کد خبر: ۵۱۲۸
۰۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۰

خاطرات فراموش شده چنارهای محله پاچنار

قدیم‌ پاچنار برای خودش محله‌ای بوده؛ البته نه به اندازه نوغان یا عیدگاه. محله‌ای کوچک اما شناخته‌شده که یکی از بناهای معروفش بیمارستان آمریکایی‌ها بوده است.

قدیم‌ترها نام کوچه و خیابان را خود مردم انتخاب می‌کردند. اسم‌هایی که یک‌جوری به اتفاقات و مسائل و حاشیه آن محله ربط داشت؛ مثلا اگر حاج‌رمضان نامی، اولین ساکن آن کوچه و محله می‌شد، همان نام را برای آنجا انتخاب می‌کردند یا اگر آن کوچه مسجد قدیمی‌ای داشت، اسم آنجا مثلا می‌شد کوچه مسجد کتابدار.

هرچند شهرداری‌ها آمدند و همه‌چیز را به هم زدند و هویت کوچه و خیابان‌ها که همان اسمشان بود را از آن‌ها گرفتند، بافت قدیمی منطقه ما از این نام‌ها که پشتش ماجرایی خوابیده است، کم ندارد؛ مثل کوچه پاچنار. گشتی در کوچه پاچنار محله شهیدهاشمی‌نژاد زده و گزارشی از علت نام‌گذاری این کوچه تهیه کرد‌ه‌ایم که اینک پیش روی شماست.

 

مگر اسم اینجا پاچنار است؟

روی دیوار کنار بقالی‌ که سال‌های سال از تعطیل‌شدنش می‌گذرد، یک تابلوی رنگ‌و‌رو‌رفته نصب شده است که رویش نوشته «کوچه پاچنار». ظاهرش نشان می‌دهد که دست‌کم سی‌واندی سال از عمرش می‌گذرد و نصب آن، کار سال‌های اخیر شهرداری نیست؛ چون بقیه فرعی‌ها از همان تابلوهای مصوب سطح شهر دارند و روال نام‌گذاری‌شان هم مثل جاهای دیگر است.

هرکدام برای خودشان یک عددی دارند. اما پاچنار تافته جدابافته است. هرچه کوچه را بالا و پایین می‌کنم که شاید کسی پیدا شود و برایم توضیح بدهد که  فلسفه این اسم‌گذاری چیست، فایده‌ای ندارد.

به قول معروف هرچه می‌گردم کمتر پیدا می‌کنم. از خانه‌های قدیمی یکی‌دو تا بیشتر نمانده که همان‌ها هم خالی است. بقیه هم ساختمان‌های نوسازی است که بعید است ساکنانش خبر داشته باشند که چرا نام کوچه محل زندگی‌شان پاچنار است.

بیشترشان زائرند و مهمان چندروزه این کوچه. تنها چیزی که به کارشان می‌آید، یک‌ جای خوب با قیمت مناسب برای چند روز اقامت در مشهد است. اما عجیب این است که حتی برخی ساکنان چندساله این کوچه اصلا نمی‌دانند که چنین تابلویی سر کوچه نصب شده است؛ مثل آقایی که وقتی ماجرا را برای او توضیح دادم، با تعجب پرسید: مگر اسم اینجا پاچنار است؟!

 

مرثیه ای برای چنارها

 

محله‌ای در‌میان چنارهای قدیمی شهر

قدیمی‌ترین بنای کوچه پاچنار، مسجد امام‌حسن‌عسکری(ع) است؛ بنای صد‌و‌بیست‌و‌پنج‌ساله‌ای که وقف مشهوری برای روضه‌خوانی دارد و البته عمر ساختمان فعلی‌اش نهایت ۱۲، ۱۰ سال بیشتر نیست و احتمال می‌رود که دست‌کم نمازگزار قدیمی‌ای داشته باشد که بداند راز کوچه پاچنار چیست.

اما تنها چیزی که از صحبت‌ با ریش‌سفیدهای محله نصیبم می‌شود، این است: قدیم‌ها اینجا برای خودش محله‌ای بوده؛ البته نه به اندازه نوغان یا عیدگاه. محله‌ای کوچک اما شناخته‌شده که یکی از بناهای معروفش بیمارستان آمریکایی‌ها بوده است.

وقتی می‌خواستند نشانی این بیمارستان را بدهند، برای اینکه طرف متوجه شود کجا را می‌گویند، حتما اسم پاچنار را می‌آوردند. بعد همین اسم روی مسجد هم ماند و مردم بیشتر از اینکه آن را با نام امام حسن‌عسکری(ع) بشناسند، می‌گویند مسجد پاچنار.

حتی شاید در وقف‌نامه‌اش هم از همین اسم استفاده کرده‌ باشند. اصل این کوچه از پشت باغ نادری و حاشیه بالاخیابان شروع می‌شد و چون درختان چنار بزرگ و تنومند و قدیمی داشت به آن می‌گفتند «پاچنار» که الان اثری از هیچ‌‌یک از آن درخت‌ها نیست.

