
خشخشهای پاکبان مشهدی در نجف
جلال علیپور، مردی از جنس زحمت و محبت است که امسال برای اولینبار پایش به مراسم اربعین و شهر نجف باز شده، اما نه بهعنوان زائر، بلکه بهعنوان یک خادم. او با لباس پاکبانی و دلی پر از ارادت آمده است تا در شهر نجف، کوچه و خیابانها را برای زائران اربعین تمیز نگه دارد.
آقاجلال میگوید: تا حالا این حال خوب را تجربه نکرده بودم؛ راستش اینروزها صدای خشخش جارویم، مثل ذکر گفتن شده است، حال دلم را خوب میکند و افتخاری برایم محسوب میشود.
حالا آقاجلال هرقدمی که برمیدارد و هرجارویی که روی زمین میکشد، برایش رنگ و بوی خدمت و عبادت دارد، خدمتی که از دل برمیآید و بوی عشق میدهد.
۳ صبح در خیابان امیرالمؤمنین (ع)
وقتی عقربههای ساعت به ۳ بامداد نزدیک میشوند، جلال علیپور همچنان میان ازدحام زائران در خیابان امیرالمؤمنین (ع) قدم میزند و با جارویی که در دست دارد، خیابانها را تمیز میکند. ۲۱ سال است در شهرداری منطقه۹ کار میکند و حالا برای نخستینبار، قرعه به نامش افتاده است تا در اربعین حسینی، اینبار جارو را در خیابانهای نجف به دست بگیرد.
او میگوید: از همان روزی که اسمم درآمد، در دلم گفتم خدایا قوت بده کم نیاورم.
این را با لبخندی میگوید که خستگی در آن جایی ندارد. گرمای ۵۰درجه و نفسگیر عراق، دوری از خانواده و هشتساعت کار مداوم، برای او بهانهای نشده است تا از هدفش کوتاه بیاید. میگوید از همان اول در ذهنش بوده که زیر پای زائران اربعین را جارو بزند.
اینجا خستگی معنا ندارد
جلال که حالا بهعنوان نماینده اجرایی در منطقه۹ شهرداری مشهد فعالیت میکند و مسئولیت چند سرکارگر و حدود هفتادپاکبان را برعهده دارد، در این مأموریت لباس پاکبانی به تن کرده است و دوشادوش همکارانش کار میکند. شوق را در چشمان همکارانش میبیند و خودش نیز از همان شوق جان میگیرد؛ «اینجا بچهها با دل و جان کار میکنند. میگویند امیرالمؤمنین (ع) کارمان را میبیند، امامحسین (ع) میبیند؛ بنابراین خستگی معنا ندارد.»
هنگام دعا در حرم، پیش از هر چیز به فکر ظهور امامزمان (عج) و عاقبتبهخیری خودم و خانوادهام بودهام
وقتی از تفاوت کار در مشهد و نجف میپرسم، لحظهای مکث میکند و بعد میگوید: مشهد هم زیر پای زائران امام رضا (ع) را باید نظافت کنیم و افتخار بزرگی است؛ درست مثل اینجا.
مشهد برای حسین (ع)
آقاجلال همیشه به کارش متعهد است. نجف و مشهد ندارد. او همیشه به پاکبانهای شهرداری منطقه ۹ یادآوری میکند کارشان فراتر از حقوق ماهانه است و بقیهاش را خدا جبران میکند. با اینکه نخستین تجربه سفر اربعین را دارد، هنگام دعا در حرم، پیش از هر چیز به فکر ظهور امامزمان (عج) و عاقبتبهخیری خودش و خانوادهاش بوده است؛ «اصلا دعای مادی نداشتم.»
همسر و فرزند آقاجلال در این سفر او را همراهی کردهاند و در کربلا هستند و او این خدمت را با طعم یک زیارت خانوادگی تجربه میکند.
درباره برخورد مردم عراق و زائران با او و همکارانش هم اینطور میگوید: اول از همه میپرسند ایرانی هستی؟ وقتی نوشته روی کلاهمان «مشهد برای حسین (ع)» را میبینند خوشحال میشوند، خدا قوت میگویند و التماس دعا دارند. حتی اگر در آن شلوغی، دسته جارویی به کسی بخورد، با لبخند رد میشوند.
جلال علیپور، خادم زائر اولی گزارش ما، اربعین امسال را در نجف بود، هزاران قدم برداشت و خیابانها را جارو زد، اما هر قدمش به امید رضایت صاحب این حرم بود و هر جاروکشیدنش، خدمتی برای زائران راهی کربلای اباعبدالله(ع).
* این گزارش چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۴ در شماره ۶۳۰ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.