زهرا جمعهپور| مبدأ حرکتشان از وادی آشنایی است؛ از همسایگی خواهر امامهشتم (ع). وقتی میهمان برادر بزرگوارش میشوند، احساس غریبگی نمیکنند. این کاروان از اسلامشهر راهی مشهد میشود و کسانی که با این کاروان به مشهد میآیند، از هزینهها و کیفیت این سفر زیارتی رضایت کامل دارند.
هنوز ظرف نبات سوغات مشهدشان خالینشده است، راهی سفر دوباره میشوند. کاروان که به مقصد میرسد، آماده زیارتی از ته دل میشوند. در هوای حرم نفس تازه میکنند و از هوایی که به جانشان میکشند، برای بقیه زندگی انرژی میگیرند.
پرچمدار این کاروان ناهید ناطق است که چند سالی است ندای قلب هممحلهایهایش را به گوش گرفته است و مشتاقان را تا رسیدن به قرار عاشقی که با حضرترضا (ع) دارند، همراهی میکند. همزمان با روز زیارتی امامرضا (ع)، پای صحبتهای او نشستیم که خودش را خادم الرضا (ع) میداند.
ناهیدخانم زاده اردبیل است، اما از ۲۳ سال پیش در اسلامشهر زندگی میکند و همه این سالها خانمهای سنوسالدار را جمع کرده و به آنها قرآن آموخته است. قصه دوستداشتنی زندگیاش از همان شبقدری شکل گرفت که ناهیدخانم در مراسم احیا خواستهای را از امامرضا (ع) طلب کرد.
تعریف میکند: هر سال خودم به مشهد میآمدم. البته به یکی از دوستانم که کاروان زیارتی داشت هم در کارها کمک میرساندم. سال ۱۳۹۷ شب قدر یکباره و از ته دل از امامرضا (ع) خواستم که مرا با همسایهها و دوستانم بطلبد. عیدفطر همان ماهرمضان بود که چند نفر از خانمهای محله به خانهام آمدند و خواستند تا آنها را به مشهد ببرم.
از اردیبهشت همان سال خدا نصیبم کرد که دنبال هماهنگکردن کارهای کاروان بروم. از طرف حرم حضرت معصومه (س) در مسجد ائمهاطهار (ع) هماهنگ شدیم. از آنجا برایمان اتوبوس، اقامتگاه و غذا فراهم شد. در همان ماه دوبار کاروان را به مشهد آوردم. خداراشکر بیشتر اوقات پس از تنفس چندروزه، با کاروان عازم سفر به مشهد میشوم.
آنطور که او میگوید، بهدلیل همکاری حرم حضرتمعصومه (س) هزینههای سفر کم است؛ بهطوریکه برای سفر سهروزه، هر نفر ۶۵ هزار تومان پرداخت میکند. در مشهد خادمی به استقبالشان میآید و آنها را به محل اسکان میرساند و وقت برگشت هم با ملاحظه بدرقهشان میکند.
ناهیدخانم بدون هیچ چشمداشت مالی، اعضای کاروان را از همسایههای مسجدی و دوست و آشنا دور هم جمع میکند. آدمها از همه سن جذب این کاروان میشوند و بینشان زیارتاولیها بیشتر به چشم میآیند. چون با اشتیاق صدچندان پا در این سفر میگذارند.
او از سالمندان کاروان ویژهتر مراقبت میکند و خودش مسئولیت زیارت بردن و آوردن مسنترین فرد کاروان را قبول میکند. از خاطرات شیرین سفرش چنین میگوید: یکی از همسایههایم با سرطان در دوره شیمیدرمانیاش به کاروان ملحق شد. دو نوبت شیمیدرمانیاش را در مشهد انجام داد و خداراشکر شفا گرفت و خطر از جانش رفع شد.
او امسال چندبار کاروان زیارتی را تا مشهد همراهی کرده است و میگوید: امسال غذای حضرت نصیب ما نشد. روز آخر با یکی از همکاروانیها از حرم برمیگشتیم. پیش یکی از خادمهای حرم رفتم و موضوع را گفتم. این خادم ما را آگاه کرد که باید با کارکنان بابالکاظم (ع) هماهنگ کنیم تا هر روز به کاروانمان صبحانه حرم حضرت بدهند.
ناطق از حالوهوای مشهد چنین حرف به میان میآورد: فضای اطراف حرم وصفشدنی نیست. روزگار شیرینی را اینجا طی میکنیم. خادمان حرم مطهر برخورد بسیار خوب و مناسبی با ما دارند که باعث میشود خیلی راحت باشیم. او همچنین به بزرگشدن صحنها اشاره میکند و میگوید: تغییرات صحنها بهخصوص از سمت خیابان طبرسی در سالهای گذشته چشمگیر بوده است.