اینکه چطور شد صفویه پا گرفت و شاهاسماعیل تاج حکومتداری ایران را بر سر گذاشت، یک حکایت طولانی است، اما بیان ماجرای به حکومت رسیدن این سلسله و ارتباط آن با مشهد، میتواند ما را با ابعاد تازهای از تاریخ شهرمان آشنا کند. نشستن شاهاسماعیل بر اریکه قدرت، یک نقطه عطف در تاریخ این دیار است و آنطور که در تاریخ نوشتهاند، گسترش مشهد و تبدیل آن به یک کلانشهر از همین مقطع زمانی شتاب گرفته است.
اگرچه شهر ما در این دوران خون و جنگ کم ندید، ساخت نخستین خیابان، مدارس، کاروانسراها، مساجد، مزار مشاهیر تاریخی و امامزادگان، مصلی و از همه مهمتر گسترش حرم مطهر رضوی باعث شد مشهد به یک پایگاه مذهبی برای شیعیان تبدیل شود. در سالروز مرگ نخستین شاه صفوی، فرصتی یافتهایم تا خیلی کوتاه از بناهای ساختهشده در مشهد عصر صفوی بگوییم.
آنچه مشهد را به یک شهر واقعی تبدیل میکند، ساخت خیابان است. یک خیابان که از شرق به غرب امتداد مییابد و یادگار شاهعباس است. درواقع تا زمان شاهعباس اول صفوی در همه ایران، تنها دو خیابان ساخته شده بود که یکی در هرات و دیگری در قزوین قرار داشت. سومین خیابان ایران به طول تقریبی سه کیلومتر (از شمالغرب به جنوبشرق مشهد) ساخته میشود.
این خیابان بعدها به دو قسمت علیا و سفلی تقسیم میشود که نیمه علیای آن در شمالغرب (که حدود دو کیلومتر طول دارد) به «بالاخیابان» و قسمت سفلای آن که در جنوبشرق کشیده شده بود، به «پایینخیابان» مشهور میشود. این ویژگی اندکی بعد، تنها خیابان شهر را به جذابترین نقطه برای تأسیس بنا، اماکن تجاری و فرهنگی تبدیل میکند، آنچنان که بالاخیابان و پایینخیابان، مسیر قافلهها و تاجران میشود و مساجد، مدارس و کاروانسراهای نوساز بسیاری هم در آن سقف و ستون میخورد.
بعد از شاهاسماعیل، تهماسبمیرزای یازدهساله به حکومت میرسد و ازبکها دوباره به مشهد تعرض میکنند. این حملات باعث میشود شاهتهماسب در جوانی دستور مرمت باره شهر با چند دروازه را بدهد تا برکت امنیت، دوباره به شهر بیاید. واژههای دروازهسراب، نوغان، عیدگاه و میرعلیآمویه، یادگار این دوره است که همچنان ورد زبان مشهدیهاست.
درواقع در این دوره، دورتادور شهر دیواری ساخته میشود و در فاصلههای مختلف هم بر آن برجهای نگهبانی قرار میدهند تا مگر حفاظت از شهر را آسانتر کنند. ناگفته نماند این بارو حدود سیصد برج نگهبانی داشته که از همه آنها استفاده نمیشده است. این بارو که تا چهارصد سال بعد بقا مییابد، دیواری از چینه و گل به طول ۱۱ هزارو ۳۱۵ متر بوده است و وسعت داخل آن را ۴ هزارو ۸۵۱ هکتار تخمین میزنند.
تأمین آب مشهدی که همیشه با خشکسالی روبهرو بوده است، یکی دیگر از تدابیر شاهان صفوی است. ماجرا از این قرار است که پیش از سلاطین صفوی، امیرعلیشیر نوایی نهری ساخته بود تا آب چشمهگیلاس را از هشت فرسخی به مشهد بیاورد و شاهعباس آن را تقویت میکند.
روایت است که در سفر سال ۱۰۱۶ قمری شاهعباس، وی آب چشمهگلسب (چشمهگیلاس) به اضافه بخشی از آب رودخانه توس و کشفرود را خریداری و وقف مشهد میکند. جوی وسط خیابان هم که مردم مشهد از آن خاطرههای زیادی دارند، از همینجا شکل میگیرد.
