بردن نام ملک برای مشهدیها همیشه با یک خدابیامرزی همراه است؛ خریدرحمتی که تماشای هرباره باغ وکیلآباد و باغ ملی به وقت نشستن زیر خنکای چتر سبز درختانش به دل آدم میاندازد. دست خیر حاجحسین ملک که برابر تقویمها امروز پنجاهمین سال درگذشتش است، اما تنها به مشهد و خیابانهایش ختم نمیشود؛ او بهعنوان بزرگترین واقف فرهنگی کشور، در شهرهای بسیاری، یادگارهایی بر جای گذاشته که کتابخانه و موزه ملک تهران، مجتمع آموزشیفرهنگی امامرضا(ع) در چناران و بیمارستان سجادیه تربت جام، تنها بخشی از آن است.
همین است که در سطرهای پیشرو نقبی زدهایم بر تاریخ نخستین وقف او در مشهد که روزگاری سالن همایش و تجمعات شهر نیزبوده است؛ وقفی به نام «باغ ملی» که علت این نامگذاریاش بهدرستی مشخص نیست اما اولین و قدیمیترین پارک و فضای سبز در ارض اقدس است.
پیراهن سبز درختهای سپیدارش، خنکای نسیم رها در گیسوی چمنش، سالن تئاتر و عطر زعفران برخاسته از کافهبستنی و صدای نرم موزیک، خاطره مشترک همه آنهایی است که باغملی را در یک شب تابستانی تجربه کردهاند. این باغ که اوایل قرن با مدرنترین خیابان آن دوران یعنی ارگ پهلوبهپهلو بوده، باغیاست که اگرچه هرسال بر طول عمرش اضافه میشود، به همان نسبت روزبهروز آب رفته و از وسعتش کاسته شده، آنچنانکه از 4هکتار در سال1309 خورشیدی به حدود 2هکتار در اکنون رسیده است.
میدانی که به ابتکار «لولو» ساخته شد، در سال1307 خورشیدی دوباره موردتوجه قرار گرفت و اطراف آن را گلکاری کردند تا امتداد خیابان ارگ به آنجا منتهی شود
روایت است که پس از اهدای این باغ به بلدیه، همزمان با طرح امتداد ارگ، این محدوده نیز به پارک تبدیل میشود. جواد نوائیانرودسری در پژوهشی چنین توضیح داده است: «در سال1293خورشیدی، سنگ بنای میدان بزرگ ارگ، حدودا در محل فعلی بانک ملی شعبه مرکزی مشهد، توسط موسیو لولو، مستشار بلژیکی اداره مالیه، گذاشته شد. او این محل را با سلیقه خودش مشجر کرد و هنوز هم میتوان ردی از درختان سپیدار و صنوبری که او حدود 106سال قبل کاشتهاست، در این منطقه یافت؛ میدانی که به ابتکار «لولو» ساخته شد، در سال1307 خورشیدی دوباره موردتوجه قرار گرفت و اطراف آن را گلکاری کردند تا امتداد خیابان ارگ به آنجا منتهی شود. پس از آن، نخستین سینماهای شهر مشهد ایجادو باغ ملی، به مکان تفریحی و تفرجگاهی خانوادگی مبدل شد.»
نام باغ ملی را نهتنها در اسناد و مکتوبات تاریخی و خاطرات مشهدیها که در مطبوعات دوره پهلوی اول و دوم نیز میتوان به فراوانی دید و این مسئله یک دلیل مهم دارد؛ درواقع در روزگاری که شهر، سالن اجتماعات، همایش یا مرکز تجمعی نداشته، باغ ملی ازآنجاکه نخستین فضای سبز شهری مشهد و محل آمدوشد بوده، نهتنها محل گردش و تفریح، که عرصه گردهماییهای مهم و بهنوعی سالن اجتماعات برای جشنها، نشستها و حتی تصمیمگیریهای جمعی اهالی مشهد نیز بوده است.
برای نمونه، روزنامه «آفتاب شرق» مهرماه1307خورشیدی مینویسد: «در عقبه اعلان منتشره از طرف صادقخان تاتار عصر جمعه در باغ ملی نمایش بندبازی بسیار جالب توجهی داده شد که حقیقتا هر یک از عملیاتش بهتآور و قریب بود. آکروباتباز در این شب، یک ساعت روی طنابی که بالغبر ده زرع ارتفاع و چهل زرع طول داشت، اقسام بازیهای ژیمناستیکی را نمود. تماشاگران پس از پایان نمایش در کافه و اطراف باغ تجمع کرده، به گفتوگو با یکدیگر پرداختند.»
