شما خواننده محترمی که این سطرها را میخوانید، از کوچهها چه خاطرهای دارید؟ از کوچههای قدیمی که نبض زندگی و عطر روایتهای حالخوبکن در آنها تندتر است. میگویند، جوامع بشری از آن زمان که انسان دشتنشینی را بر غارنشینی ترجیح داد، دستخوش تغییر و تحولات بسیاری شدهاند.
یکی از این تحولات عمده، تغییر وضعیت محل سکونت همین انسان دشتنشین است که بعدها با عناصری مانندکوچه، محله، خیابان، بولوار، بزرگراه و... تلفیق پیدا شد. در بین این عناصر مهمترین و البته کوچکترین این جداسازها «کوچه»ها هستند که خود به زیرشاخههایی چون «راسته کوچه»، «کوچه بنبست»، «کوچه دردار» و... تقسیم میشوند.
این کوچهها هر کدام داستانهای کوتاه و بلند ویژه خود دارند که بررسیشان میتواند بسیاری از بخشهای تاریخ گمشده شهرها را زنده کند. بر این اساس دوشنبه هر هفته به بررسی گذشته یکی از کوچههای شهر مشهد میپردازیم تا کمی بیشتر با این ابرشهر تاریخساز آشنا شویم. برای آغاز این مجموعه هم به سراغ یکی از کوچههای قدیمی و البته خوشنام شهر رفتهایم که همیشه در زیر سایه محلهای که خود باعث ایجاد آن شده مخفی مانده است. این کوچه «عیدگاه» یا اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم «راسته کوچه عیدگاه» نام دارد.
راسته کوچه عیدگاه به عنوان یکی از کهن ترین کوچه های شهر مشهد از منظر جغرافیایی در محدوده جنوبی حرم مطهر رضوی قرار گرفته است. این کوچه که بخشی از آن به موازات بازار رضا واقع شده اکنون میدان 17 شهریور و محدوده های اطراف آن را به ورودی باب الرضا(ع) حرم مطهر رضوی و با اندکی اغماض میدان بیت المقدس کنونی و فلکه آب قدیم وصل می کند.
ورودی اصلی راسته کوچه عیدگاه که زمانی فاصله زیادی با حرم مطهر رضوی داشته، اکنون در مجاورت یکی از ورودی های حرم مطهر قرار گیرد و بخشی از ابتدای آن هم یعنی محدوده «بازارچهعیدگاه» تخریب شود
این کوچه در طول زمان دستخوش تغییرات گسترده ای شده و راسته کوچه عیدگاه کنونی حتی نسبت به وضعیت همین راسته کوچه در سال های نخست پس از انقلاب اسلامی هم تفاوت های بسیاری کرده است. تفاوت هایی که اغلب ناشی از طرح های اجرایی در اطراف حرم مطهر رضوی طی دوره زمانی مورد نظر است.
این طرح ها باعث شده ورودی اصلی راسته کوچه عیدگاه که زمانی فاصله زیادی با حرم مطهر رضوی داشته، اکنون در مجاورت یکی از ورودی های حرم مطهر قرار گیرد و بخشی از ابتدای آن هم یعنی محدوده «بازارچهعیدگاه» تخریب شود. البته این تغییرات در بخش های میانی و انتهایی کوچه هم رخ داده به نحوی که بخش عمده ای از کوچه های منشعب از این راسته کوچه، در دل طرح های اطراف حرم هضم و حذف شده اند و اکنون در بخش هایی تنها پوسته راسته کوچه باقی مانده و کوچه های منشعب از آن به طور کامل از بین رفته اند.
وقوع این مسائل خود باعث تغییر وضعیت عمده ساکنان این کوچه شده و آن را از کوچه ای مسکونی با ساکنان اغلب مشهدی به کوچه ای زائرپذیر، دارای مسافرخانه ها و البته حسینیه های زائری کوچک و بزرگ و در کنار آن فروشگاه های لوازم مورد نیاز مسافران تغییر داده است.
عیدگاه از نظر لغوی، اسم مکان و مرکب از دو کلمه «عید» به معنای شادی و جشن و «گاه» به معنای جای، مکان یا محله بوده و در کل «مکان شادی و جشن » معنی می دهد. درباره دلیل انتخاب این نام برای این راسته کوچه هم داستان هایی نقل شده که معروف ترین آن ها به ماجرای حمله ازبک ها به مشهد اشاره دارد.
