کد خبر: ۱۳۳۹۶
۲۳ آبان ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۰
آقا معلم شاعر، کارگردان و خوش‌نویس محله پورسینا

آقا معلم شاعر، کارگردان و خوش‌نویس محله پورسینا

شعر‌های جواد حاجی‌زاده چندین بار در مسابقات شعر فرهنگیان استان به عنوان اثر برتر برگزیده شده است و نمایشنامه‌ها و کارگردانی‌اش در جشنواره‌های تئاتر دانش‌آموزی حرف‌های زیادی برای گفتن داشته است.

جواد حاجی‌زاده در محله پورسینا بزرگ شده است. متولد سال ۵۹ است و فوق لیسانس ادبیات. او معاون پرورشی یک مجتمع آموزشی و شاعری است که رباعی می‌سراید. شعر‌های این هنرمند هم‌محله‌ای ما چندین بار در مسابقات شعر فرهنگیان استان به عنوان اثر برتر برگزیده شده است و نمایشنامه‌ها و کارگردانی‌اش در جشنواره‌های تئاتر دانش‌آموزی حرف‌های زیادی برای گفتن داشته است. آشنا‌شدن با این جوان کوشا و موفق منطقه، بی‌شک خالی از لطف نیست.

سرگذشت او مانند بعضی از ما و اطرافیان ماست که استعداد‌های ذاتی‌مان را نمی‌شناسیم و به دنبال حرفه و هنری می‌رویم که ۱۸۰ درجه با علاقه و سرشتمان تفاوت دارد. وقتی این اتفاق می‌افتد انسان‌ها دو جور رفتار می‌کنند، تعداد زیادی از این افراد تمایلی به تنوع و تغییر جدید ندارند و همان رشته یا کار قبلی خود را با وجود کسالت‌بار‌بودن ادامه می‌دهند، اما برخی دیگر که تعدادشان نسبت به گروه اول بسیار کم است، هر جای مسیر که هستند از حرکت باز می‌ایستند و هر مسیری که عقربه قطب نمای استعداد و علاقه‌شان نشان می‌دهد را دنبال می‌کنند و جواد حاجی‌زاده جزو گروه دوم است.

 

نوشته‌ام به مسابقه نرسید، اما ...

داستانش را از اینجا آغاز می‌کند: در دوران دبیرستان نمرات درس ریاضی و فیزیکم خوب بود به همین دلیل چهار سال متوسطه را نظری خواندم. سال چهارم متوسطه یک مسابقه انشاء در سطح کشوری برگزار شده بود، من هم متنی نوشتم و برای تحویل دادن آن به دفتر مدرسه مراجعه کردم.

 مدیر مدرسه نگاه شماتت‌باری به من انداخت و گفت: خیلی دیر اقدام کردی، مهلت ارسال آثار تمام شده است. با شنیدن این حرف انگار یک سطل آب یخ روی سرم ریختند. مدیر هم برای دلخوشی من متن را گرفت و من با نا‌امیدی به کلاس برگشتم. فردای آن روز سر صف صبحگاهی ایستاده بودم که مدیر صدایم زد، در دفتر مدرسه جمع دبیران جمع بود. مدیر از من خواست آن متن ادبی که نوشته بودم را جلوی همه بخوانم. وقتی خواندن متن تمام شد همه دبیران برایم کف زدند. آنها متنی که نوشته بودم را حسابی مورد تمجید و تشویق قرار دادند و اعتقاد داشتند که استعداد شگرفی در زمینه ادبیات دارم. بنا‌بر‌این گر چه نوشته‌ام به مسابقه راه نیافت، اما راهی به دنیای ادبیات پیش رویم گشود.

 

یک سال توقف به خاطر ادبیات

او ادامه می‌دهد: سال اول کنکور در رشته ریاضی امتحان دادم، قبول هم شدم، اما نتوانستم قید ادبیات را بزنم بالاخره تصمیم گرفتم یک سال دیگر هم پشت کنکور بمانم البته با این تفاوت که این‌بار کتب دلنشین رشته ادبیات را با جان و دل و با پشتکار فراوان بخوانم. شکر‌خدا با اعلام نتیجه کنکور و پذیرفته شدنم در رشته تربیت معلم سبزوار، زحماتم به ثمر نشست.

دوران دانشجویی در کار‌های فرهنگی و هنری مختلفی شرکت می‌کردم که از جمله می‌توان به بازی در تئاتر و فعالیت در نشریه دانشجویی قاصدک اشاره کرد. همچنین بعد از آن به عنوان کارگردان، نمایشنامه‌نویس و مربی تئاتر فعالیت‌هایم را ادامه دادم و متن تمام تئاتر‌هایی که تاکنون کار کرده‌ام را خودم نوشته‌ام.

