
خاطرات ۴۰ ساله غلامعلی گندمکار در محله کارگران
از سال ۱۳۵۶ برای آرماتوربندی ساختمانهای شهرک بهشتی (آپارتمانهای مرتفع بانک رفاه) به محله شهید رستمی آمد، بعد از مدتی در محله مجاورش یعنی محله کارگران ساکن شد. آن سالها این محله به «گلخطمی» شهرت داشت. وقتی هم که با همسرش که از اهالی قدیمی همین محله بود، ازدواج کرد، دلیلی شد که در این محله ماندگار شود.
غلامعلی گندمکار شصتوپنجساله همجواری با همسایههای مهربان و زندگی در محلهای آرام را از دیگر دلایل ماندن در این محله میداند.
در مکان ایستگاه قطار شهری فعلی، باغ صیفیجات قرار داشت که مردم به آن باغتره میگفتند. باغ، چاه آبی به نام حاجعباس داشت و در آن، انواع سبزی و صیفیجات را میکاشتند. بعدازظهرهای تابستان که هوا خنک میشد، بههمراه همسر و فرزندانم به اینجا میآمدیم. گاهی کنار باغ زیرانداز پهن میکردیم و مینشستیم.
در محله ما، یک حمام عمومی و خصوصی به نام «حاجطاهر» در خیابان بنیهاشم ۱۱ بود. یک سال عید، دیرهنگام و بعداز انجام کارها و خرید، برای حمام شب عید به آنجا رفتم. آنقدر حمام حاجطاهر شلوغ بود که مجبور شدم تا سحر منتظر بمانم تا نوبتم شود. حمام سال۶۵ تخریب و جایش آپارتمان مسکونی ساخته شد.
از همان ابتدای سکونت در این محله، عضو پایگاه بسیج مسجد قائم (عج) شدم که نبش خیابان بنیهاشم ۱۱ قرار دارد. در دوران دفاع مقدس همراه سایر بسیجیان هر شب در کوچهها گشت میزدیم. در همین گشتها بود که فردی مشکوک به خرابکاری را تعقیب کردیم. چندنفری او را گرفتیم و تحویل پاسگاه دادیم.
آن وقتها مرحوم حسنآقا در محله ما بقالی داشت. خدارحمتش کند، مرد خوشاخلاق و باانصافی بود. پیشش حساب دفتری داشتم. بعداز فوت حاجحسن، پسرش مغازه را اداره میکند. او هم مانند پدرش فردی باصفا و خوشانصاف است.
نبش خیابان بنیهاشم۱۳ شعبه توزیع نفت بود. بهعنوان بسیجی و برقرارکننده نظم، مراقب صفها بودم. یکبار سر اینکه چه کسی اول آمده است، درگیری پیش آمد. هر دو طرف را میشناختم؛ برای آشتیدادنشان پا پیش گذاشتم تا کدورتی به دل نگیرند. آنها همانجا آشتی کردند. در حال حاضر در محل شعبه، سوپرمارکت راهاندازی شده است.
اولین خانهام روبهروی خیابان بنیهاشم ۵ قرار داشت. آن زمان آب لولهکشی برای مصرف نداشتیم. روبهروی خانهمان انبار آهن آقای هاشمی بود. او اجازه داده بود که گالنهای بیست لیتری را از شیری که در انبارش بود، پر از آب کنیم. سالهاست که ملکش را فروخته است و دیگر از او خبری ندارم.
* این گزارش سهشنبه ۲۳ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۱۰ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.