همچنین تورق دیگر جریده نشان میدهد این باغ در بزنگاههای مهم تاریخی مانند تیر1314 خورشیدی، درست پس از طرح تصویب لباس متحدالشکل رضاخانی، هر شب محل تجمعات بزرگ صنفی مانند اجتماع بزازها، تجار و بازاریان، اجتماع خیاطها، کفاشان و دیگر مشاغل برای همفکری درباره این مسئله بوده است.
اما شهرت و اهمیت این باغ تنها منحصر به ابتدای قرن نبوده است و اسناد نشان میدهند که باغ ملی در دوره قاجار نیز در برخی ایام سال و به وقت چشنها چراغانی و تزیین میشده است. برای نمونه روزنامه «ایران سلطانی» روز 13رمضان1323هجری قمری، که گویا در ان مراسمی برگزار شده بوده، چنین توصیف میکند: «الحق باغ نگویید، فردوس برین. تمام اشجار را به چراغهای الوان مزین نموده و پنج طاق نصرت در معبر و هر خیامی با بیرق شیر و خورشید زینت داده شده بود. میان باغ چادرپوش بسیار بزرگی افراشته بودند. جناب اجل، سالار مکرم با جمیع سرکردگان و صاحبمنصبان نظامی لباسهای رسمی پوشیده و دو دسته موزیکانچی در دو سمت خیابان ایستاده، افواج قشونی هم از سرباز و قزاق و پلیس با لباس آراسته و در جمع خیابانها بهترتیب نظامی صف بسته بودند.»
اما این باغ که گویا در ابتدا مایملک حکام خراسان و دولت مرکزی بوده، از کجا به حاجحسین ملک رسیده است؟ سندی وجود دارد که نشان میدهد باغ ملی پیشکشی مظفرالدینشاه به حاجکاظم ملکالتجار، پدر حاجحسین ملک است که به این خاندان واگذار شده است. شاه همیشهبیمار در این فرمان، چنین سیاهه کرده است: «فرمان همایون شد آنکه چون جناب جلالتمآب فدوی زاده دولت گردونقباب حاجیمحمدکاظم ملکالتجار ممالک محروسه، از قدیمی چاکران آستان معدلت ارکان است و همواره رعایت حالش منظورنظر اکسیراثر، لهذا یک قطعه باغ واقعه در مشهد را که متعلق است به دیوان همایون اعلی و محدود است به حدود اربعه ذیل: حدی به باغ حاجی معتمدالتولیه، حدی به حصار باروی شهر، حدی به ممر عام میدان بزرگ ارگ و حدی به خندق بزرگ، به ملکیت ابدی به مشارالیه مرحمت فرمودیم، که ملک طلق خوددانسته، در وقف و حبس و انتقال و سایر عقود شرعیه مختار باشد. در تاریخ ذیحجهالحرام بارس ئیل سنه 1319.»
برابر گزارش جامع سال۱۳۱۳خورشیدی به قلم مدرسرضوی، علیاکبر فیاض، محمود فرخ و عبدالحمید مولوی در کتاب «مشهد به گزارش مکتب شاپور» آمده، باغملی که حدودش در دوره پهلوی اول، کنار خیابان ارگ است، دارای تماشاخانه، سالن تئاتر و یک کافه بستنیفروشی به نام کافه اتحاد بوده که گویانخستین کافهموزیکال شهر بوده است.
باغملی که حدودش در دوره پهلوی اول، کنار خیابان ارگ است، دارای تماشاخانه، سالن تئاتر و یک کافه بستنیفروشی به نام کافه اتحاد بوده که گویانخستین کافهموزیکال شهر بوده است
این افراد، در ادامه، نشانی دقیق باغملی را براساس نقشه آن زمان مشهد نوشته و آن را، اینگونه توصیف کردهاند: «باغملی در ضلع غربی خیابان پهلوی جنب کلوپ صاحبمنصبان واقع است. سطحش تقریبا بهشکل ذوزنقه میباشد و اخیرا باغی بهوسعت 4هزارمتر که به باغ امین دفتر اشتهار داشت، از طرف مغرب ضمیمه آن شده است. اداره بلدیه در قسمت غربی باغ، عمارت زیبایی برای کافه ساخته است. باغ ملی، بهترین و مهمترین گردشگاههای شهراست و گردشکنندگان بیشتر عصرها تا اوایل شب به آن هجوم مینمایند. و اکنون قنات رکنآباد آن را مشروب و قنات شیخ فقط از آن عبور میکند.
