
قصه وقف زمین مسجد قمربنیهاشم پنجاه ساله شد
خطی بوده از گذشته که تاکنون جریان دارد. روی این خط آدمهایی بودند از بقال و جوشکار و کاسب و راننده محل که برای ساخت مسجد محلهشان هر کار از دستشان برمیآمد، انجام دادند. کاسب و بقال و جوشکاری که وقتی امروز به مسجد «قمر بنیهاشم» میرویم، برخیشان را با چهرههای تکیدهتر و پرچینوچروک میبنیمشان؛ درحالیکه هنوز همان کارها را انجام میدهند.
ماجرا برمیگردد به چند سال پیش از انقلاب، حوالی سال۵۲ که یکی از اهالی محله قطعه زمینی را در «قلعهساختمان» یا شهرک شهیدرجایی امروزی در محلی که امروز به نام موعود ۲۳ نامگذاری شده، وقف ساخت مسجد میکند. در آن زمان تعداد مساجد کم بود و در آن حوالی نیز مسجدی برای برگزاری نماز جماعت وجود نداشت.
برای همین هم چند نفر از قدیمیهای محل که آرزوی وجود مسجدی را در محل داشتند، برای ساخت مسجد دست به کار میشوند. با اینکه هیچ پولی نداشتند کار را شروع میکنند. جمعآوری کمک از اهالی محل اولین و بهترین راهی است که به نظرشان میرسد برای همین راه میافتند جلوی درِ تک و توک خانههایی که لابهلای زمینهای زراعی ساخته شده و از مردم کمک نقدی و غیرنقدی جمعآوری میکنند. میگفتند: «اگر نذری کردهاید، آن را برای ساخت مسجد ادا کنید»
خیلی وقتها که کارگرها خسته و با سر و صورت خیس عرق برای گرفتن دستمزدشان جلو میآمدند، پولی برای دستمزد فردایشان باقی نمیماند، همین میشد که آن چند نفر دوباره راه میافتادند جلوی در خانهها و کمک برای ساخت مسجد کمک جمعآوری میکردند. رسمی که از آن زمان تا امروز زنده مانده و همین حالا هم که در حال گسترش مسجد هستند، قدیمیهای مسجد در محل راه میافتند و درِ خانههایی را میزنند که ساکنانش خیلی وقت است نذرهایشان را برای مسجد محل ادا میکنند.
مسجد قمربنیهاشم که آن زمان تنها مکان مقدس آن حوالی بوده، امروز با اینکه از هر طرف با فاصله ۵۰۰ یا هزار متری با مسجدی دیگر همسایه شده، هنوز نمازگزاران خاص خود را دارد. نمازگزارهایی که بیشترشان از قدیمیهای محل است و بخشیشان جوانهایی هستند که به همت تلاش مسئولان این مکان جذب شدند و کار فرهنگی میکنند.
نکته جالب درباره مسجد قمربنیهاشم، صمیمیت بین مسئولان و فعالان آن است. بهطوریکه هرکدام از گذشته یا بعدا کارهایی را برای مسجد انجام میدانند و حالا هم دقیقا همان کارها را انجام میدهند. در ادامه گزارش به معرفی چند نفر از افراد فعال و مسئولان مسجد میپردازیم.
اهالی مسجد تاکید میکنند همه اینکارها به خاطر مسجد و بدون هیچ نفع شخصی انجام میشود و امکان ندارد اگر ماشین یا ابزار کارشان را در اختیار مسجد بگذارند، سودی از آن بهدست آورند.
مسجد قمربنیهاشم آن زمان تنها مکان مقدس قلعه ساختمان بود
۴۲ سال پیشنماز
حاج آقای برجسته اما جماعت مسجد- ۴۲ سال است در مسجد قمربنیهاشم مردم پشت سر او به نماز میایستند. ۴۲سال است هر روز وقت نماز به مسجد میآید و بعد از خواندن نماز برای اهالی محل حرف میزند.
۴۲سال است گذران عمرش را در صفوف نمازی که پشت سرش بسته میشود، میبیند. حاجآقا برجسته، ۴۲ سال پیش بسیار جوان بود. یک روحانی پرانرژی و فعال که پابهپای دیگران در ساخت مسجد و بالابردن دیوارهای آن کمک کرد. تا امروز برنامههای فرهنگی مختلفی پایهریزی کرد؛ هرچند بیشتر کارها را به جوانترها سپرده، هنوز بزرگ و قدیمی مسجد است و مورد احترام همگان. با اینکه کهولت سن بر خستگیاش میافزاید، هنوز هم به مسجد میآید نه فقط برای نماز که برای همه برنامههای مذهبی و فرهنگی و مناسبتی.
معجزه هنگام جوشکاری در مسجد
براتعلی عباسی، جوشکار سیار-تنها بازمانده بعد از روحانی مسجد، از اعضای هیئتامنای پیشین و قدیمیهای مسجد است. از ابتدا شغلش جوشکاری بوده و جوشکاری کل مسجد را چه آنزمان که اسکلت را بنا میکردند و چه حالا که کارها و نیازهای جزئی جوشکاری این مکان مقدس را برطرف میکند، به عهده گرفته است.