شاهعباس هموغمش را بر جاری کردن این آب از وسط خیابان میگذارد و آب گوارای چشمهگیلاس و چند چشمه دیگر را در رگ آن جاری میکند تا از میان نهر خیابان عبور کند و به میان صحن حضرت برود و پس از خارج شدن از آن، پایینخیابان را هم زیر پا بگذارد؛ البته برای اینکه حقوق زارعان و اربابان در زمینهای پاییندست شهر ضایع نشود، استفاده از نهر خیابان یک پیششرط داشته است: «آب جاری میان خیابان نباید تا زمانی که از دروازه پایینخیابان بیرون میرفته، برای زراعت و مصارف کلی دیگر استفاده شود».
درست است که مسجد گوهرشاد را اول، بانوی حکومت تیموری ساخت، ولی بقای آن مدیون صفویهاست. این مسجد که با حمله ازبکها سخت آسیب دیده بود، در عهد شاهعباس تعمیر میشود. وقتی هم که زلزله به بنای مسجد میتازد، باز این صفویها هستند که آن را مرمت میکنند تا این مسجد باشکوه برای مردم مشهد بماند.
از همه اینها که بگذریم، بسیاری از مساجد بااصلونسب مشهد در دوره صفوی ساخته شدهاند. مسجد قتلگاه که اکنون نام امامرضا (ع) را بر خود دارد (اهالی معتقدند حضرت رضا (ع) در آن نماز خوانده است) و روزگاری درمیان قبرستان قتلگاه بوده است، از این جمله است.
مسجد روی آبانبار نیز در عهد شاهعباس دوم به امر خواجهبیگ وزیر بنا شد و روی آبانباری نزدیک دروازه پایینخیابان در ضلع جنوبی خیابان صفوی واقع است. مسجد گنبدخشتی (در مجاورت گنبدخشتی است) نیز یک سال پیش از مرگ شاهعباس پا میگیرد.
این مسجد اکنون تجدیدبنا شده و نام امام را گرفته است، ولی کتیبه کهن آن هنوز باقی است. تاریخ ساخت مسجد نایب نیز مقارن با دوران سلطنت شاهسلیمان صفوی بوده است. مسجد صدیقیها واقع در بازار بزرگ و مسجد محرابخان در بازار نوغان توس را هم محرابخان، حاکم مرو، ساخته و وقف کرده است که میتوان آنها را در فهرست مساجد عصر صفوی جای داد؛ البته تکیهها و حسینیهها نیز از همین زمان به مساجد افزوده شدهاند.
شاهعباس بقعه خواجهربیع را به توصیه شیخ بهایی ساخته است. افزونبر این در دوره شاهعباس، مقبره پیر پالاندور و مدفن شیخ محمدمؤمن عارف (گنبد سبز) که هر دو از عرفای مشهور هستند، صاحب گنبد و بارگاه شدهاند؛ البته خانیکوف در سفرنامهاش، اصل بنای پیر پالاندوز را به زمان سلطانمحمد خدابنده نسبت میدهد که آن زمان ویرانه است و بعدها شاه دیگر صفوی آن را آباد میکند.
گنبد سبز هم که در وسط یک میدان ایستاده، متعلق به شیخ مؤمن است که شاهعباس آن را رونق داده است. همچنین گنبدخشتی محل دفن امامزاده محمد از نوادگان امامسجاد (ع) است که هنوز پابرجاست و از سازههای برپاشده در عهد همین شاه صفوی است. مصلای مشهد نیز که برای برگزاری نمازجمعه و عید فطر و عید قربان و دیگر مراسم مذهبی سامان گرفته، در زمان شاهسلیمان بهدست بانی مدرسه نواب در مشهد پا گرفته است.
