کد خبر: ۱۲۳۴۸
۰۲ تير ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۰
«علی حیدرنیا» در محله رده به «علی اطلاعاتی» شهرت دارد

«علی حیدرنیا» در محله رده به «علی اطلاعاتی» شهرت دارد

خیلی از اهالی او را «علی اطلاعاتی» و «خبرنگار محله» صدا می‌زنند.  اما «علی حیدرنیا» نه روزنامه‌نگار است و نه خبرنگار، فقط یک آرایشگر قدیمی است که سعی می‌کند از اخبار روز و حال همسایه‌ها خبر داشته باشد.

 خیلی از اهالی او را «علی اطلاعاتی»، «روزنامه صبح خراسان» و «خبرنگار محله» صدا می‌زنند. اما «علی حیدرنیا» نه روزنامه‌نگار است و نه خبرنگار، فقط یک آرایشگر قدیمی است. آرایشگری که نه‌تنها به خاطر مطالعه صبح به صبح روزنامه سعی می‌کند از تمام اخبار ایران و جهان اطلاع پیداکند، بلکه همه اخبار محله را هم می داند و به قول معروف از احوال همسایه‌ها باخبر است؛ از مشکلات محله گرفته تا غم و شادی اهالی.

برای همین هم خیلی از اهالی اگر نیاز به اطلاعاتی داشته باشند، مثلا فلانی مسافرت است، فلانی مریض است، فلانی نیاز به کمک دارد و... به او مراجعه می‌کنند. از طرفی این باعث شده تا برخی از اهالی اطلاعاتشان را در اختیارش قرار دهند و لقب «علی اطلاعاتی» را به او بدهند. می‌گوید: آرایشگری شغلی است که هر روز فرد را با آدم‌های مختلف روبه‌رو می‌کند؛ آدم‌هایی که گاهی اوقات دوست دارند با کسی درددل کنند و حرف بزنند.

خبرهایی که مردم را در غم و شادی هم شریک می‌کند

آرایشگر قدیمی محله ما این مدلی است دیگر. بیشتر شبیه یک خبرنگار محلی است که استعداد زیادی هم در این کار دارد. او خبرنگاران زیردستی هم دارد که باعث شده غیر از خیابان شهید حسینی محراب از مسائل کوچه و خیابان های دیگر محله رده مشهد هم باخبر باشد. خبرهایی که گفتن آن به مردم باعث می‌شود در غم و شادی هم شریک شوند.

اطلاعات او خیلی وقت‌ها برای کمک به اهالی است مثلا اگر کسی در این محدوده فوت کند حیدرنیا خبر آن را به افراد مختلف می‌رساند تا در کفن و دفن و مراسم مرحوم شرکت کنند. طبق گفته‌های او تاکنون افراد زیادی برای آگاهی از وضعیت یک خانواده که می‌خواهند با آن وصلت کنند به علی‌آقا مراجعه و از او کمک خواسته‌اند.

 

۱۱ سال شاگردی تا استادشدن

آرایشگر قدیمی محله ما با اینکه اصالتا بجنوردی است، اما از ۴۸ بهاری که پشت سر گذاشته ۳۳ سالش را در مشهد سپری کرده است. در مشهد هم خاطرات نوجوانی و جوانی‌اش با کار در آرایشگری گره می‌خورد تا به حال که یکی از قدیمی‌ترین سلمانی‌های خیابان دریای دوم (حسینی‌محراب) هنوز با قیچی‌زدن‌ها و اصلاح‌کردن‌های او اداره می‌شود.

ماجرای آرایشگرشدن علی حیدرنیا به سال ۶۱ برمی‌گردد که تصمیم می‌گیرد وارد حرفه آرایشگری شود. آن‌طور که خودش می‌گوید در آن زمان از پیرایش چیزی جز دست تکان‌دادن‌های محمود خان‌سلمان‌چی هنگام سر و ریش تراشیدن مردان روستا نمی‌دانسته. همین هم می‌شود که می‌رود دنبال آرایشگری و در سلمانی «مدرن» چهارراه زرینه شاگردی می‌کند.

سه سال از کارآموزبودنش نمی‌گذرد که به‌خاطر خدمت سربازی از کارش دست می‌کشد. او بعد از بازگشت از خدمت در نیروی دریایی دوباره به شاگردی در آرایشگاه می‌پردازد و شاگرد سلمانی «موایران» در محله سجاد و بعد از آن هم در آرایشگاه «ارجمند» میدان بار می‌شود تا اینکه بعد از ۱۱ سال شاگردی سلمانی‌اش را در مغازه پدری‌اش در خیابان دریای دوم بنا می‌کند و نامش را «صداقت» می‌گذارد.

 

«علی حیدرنیا»

 

اینجا خبری از مدل‌های فشن و ابروبرداشتن نیست

به جز دوران سربازی، ۲۹ سالی می‌شود که آرایشگری می‌کند. با این حال هنوز پایبند مدل‌های موی ساده و موجه زمان‌های قدیم است و می‌گوید: «اینجا خبری از مدل‌های فشن و ابروبرداشتن نیست.» او علت اینکه چرا با مد روز پیش نمی‌رود را برای خودش فلسفه‌ای می‌داند و این‌گونه بیان می‌کند: این مدل‌ها فقط ظاهرنمایی است برای همین هیچ‌وقت برای یادگرفتنش تلاش نکردم.

 من هنوز مدل‌های قدیمی کرنلی، آلمانی و... را برای مشتریانم استفاده می‌کنم، البته این موضوع باعث شده مشتریان زیادی نداشته باشم، اما خوشبختانه در محله‌ای کارمی‌کنم که ساکنانش دنبال مدل‌های موی ساده هستند.

من هنوز مدل‌های قدیمی کرنلی، آلمانی و... را برای مشتریانم استفاده می‌کنم

 

مشتری‌های قدیمی‌ام هنوز وفادارند

گوشه‌ای از مغازه‌اش به کیف‌های لوازم شخصی مشتریانش اختصاص دارد که اسم‌هایشان روی آن نوشته شده است. در بین آنها نام علی‌اصغر آذری آشنا به نظرم می‌آید. حدسم درست است سردبیر سابق روزنامه ابرار که الان باید سنی از او گذشته باشد. آرایشگر قدیمی می‌گوید: او از مشتری‌های بسیار قدیمی‌اش است که از سال ۶۲ تابه‌حال برای اصلاح و پیرایش به مغازه‌اش می‌آید و حالا با هم دوست شده‌اند.

 

دریای دوم ۵۰ خانوار داشت

حیدرنیا که از قدیمی‌های محل است در پایان دوست دارد از صفای قدیم خیابان دریای دوم بگوید؛ زمانی که این محدوده بسیار خلوت و کم‌جمعیت بود به طوری که ۵۰ خانوار ساکنش بودند، از سال ۶۱ که خیابان‌های خاکی محله برای اولین‌بار رنگ آسفالت را به خود دیدند، سال ۶۵ که محله گازکشی شد و زمانی که با احداث صدمتری بین دریای اول و دوم فاصله افتاد. می‌گوید: این اتفاق باعث شد دریای دوم و محله‌های هم‌جوارش غریب بماند.

 

* این گزارش یکشنبه، اول دی ۹۲ در شماره ۸۵ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:44