در قدیم در محل باغ ایالتی و میدان ارگ و پستخانه و تلگرافخانه و عمارت ارکان حرب(پادگان) و کلوپ صاحبمنصبان، باغ وسیعی بوده موسوم به باغ ایالتی، و ارگ را که گرد آن بارویی احاطه میکرده است. نخستینبار آقای غلامحسین صاحباختیار کاشانی درختهای سپیداری، که هنوز عمده آنها باقی است، در دور قسمتی که اکنون باغ ملی نامیده میشود، کاشت و درواقع باغملی را ایجاد نمود. بعدها هم مرحوم سلطانحسین میرزانیرالدوله در زمان ایالت دوم خود در خراسان حدود سال1293 خورشیدی آن را آباد نمود. در سالهای اخیر اداره بلدیه در این باغ اصلاحاتی نموده و عمارت زیبایی در آن بنا کرده و فعلا از بهترین گردشگاههای شهر است.»
نام باغ ملی را میتوان در اشعار شاعران بنام اوایل قرن14 نیز دید. درباره یکی از این اشعار که مناظره بین عارف قزوینی و ایرجمیرزاست، چنین روایت کردهاند: گویا عارف در زمان محمدتقیخان کلنلپسیان(1300خورشیدی) گذرش به مشهد میافتد و سری هم به باغ ملی میزند و در آنجا اشعاری را علیه خاقان قاجاری با این مضمون میسراید: «خـدا چـو طـره لیلی کند پریشانش/ کسی که مملکتی، ملتی پریشان کرد// چو جغد بر سر ویرانههای شاهعباس/ نشست عارف و نفرین به روح خاقان کرد».
این شعر را چندی بعد ایرجمیرزا میخوانند و او هم در حمایت از جدش، فتحعلیشاه خاقان، در مثنوی بلندی به نام «عارفنامه» چنین پاسخ میدهد: «شنیدم در تئاتر باغ ملی/ برون انداختی حمق جبلی// نمود اندر تماشاخانه عام/ ز اندامت خریت عرض اندام// نمیگویم چه گفتی، شرمم آید/ ز بیآزرمیات آزرمم آید».
به گفته سیدمهدی سیدی، پژوهشگر و مشهدشناس، چگونگی واگذاری باغ ملی به بلدیه، این گونه است که شهرداری در سال۱۳۰۹خورشیدی (که ثبت املاک دایر شد) تقاضای ثبت باغملی به نام خود را کرد و در سال۱۳۱۱ سند مزبور صادر شد. در ظاهر سالها بعد، شهرداری معارضانی یافته است؛ درنتیجه از حاجحسین ملک تقاضا کرده اسناد مربوطبه مالکیت آن را دراختیار شهرداری قرار دهد. حاجحسین ملک نیز چنین کرده و فرمان مظفرالدین شاه را توسط پیشکار خود به شهرداری فرستاده، متقابلا تقاضا کرده است در محلی از باغ، نوشتهای مبنی بر بخشش وی نصب شود.
به این سبب شهردار وقت مشهد، رضا سجادی، نامهای به تاریخ ۲۰فروردین به استاندار مینویسد و مراتب را گزارش میکند. استاندار نیز موافقت خود را ضمن تشکر از آقای ملک اعلام میکند. به این سبب در سال۱۳۴۰ لوحی سنگی به ابعاد تقریبی ۶۰ در۸۰سانتیمتر تهیه و مدخل باغملی نصب میشود.
باغ ملی در سال1280 خورشیدی ازسوی مظفرالدینشاه به «حاجکاظم ملکالتجار» اهدا شده است.
ایده ساخت باغ ملی در سال 1293 خورشیدی و توسط « مسیولولو» بلژیکی، متصدی گمرک خراسان، مطرح شده است.
سپیدارهای باغ ملی پیش از سال1293 خورشیدی توسط غلامحسین صاحباختیار کاشته شد.
قدیمیترین تفرجگاه مشهد است که در دوره پهلوی اول وقف عام میشود.
وسعت باغ ملی در ابتدا 4هزارمتر مربع بوده که هماکنون به 26هزار مترمربع کاهش یافته است.
بهای این باغ در سال1350 خورشیدی 20میلیونتومان بوده است.
باغ ملی 25آبان1384 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.