او که خیلی وقتها با همان لباس کار و ابزار جوشکاری به مسجد میآید، مسئول دیگهای نذری هم هست و از طرفی خیلی وقتها پایه ثابت تعریف خاطرات قدیمی میشود که با همان لباس و ابزار کارهای اولیه ساخت مسجد را انجام میداده. عباسی تعریف میکند: در حال جوشکاری یکی از تیرآهنهای سقف بودم که از جایش کنده شد و روی سرم افتاد. آن لحظه همه فکر میکردند مُردم و جان سالم به در نخواهم برد، ولی کار خدا بود که هیچ اتفاقی برایم نیفتاد و توانستم کارم را ادامه دهم. او که خادم حرم مطهر امام رضا (ع) هم هست، این روزها با یادآوری خاطرات قدیمیاش هنگام ساخت مسجد زندگی میکند؛ خاطراتی که گاه چشمانش را خیس میکند و دلش را از یادآوری معجزاتی که به چشم دیده، میلرزاند.
انگشتی که فدا شد
غلامعلی غلامزاده، فرمانده پایگاه بسیج مسجد قمربنیهاشم- سن و سالش او را در زمره قدیمیهای مسجد قرار میدهد. آنزمان جزو بسیجیهای فعال بوده و همین حالا هم به عنوان فرمانده بسیج پایگاه، جوانهای زیادی را جذب کرده است. یکی دیگر از کارهایش هم راهاندازی کاروان زیارتی است که اهالی محل و نمازگزاران مسجد از آن استفاده میکنند. در حال ساخت پایگاه بسیج مسجد بودند که یک بند از انگشتش قطع میشود و حالا جای خالی آن، خاطره آن روزهای شیرین را برایش یادآوری میکند.
نیسان آماده به حرکت
قابل، راننده- همیشه با نیسان آبیرنگش آماده خدمت است. نیسانش را در جایی نزدیکیهای مسجد پارک میکند تا به محض نیاز آن را روشن کند و به دنبال وسایل و بارهایی برود که قرار است از جایی آورده یا به جایی برده شود.
ساکت و پرکار
حبیبا... گرگعلی، بازنشسته موزاییکسازی- گوشهایش درست نمیشنوند و برای همین هم خیلی وارد بحث ما نمیشود، ولی اهالی مسجد نمیتوانند از زحمات بیدریغ او در مسجد چشمپوشی کنند. به جز خدمات او در انجام کارهای مناسبتی، در نظافت مسجد نیز کمک میکند و یک جورهایی بیشتر کارهای خدماتی را بر عهده میگیرد تا هرآنچه از دستش برمیآید، انجام دهد.
حبیبا... را بهویژه در روزهای پیشاز ماه مبارک رمضان و سر سفرههای افطاری میتوان دید. با حسی که نشان میدهد همهجوره آماده خدمت به مسجد است.
گوشی که تیز مسجد است
جلالی، مغازهدار- مغازه سوپرمارکتش درست سرکوچهای است که مسجد در آن قرار دارد. برای همین همیشه گوشش تیز است تا هر کاری بود خود را به آنجا برساند. میگوید در گذشته نیسانی داشته که کارهای لازم را با آن انجام میداده و حالا هم که مغازهدار است هر کاری لازم باشد، انجام میدهد.
تاکسیران تازهنفس
محمد آسیون، راننده- از جوانترهای مسجد است و تازهنفس برای انجام فعالیتهای فرهنگی. تاکسی زردرنگش هم برای مواقع لازم همیشه در دسترس است. میگوید: هر روز بعد از کارش که رانندگی تاکسی است به مسجد میآید و کارهای فرهنگی را به کمک دیگر مسئولان فرهنگی مسجد انجام میدهد.
کتابفروش فرهنگی
جوادکریمی معین، کتابفروش- از مسئولان فرهنگی مسجد است. جوانی که خود فروشگاه لوازمالتحریر دارد سعی میکند تا جایی که امکانش باشد از ابزار بهروز فرهنگی استفاده کند. تا حدی هم در کارهای جمعآوری کمکهای مردمی مشارکت میکند. همچنین پیگیر معرفی فعالیتهای مسجد و برقراری رابطه با نشریات محلی است. اتفاقی که حضور ما را در این مسجد رقم میزند.
امامجماعت آینده
بهادری، طلبه حوزه- در حوزه تحصیل میکند و از آن جوانهایی است که هر روز در مسجد میبینیشان. چیزی نمانده تا ملبّس هم بشود و امیدها برای جایگزینی امام جماعت مسجد از بچههای خود مسجد را روشن کند. یکی دیگر از فعالان فرهنگی مسجد است دغدغهمند برای داشتن مسجدی ایدهآل.
* این گزارش در شماره ۱۵۳ شهرآرا محله منطقه ۶ مورخ یک تیرماه سال ۱۳۹۴ منتشر شده است.