کد خبر: ۱۲۲۵۵
۱۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۰
ایده زیبا خانم برای اشتغال‌زایی

ایده زیبا خانم برای اشتغال‌زایی

زیبا بخشی بافنده محله پورسینا، حیاط خانه‌اش را تبدیل به کارگاه قالی‌بافی و برای ۸ زن اشتغال‌زایی کرده است. می‌گوید: از همان اول نیت کردم که آموزش رایگان باشد.

رج‌به‌رج تار‌های زندگی‌اش را از قِبل بافتن قالی‌های کوچک و بزرگ بافته است. بالا و پایین‌های زیادی را در زندگی تجربه کرده، اما قالی‌بافی همیشه جزو جدایی‌ناپذیر زندگی‌اش بوده است؛ هنری که باعث شده بهانه‌ای برای جنگیدن و ادامه‌دادن داشته باشد.

در اولین روز اسفند ماه سال ۱۴۰۱ با زیبا بخشی گفت‌و‌گو کردیم، در فرهنگ‌سرای امت، قالی‌بافی را آموزش می‌داد و همان‌جا اتاق کوچکی دراختیارش گذاشته بودند تا بتواند دار قالی‌اش را برپا کند و ببافد.

حالا که دوباره به‌سراغش رفته‌ایم، برایمان تعریف می‌کند که وقتی قراردادش سر سال به پایان رسید، دیگر جایی برای ماندن نداشت. اما ناامید نشد و حیاط کوچک خانه‌اش را تبدیل به کارگاه کرد. اینجا حالا هشت‌خانم زیرنظرش قالی می‌بافند.

 

ایده زیبای زیبا خانم برای اشتغال‌زایی

 

تبدیل حیاط به کارگاه

زیبا در فرهنگ‌سرای امت، برای حدود پنجاه‌نفر کلاس رایگان آموزش قالی‌بافی برگزار می‌کرد، ولی حالا باید دارش را می‌زد زیر بغلش و از آنجا می‌رفت. او می‌گوید: خانه‌ام کوچک بود و نور نداشت. اصلا جایی برای اینکه دار قالی را ببرم داخل خانه نبود. مانده بودم چه کنم.

درست همان روزها، پیشنهاد ساده‌ای از طرف یکی از همسایه‌ها، راهی جلو پایش گذاشت؛ اینکه حیاط خانه را تبدیل به کارگاه کند. ایده‌ای که شاید اول ساده به نظر می‌رسید، اما بعد‌ها شد نقطه عطفی در مسیر کاری او.

زیبا‌خانم می‌گوید روز‌هایی هست که از شدت خستگی دست‌هایش یاری نمی‌کنند، اما باز هم می‌نشیند روبه‌روی دار

چهار نفر از زنان محله که قبلا شاگرد کلاس‌هایش بودند، کم‌کم برای کار آمدند. حالا دار‌های قالی کل حیاط را گرفته‌اند؛ جایی که قبلا باغچه کوچکی گوشه‌اش بود و یکی‌دو گلدان شمعدانی کنار دیوار، حالا پر شده از نخ‌های رنگی و صدای آرام شانه‌زدن روی دار.

 

اشتغال‌زایی برای بانوان محله

کار در کارگاه از صبح سحر شروع می‌شود. زیبا‌خانم می‌گوید که از نماز صبح تا نماز مغرب، صدای شانه‌ز‌دن نخ در حیاط می‌پیچد. خودش هم مثل همیشه مشغول بافتن است. روز‌هایی هست که از شدت خستگی دست‌هایش یاری نمی‌کنند، اما باز هم می‌نشیند روبه‌روی دار. با خنده‌ای می‌گوید: اگر یک روز دستم به دار نخورد، بیمار می‌شوم.

طی این سه سال، نه‌فقط قالی‌بافی کرده، بلکه این هنر را به دختران نوجوان محله هم آموزش داده است، بدون دریافت هیچ هزینه‌ای. بعضی از آن دختر‌ها حالا در خانه‌هایشان دار قالی دارند و زیر‌نظر زیبا‌خانم مشغول کارند؛ «پدر خدا بیامرزم همیشه می‌گفت آدم باید یک هنر بلد باشد که روز مبادا گرسنه نماند. قالی‌بافی را از او یاد گرفتم. از همان اول نیت کردم که آموزش به بقیه رایگان باشد. هزینه‌اش فقط یک صلوات و یک خدابیامرزی برای پدرم است.»

حالا هشت‌نفر از زن‌های محله با کار قالی‌بافی که زیبا‌خانم راه انداخته، در کارگاه او یا خانه‌هایشان، خرج زندگی‌شان را درمی‌آورند. خودش می‌گوید سفارش‌ها بیشتر شده و دنبال این است که نیروی جدید هم اضافه کند.

 

رؤیای کارگاهی بزرگ‌تر

زیبا‌خانم بخشی حالا به فکر گسترش کارش است. حیاط خانه‌اش دیگر جواب‌گوی دار‌های قالی و بافنده‌های تازه‌وارد نیست. او در تلاش است کارگاهی بزرگ‌تر اجاره کند و زنان بیشتری را مشغول به کار کند؛ زنانی که بعضی‌هایشان تنها به یک فرصت نیاز دارند تا دوباره روی پای خودشان بایستند.

کار او حالا فقط قالی‌بافی نیست؛ گره‌زدن زندگی‌های دیگران به امید است، با دستانی که هنوز خسته نشده‌اند.

 

* این گزارش دوشنبه ۱۹ خردادماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۴ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:44