آقای معلم، شاعر، کاگرردان محله پورسینا

بزرگ‌ترین آرزو؛ شعر خواندن نزد مقام معظم رهبری

حاجی‌زاده سابقه نویسندگی در روزنامه خراسان را از سال ۸۵ تا ۸۸ دارد. ستونی به نام «تیک»، زمینه‌ساز شاعر‌شدن این هنرمند شد. او در این‌باره می‌گوید: تیک جز محبوب‌ترین بخش‌های روزنامه خراسان بود، به خاطر همین برای تهیه آن دقت زیادی می‌کردم، گاهی اوقات برای تنوع، بعضی از چهار‌جوابی‌ها را به صورت شعر طرح می‌کردم و آنجا بود که به فضای شعر نزدیک شدم. کم‌کم شروع کردم به سرودن رباعی، وبلاگی ساختم و اشعارم را در آن گذاشتم. افرادی نظراتشان را در وبلاگم بیان می‌کردند. همین ارتباطات وبلاگی و همچنین جهت‌دهی در بحث شعر توسط عموی بزرگوارم، عاملی موثر برای پیشرفت من در این عرصه بود.

بزرگ‌ترین آرزوی من این است که روزی سروده‌هایم را نزد مقام معظم رهبری بخوانم و هدفم از سرودن رباعی این است که شعرهایم پر از سادگی و خلوص باشد درست مثل اشعار گوش‌نواز و روان مولوی و سعدی که برای همه اقشار جامعه قابل درک است.

او رباعی‌هایی در وصف ائمه اطهار (ع)، حال و هوای انتظار و منتظران و غم نامه‌ای برای محرم سروده است و نمونه‌هایی از آن، چنین است:

پر شور و شعور و غیرت و احساسم

دنبال کمی مروت و اخلاصم

با این همه التفات زیبا‌رویان

من منتظر عنایت عباسم

برای او بهترین زمان برای شعر گفتن مسافت بین منزل تا روستای نریمانی، یعنی مسیری که هر روز برای تدریس می‌پیماید، است. او می‌گوید: این روز‌ها در و دیوار و روزگارمان پر از شعر است و قلم و کاغذ کم! بسیار اگر چه من قلم آوردم

موسیقی سنتی و کلاسیک ایرانی روح خش دار انسان را صیقل می‌دهد و جریان عشق و محبت را در شریان زندگی پرشورتر می‌کند. خوشنویسی هم عضو جدا نشدنی شعر و شاعری است و به همین دلیل این هنر را تا درجه عالی

موسیقی سنتی و کلاسیک ایرانی روح خش دار انسان را صیقل می‌دهد

ترک و عرب و کرد و عجم آوردم

از بس که شما سوژه صد‌ها شعرید

باور بکنید که بنده کم آوردم

 

ازدواجی پر‌برکت

از شروع زندگی مشترکش این‌گونه می‌گوید: پیشرفت در زندگی‌ام از زمانی آغاز شد که ازدواج کردم. هنوز دو ترم از دانشگاهم مانده بود که با همسرم نامزد کردیم. همسرم لیسانس فلسفه و فارغ‌التحصیل از دانشگاه فردوسی مشهد است که در یک مدرسه ابتدایی در یکی از شهرستان‌های مجاور مشهد تدریس می‌کرد.

 در دوره نامزدی‌مان در مدرسه غیر‌انتفاعی معاون بودم، وقتی تازه زندگی مشترکمان را تشکیل دادیم و به خانه خودمان رفتیم، مدرسه غیر‌انتفاعی برای همیشه تعطیل شد و من با وجود اقساطی که برای خرید خانه بر دوشم سنگینی می‌کرد، بیکار شدم. اما سرانجام با پیگیری‌های فراوان به عنوان نیروی روابط عمومی در فرهنگ‌سرای خانواده مشغول به کار شدم و بعد از یک سال به یمن قدم فرزند دلبندم در آموزش‌وپرورش به صورت رسمی استخدام شدم.

 

از رقص قلم نی تا نی

هنر در تار‌و‌پود خانه‌اش هم رخنه کرده و آثار زیبای خوشنویسی او در کنار چند نی قدیمی حال و هوای شاعرانه‌ای به خانه‌اش بخشیده است. حاجی‌زاده می‌گوید: موسیقی سنتی و کلاسیک ایرانی روح خش دار انسان را صیقل می‌دهد و جریان عشق و محبت را در شریان زندگی پرشورتر می‌کند. خوشنویسی هم عضو جدا نشدنی شعر و شاعری است و به همین دلیل این هنر را تا درجه عالی از انجمن خوش‌نویسان مشهد و ساز نی را ابتدا به صورت خودآموز با نی دست‌ساز خودم و بعد به‌صورت حرفه‌ای آموختم.

 

دغدغه

دغدغه فعلی جواد حاجی‌زاده چاپ کتاب شعرش است که به خاطر نداشتن ناشر تا‌کنون کاری از پیش نبرده است. او صبحت‌هاش را با این رباعی به پایان می‌رساند:

بگذاشته‌ای در این هیاهو ما را / در معرکه‌ی انگل و زالو ما را

هر چند در این زمانه ما گرگ شدیم/ یک لحظه ببین شبیه آهو ما را

 

* این گزارش در شماره ۵۴ شهرآرا محله منطقه ۶ مورخ ۶ خردادماه سال ۱۳۹۲ منتشر شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44