روایت است که عبدالمومن خان ازبک در سال 966خورشیدی، پس از اشغال مشهد قتل عام بزرگی را در شهر آغاز می کند. مردم در پایان این کشتار اجساد مقتولان را در قبرستان واقع در شمال حرم مطهر که بعد ها به «قتلگاه» معروف می شود، دفن می کنند اما چون به واسطه فرارسیدن زمان برگزاری صلاه ظهر، ازبک ها از کشتار مردم ناحیه ساکن در منطقه جنوبی حرم مطهر خودداری می کنند، این منطقه به «عیدگاه» معروف می شود.
البته با اندکی تأمل در تاریخ می توان به این نتیجه رسید که فرضیه فوق از دقت لازم برخوردار نیست زیرا که کمال الدینعبدالرزاق سمرقندی نویسنده کتاب «مطلع السعدین و مجمع البحرین» ضمن بررسی حوادث سال ۸۳۶ خورشیدی و ماجرای مرگ «بابر»، یکی از امیرزادگان تیموری وقت، به عبور وی از عیدگاه مشهد اشاره کرده و از آنجا که مورخ برای معرفی این مکان توضیحی ارائه نمی کند، معلوم است که عیدگاه از مناطق مشهور مشهد در آن زمان بوده است.
البته گروهی از مورخان هم معتقدند که چون دروازه عیدگاه که در پایان این راسته کوچه قرار داشته، نزدیک ترین دروازه به مصلای طرق بوده بدان دلیل به این راسته کوچه عیدگاه گفته اند زیرا که مصلای طرق دیر زمانی تا قبل از ایجاد مصلای پایین خیابان در عهد صفوی محل برگزاری نماز های عید فطر و قربان بوده است.
ناگفته نماند که برخی هم بر این باورندکه چون باغ های پشت دروازه عیدگاه و همچنین بارو یا دیوار شهر در این محدوده بسیار سرسبز بوده و مردم در نوروز به ویژه سیزده به در، برای تفریح به این باغات می رفتند، بدین محله عیدگاه می گفتند. این دلیل هم با توجه به نقشه های باقی مانده از مشهد قدیم خاصه نقشه حدود 150 سال پیش «ژولیس دالمج» که در آن باغات درون شهر ترسیم شده، نمی تواند قابل قبول باشد زیرا که محله و کوچه عیدگاه نسبت به محدوده نوغان و بالاخیابان و حتی سراب از سرسبزی کمتری برخوردار بوده اند.
براساس آنچه در اسناد موجود است، می توان ادعا کرد برخلاف محله عیدگاه که به مرور زمان کوچک شده ، محدوده خود راسته کوچه عیدگاه تغییر زیادی نکرده است. در نقشه دالمج محدوده محله عیدگاه از یک سو انتهای قبرستان عیدگاه یعنی ابتدای خیابان شهید اندرزگوی کنونی و از دیگر سو باروی جنوبی مشهد یعنی محدوده خیابان دانش شرقی تعیین شده است.
همچنین دروازه عیدگاه در محدوده میدان 17 شهریور کنونی، بخشی از دروازه پایین خیابان در محدوده میدان شهدای گوهرشاد کنونی و ضلع جنوبی پایین خیابان یا خیابان نواب صفوی کنونی دیگر حدود محله عیدگاه بوده اند. محدوده ای که اکنون محله هایی چون عیدگاه، چهنو، دانش، کوچه کربلا، جهودها، سرحوضان، تنباکوچی و عسگریه را شامل می شود.
اما محدوده راسته کوچه عیدگاه در آن نقشه از دروازه عیدگاه تا جنوب قبرستان عیدگاه را در بر می گرفته است. محدوده ای که اکنون هم با اندکی تغییر پابرجاست و ابتدای آن همان محدوده دروازه سابق است که اکنون میدان 17 شهریور نام گرفته و تنها در انتهای آن به جای قبرستان عیدگاه از طریق انشعابی به میدان بیت المقدس و در ادامه مسیر اصلی خود به باب الرضا(ع) حرم مطهر یا بهتر بگوییم بقایای خیابان امام رضا(ع) حدفاصل حرم مطهر تا فلکه آب ختم می شود.