اقدامات صفویها برای حرم مطهر آنقدر متنوع است که میشود برای آن یک گزارش جدا نوشت؛ تا پیش از شاهعباس حرم به یک صحن کوچک خلاصه میشد که امیرعلیشیر نوایی، آن را ساخته بود، ولی شاهعباس صحن را طوری توسعه میدهد که ایوان امیرعلیشیر در وسط آن قرار میگیرد و صحن عتیق هم تا چهاربرابر وسعت اولیه توسعه مییابد. با توسعه صحن عتیق ازآنجاکه در پایین پای حضرت هیچ ساختمانی نبوده است، صفویها همشان را بر این میگذارند که ضلع شرقی حرم را نیز گسترش دهند. رواقهای گنبد حاتمخانی، گنبد ا... وردیخان، دارالفیض و توحیدخانه یادگار آن زمان هستند.
در ادامه، گنبد را شاهتهماسب اول طلا میکند که نخستین گنبد طلا در تاریخ معماری اسلامی بوده است. شاهعباس اول نیز راهپلهای رو به گنبد میسازد و یک در طلاکاری و جواهرنشان برای آن قرار میدهد. او همچنین گرد ضریح و صندوق حضرت را با تزییناتی نقش میزند. بازسازی چندباره حرم پس از زلزله و حمله ازبکها از دیگر اقدامات شاهان صفوی است.
افزونبر تغییرات ساختمانی و بناهای حرم، تشکیلات اداره حرم نیز در این دوره، شکل و سامان میگیرد. اسناد میگویند تولیت آستان قدسرضوی در این دوره برای نخستینبار بنیانگذاری میشود و کتابخانه آستان قدس رضوی نیز ساختار میگیرد تا شاهان و شاهزادگان صفوی ازجمله شاهعباس، شاهتهماسب، شاهزاده پریخانخانم، شاهسلطان حسین و... کتاب و قرآن وقف آن کنند. شیخ بهایی و ابنخاتون نیز کتابهایشان را وقف کتابخانه میکنند و همین وقفها باعث ساخت بنای ویژه کتابخانه میشود. مهمانسرای حضرت، دیگر یادگار این دوره است که تا هنوز برای ما به یادگار مانده است.
مشهد که در عمر هزارساله خود تنها سه مدرسه کوچک پریزاد، دودر و بالاسر (از دوره تیموری) داشته، در این دوران صاحب چند مدرسه بزرگ میشود تا حرم و اطراف آن به یک کانون فرهنگیزیارتی تبدیل شود. مدرسه خیراتخان، میرزاجعفر و فاضلخان از یادگارهای زمان شاهعباس دوم هستند و ساخت مدارس عباسقلیخان و ملامحمدباقر درکنار مرمت مدرسه دودر، مدرسه پریزاد، مدرسه نواب، مدرسه پایینپا و مدرسه ابدالخان، باقیاتصالحات شاهسلیمان بهشمار میروند.
تعداد کاروانسراهای یک شهر حکایت از ثبات اقتصادی و رونق تجاری آن دارد. در مشهد هم وقتی راهها گسترش یافت، نیاز به وجود کاروانسراها احساس شد که شاهان صفوی از آن غافل نبودند. شاهعباس در ادامه اقداماتش، اول راهها را احیا میکند و سپس ساخت کاروانسراهای بینراهی مشهد را در دستورکار قرار میدهد. دیگر شاهان صفوی نیز تعدادی کاروانسرای شهری برای اسکان و تجارت مسافران میسازند.
دو کاروانسرای «دارالزوار» و «شاهوردیخان» در دوره شاهسلیمان و دو کاروانسرای «سالار» و «سلطان» در دوره شاهتهماسب اول در محله سرشور، سقف و ستون میخورند. همچنین کاروانسرای طرق را شاهعباس میسازد، ولی شاهسلیمان آن را احیا میکند تا مسافران مشهد روزگار راحتی داشته باشند.
برای شهری که میخواهد زائرپذیر شود، فراهم کردن امکانات رفاهی زائران، اهمیت فراوان دارد. گرمابه یکی از نخستین اسباب رفاه مسافران و مجاوران بوده است و مردان صفوی برای افزایش تعداد آن تلاشها کردهاند. حمام محله پاچنار در جنب قتلگاه، حمام شور، حمام آغچه، حمام حضرت، حمام سرسوق، حمام شاهوردیخان و حمام مهدیقلیبیگ واقع در بازار بزرگ شهر در عهد صفوی ساخته شدهاند تا به بهداشت شهر کمک کنند.