جایی که الان شما می‌گویید تابلو زده‌اند، یادگار آن کوچه است و اسمش را از همان محله قدیمی و کوچک گرفته. البته این اسم اول «پای چنار» بوده و ازآنجاکه مشهدی‌ها مثل یزدی‌ها دوست دارند همه‌چیز را خلاصه و کوتاه کنند کم‌کم به «پاچنار» تغییر کرده است.

 

گوش مجرمان را به چنار میخ می‌کردند

با هریک از قدیمی‌ها که صحبت می‌کنیم، ماجرا را یک‌جورهایی ربط می‌دهند به چنارهای بالاخیابان. آن‌ زمانی‌که شاه عباس دستور داد تنها خیابان شهر مشهد ساخته شود، امیر‌علیشیر نوایی آب چشمه گیلاس را خرید و مسیرش را طوری منحرف کرد که وارد جوی آب بالاخیابان شود و از آنجا برود داخل حرم و بعد هم از در پایین خیابان خارج شود.

زمان ساخت اینجا هم طبق آن‌ چیزی که مرسوم و معمول بوده، دستور می‌دهند که دو طرف خیابان را درخت چنار و توت بکارند. چنار یک‌جورهایی بومی فلات ایران است و به دلیل رشد سریع، زیبایی و سایه گسترده‌ و عمر زیادش و عدم نیازش به آب زیاد در قدیم حسابی طرفدار داشته و هرجا که می‌خواستند باغی درست کنند، اولین گزینه‌ای که به ذهنشان می‌رسیده، درخت چنار بوده و بعد روی گزینه‌های دیگر فکر می‌کردند.

همین الان اگر سری به بلندترین خیابان‌ ایران یعنی ولیعصر تهران بزنید، می‌بینید که فضای سبزش درخت چنار است نه توت و سپیدار و امثال آن. اما چنارهای بالاخیابان مشهد، بین مردم حسابی معروف بودند.

پیرمردهای مشهدی هنوز خوب یادشان است که مردم کلی ضرب‌المثل و کنایه‌ با کلمه چنار ساخته بودند. معروف‌ترین ماجرای چنارهای بالاخیابان مشهد این است که در قدیم چنار تنومندی در اینجا بوده مخصوص تنبیه مجرمان.

متهم را می‌آوردند اینجا و گوش‌هایش را به چنار میخ می‌کردند تا برای بقیه درس عبرت شود. هیچ‌کس هم حق نداشت که به او نزدیک شود، آب و غذایی دستش بدهد یا میخ‌ها را دربیاورد. یکی‌دو شبانه‌روز به همان حالت بود تا اینکه گزمه‌ها می‌آمدند و گوش‌هایش را از چنار جدا می‌کردند.

 

از مشهد تا اصفهان و کاشان

داشتن چنارهای تنومند و سبز و محله‌ای به نام پاچنار فقط مختص مشهد نبوده و بسیاری از شهرهای قدیمی و تاریخ ایران حتما کوچه و محله‌ای به این نام دارند؛ مثلا پاچنار تهرانی‌ها در شمال تهران قدیم و میانه تهران کنونی است و از قضا محله‌ای باصفا و دنج است؛ هرچند مثل مشهد، اثری از درخت‌هایش نیست.

آن‌طور‌که نوشته‌اند این محله نامش را از چنار نامدار امامزاده «سید‌ولی(ع)» گرفته است و قدمت بنای امامزاده به دوران قبل از صفویه می‌رسد و چنارش تا دوره معاصر دوام آورد، اما سرانجام از بین رفت.

نقل است که آن زمان وقتی پوست چنار را می‌شکافتند، شیرابه‌ای قرمز از آن بیرون می‌زد؛ به همین دلیل به آن درخت «چنار خون‌بار» می‌گفتند. محله پاچنار تهرانی‌ها یادگار همین درخت قدیمی است.

البته این محله، محل زندگی آدم‌های متدین و معروفی مثل خانواده «جلال آل‌احمد»، «حاج مهدی عراقی»، «نواب صفوی» و پدر مرحوم «آیت‌الله طالقانی» بوده است.

در اصفهان هم محله‌ای به نام پاچنار هست و شهرداری‌اش برخلاف دیگر شهرها، هیچ تلاشی نکرده که اسم قدیمی محله را عوض کند. همان خیابان قدیمی را به نام پاچنار نام‌گذاری کرده، هرچند دیگر چناری وجود ندارد.

این محله در نزدیکی منطقه مسیحی‌نشین جلفاست. کاشانی‌ها هم محله بزرگی در بافت قدیمی‌شان به نام پاچنار دارند که البته امروز بیشتر با اسم «راوند» شناخته می‌شود؛ محله‌ای قدیمی که بخش زیادی از بناهای تاریخی شهر کاشان در آن قرار گرفته که معروف‌ترینشان، آب انبار پاچنار و قلعه مورچان است.

ارسال نظر