تغییرات عمده در نحوه زندگی مردم خاصه در 100سال اخیر باعث تحولات بسیاری در بافت کوچه عیدگاه شده است. اکنون از مشاغلی چون عصاری، علافی، علاقهبندی، قالیبافی، کلاهدوزی، کورهپزی، محرری، مسگری، نجاری، نمدمالی، پوستیندوزی، دباغی، شالبافی، شعربافی، صرافی و شمشیرسازی که در کتاب «نفوسارضاقدس» به عنوان برخی مشاغل رایج در این راسته کوچه در سالهای میانی سده سیزده هجری یاد شده دیگر خبری نیست و جای آنها را مشاغلی چون تسبیحفروشی و پوشاک و انواع و اقسام غذاخوریها گرفتهاند.
همچنین اغلب خانههای حاشیه این راسته کوچه که زمانی محل سکونت پیشهوران ساکن آن و البته تعدادی از کارمندان دولت و آستان قدس بوده اکنون تبدیل به مسافرخانه و حسینیه زائرپذیر شدهاند. با این همه، هنوز هم تعدادی بنای دارای ارزش تاریخی و فرهنگی در این راسته کوچه وجود دارند که انسان با دیدن آنها میتواند با بخشی از گذشته این کوچه و البته شهر مشهد آشنا شود.
بازارچه عیدگاه: اگر از سمت حرم مطهر وارد راسته کوچه عیدگاه شویم، نخستین بخش قابل توجه و دیدنی این کوچه همان محدوده حدود 50متر نخست آن است که در بین مردم بین «بازارچه عیدگاه» مشهور است.
این بازارچه که بخش نخست آن از جانب شمالی در محدوده حرم مطهر قرار گرفته و پلاکهای آن تخریب شده و بخش بعدی آن از سوی خود ساکنان سرپوش شده نمونه کامل یک بازارچه زائری است زیرا در آن به اصطلاح عامه از شیر مرغ تا جان آدمیزاد و موارد احتیاج زائران را میتوان پیدا کرد. البته اتصال این بازارچه در بخش پایانی با راسته کوچه عباسقلیخان که خود دریایی از کالاهای مختلف مورد نیاز زائر و مجاور است هم در محبوب شدن این بازارچه کوچک نقش تعیینکنندهای دارد.
زورخانه شهدا: دومین مجموعه دیدنی راسته کوچه عیدگاه را میتوان قدیمیترین دیدنی این کوچه هم لقب داد. گود باستانی و سالن کشتی مجاور آن که هر دو اکنون با نام شهدا شناخته میشوند و در سالهای پیش از انقلاب نام «توس» بر بالای سردر آنها حک شده بود، تنها فضای ورزشی راسته کوچه عیدگاه بلکه کل محله عیدگاه است و صدالبته که کهنترین فضای ورزشی فعال مشهد هم محسوب میشود.
بر اساس اسناد موجود این گود باستانی که مکان ورزش و هنرنمایی پهلوانانی چون وفادار، سخدری، گلمکانی، برادران خادم و... بوده و حتی رهبرمعظم انقلاب هم در دوران جوانی گاهی پای در این گود گذاشته و به ورزش میپرداختهاند عمری بیش از 110سال دارد و در سالهای آغازین پس از مشروطه ایجاد شده است.
حسینیههای تاریخی: دیگر دیدنی مهم راسته کوچه عیدگاه حسینیههای تاریخی آن است که در رأس همه آنها دو حسینیه «قفلگرها» و «معتمد» قرار دارند. دو حسینیهای که یکی دهههای عمرش به نزدیک 15میرسد و دیگری هم بیش از 100سال عمر دارد. این دوبنا با اینکه چندین بار بازسازی شده و دیگر آن اصالت فضایی قدیم خود را ندارند اما بازهم حس و حال معنوی جاری در آنها به گونهای است که هر زائر و مجاوری که پا درون این بناها میگذارد، آنها را مکانی مناسب برای ساعتی چند خلوت کردن با خدای خویش میبیند.
خانههایی برجای مانده از دل تاریخ: راسته کوچه عیدگاه با همه تغییر و تحولاتش هنوز میزبان خانههایی با سقفها و درهای چوبی و مزین به کتیبههای زیبای کاشی است. کتیبههایی که هر کدام یک دنیا حرف در خود دارند و در برخی از آنها از مخاطب خواسته شده که همه کار را با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز کند و در برخی دیگر تأکید شده که «یدا... فوق ایدیهم». این خانهها که قدمت یکی از آنان به دوران افشاری باز میگردد هرچند تعدادشان از انگشتان دست فراتر نمیرود اما هر کدام به تنهایی دنیایی از درسهای مختلف زندگی هستند که حتی اگر تنها در مقابل در آنان قرار گیرید هم میتوانید از این بناها بسیار بیاموزید.