقتی به مقصد می‌رسند، می‌گویند منظورشان از ۲۰ هزار تومان کرایه برای هر نفر ۲۰ هزارتومان بوده است! این افراد سودجو همه جا حضور دارند و متأسفانه همین رفتار‌ها باعث می‌شود زحمت‌های همکاران من در اینجا به چشم نیاید. برخی از رانندگان تاکسی در عرصه راه آهن در بعضی مناسبت‌ها همچون ولادت با سعادت امام رضا (ع) صلواتی مسافر کشی می‌کنند و این روز را متفاوت می‌دانند.

حسن آقا می‌گوید: امام رضا (ع)، ولی نعمت ما مشهدی‌ها هستند و ما خادمان حضرت هستیم. خدا کند آقا از ما راضی باشند. ایستگاه مملو از افرادی است که می‌آیند و نرسیده، دست روی سینه می‌گذارند و سلام می‌دهند و آدم‌هایی که دست به سینه از شهر می‌روند. اینجا ایستگاه داستان‌ها و روایت‌هایی است که روزی هزار بار خلق می‌شود و ناگفته مانده است. اینجا ایستگاه رسیدن است....

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44