نیشابوری| نزدیک حرم حضرت رضا (ع) در قدیم کوچهای بود به نام حاجیرقیه؛ کوچهای پا به گود با اسمی گرفتهشده از زنی به نام رقیه که به حج رفته بود. کوچه ۱۴-۱۵ خانه بیشتر نداشت که درِ خانه ساکنانش به موزه حضرت (ع) باز میشد.
این کوچه در ابتدای خیابان تهران (امامرضا (ع) فعلی) از نزدیکترین کوچهها به حرم به حساب میآمد. به خاطر همین زائرهای زیادی با آمدن به مشهد سراغ این کوچه میرفتند تا در طول سفرشان در نزدیک حرم شبها سر به بالین بگذارند.
۱۵ خانواده این کوچه را خیلیها از یک ریشه میدانستند و فامیل میخواندند؛ آن هم به این خاطر که همه یکدیگر را عمه، خاله، عمو و دایی صدا میکردند. آنچه هست اینکه تنها ۵ خانواده در این کوچه با هم نسبت فامیلی داشتند؛ نعیمآبادیهایی که از یزد به مشهد مهاجرت کردهبودند.
بزرگ خاندان نعیمآبادیها وقتی پایش به مشهد رسیده بود، ساکن این کوچه شده و شروع کرده بود به ساخت چهارطبقه. این ساختمان «چهار آشیانه» نام داشت و بعد از چهارطبقه حاجی لته و چهارطبقه ارگ، سومین چهارطبقه مشهد به حساب میآمد. گویا خیلی از ثروتمندهای هندی و پاکستانی با آمدن به مشهد به عنوان زائر در همین چهار آشیانه ساکن میشدند.
ورودی کوچه حاجی رقیه از فلکه حضرتی بود که ابتدای آن ساختمان بزرگی داشت. این کاروانسرا از آن حاجآقا دانش، تاجر پوست، پنبه و حتی تریاک بود و او از ثروتمندترین افراد این شهر به حساب میآمد. چسبیده به آن بقالی بود و بعد آن هم خانه دیگری با حدود هزارمتر قرارداشت.
اولین دالان (کوچههای باریک که قسمتی از آنها مسقف شدهباشد) هم بعد از این خانه در سمت راست قرار داشت. البته کوچه حاجیرقیه، ۳ دالان دیگر هم داشت که در هریک از آنها ۲-۳ خانه قرارداشت. انتهای کوچه هم به یک هشتی ختم میشد.
وسط هشتی هم خانه شیخ عبدا... یزدی از واعظهای مشهد بود با ۲ در که وقتی اهالی میخواستند به کوچه پشتی یعنی دربند علیخان بروند، به جای دورزدن فلکه حضرتی، درِ خانه شیخ عبدا... یزدی را در انتهای کوچه باز میکردند و از دریچه پشتی آن وارد دربند علیخان میشدند. البته جز این، همه خانههای این کوچه به یکدیگر دریچه داشتند و رفت و آمد بهراحتی از آنها انجام میشد.
سال ۴۷ برای اولینبار زمزمههای خرابی این کوچه و فلکه در مشهد پیچید. آیتا... کفایی (فرزند آخوند خراسانی) که شاه از او خیلی حساب میبرد، با شنیدن این خبر و خواست شاه برای خرابی فلکه به او گفته بود من ۲-۳ سال بیشتر زنده نیستم.
یعنی اینکه در این مدت کاری نکن. شاه هم به حرف او کرد. بعد از فوت او در سال ۵۰، سال ۵۱ تغییرات شروع شد و در اولین قدم این معبر خراب شد و نامش به تاریخ پیوست تا امروز از آن فقط نامی بماند بر بخشی از زمین صحن جامع رضوی.
* این گزارش پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷ در شماره ۳۱۶ در شهرآرا محله منطقه ثامن چاپ شده است.