
عباس رمضانی هنوز هم روزی را که با خانوادهاش از روستای بازهدهنو به شهرک شهید باهنر آمدند، از یاد نبرده است. طبق گفته او آن روزها اینجا پر از زمینهای کشاورزی بود و خیابان شهیددرکی فعلی نیز تنها پنجاه خانوار داشت و همسایهها مثل یک خانواده کنار هم زندگی میکردند.
حالا سالها از آن روزها گذشته است، خانهها قد کشیدهاند، محله عوض شده است، اما خاطرات عباسآقا از آن روزها هنوز زندهاست. امروز قرار است پابهپای او در کوچهپسکوچههای این محله قدم بزنیم و قصههایش را بشنویم.
نقطه عطف محله ما مسجد طفلان مسلم است؛ مسجدی که سال۱۳۶۹ با همت اهالی ساخته شد و از همان روز اول، جان تازهای به محل داد. آن روزها من دهیازدهسال بیشتر نداشتم. نوحهخوان مراسم شدم و همه از صدایم تعریف میکردند.
یکی از افتخارات محله ما شهدای انقلاب و دفاع مقدس هستند. حسن محمدی یکی از شهیدان محله است که من بهخوبی او را به یاد دارم. دیواربهدیوار خانه ما زندگی میکرد. جوانی رعنا و خوشچهره بود که الگوی من شده بود.
انتهای خیابان درکی پر از زمینهای خالی کشاورزی است؛ زمینهایی که از دیرباز دراختیار اهالی بود. بیشتر مردم که کشاورز بودند، در همین زمینها کار میکردند. من هم در دوران نوجوانی همینجا مشغول به کار بودم.
بوستان طوبی در ابتدای خیابان درکی قرار دارد. پیش از این، اینجا قبرستان قلعه خیابان بود. در سال۱۳۹۱ شهرداری این فضای سبز را ساخت. حالا این بوستان تنها فضای تفریحی ماست. گاهی دخترم را برای تفریح و بازی به این پارک میآورم.
سال۱۳۷۲ هیئت جوانان قمربنیهاشم (ع) را راه انداختم، در سال ۱۳۹۱، سراغ مسجد چوبی قدیمی و مخروبه در انتهای خیابان درکی رفتیم؛ این مسجد روی زمینهای کشاورزی اربابی به نام محمدامین شیدی ساخته شده بود. زمین را گرفتیم و از نو ساختیم؛ مسجدی که امروز، با نام این هیئت، دوباره رونق گرفته است.
در ابتدای خیابان درکی، مزار دو شهید انقلاب در بوستان طوبی قرار دارد. شهدایی که همه اهالی محله آنها را میشناسند و روزگاری در همین محله زندگی کردهاند. شهیدعلیاکبر خیابانی یکی از فعالان و دغدغهمندان محله بود که با او سلام و علیک داشتم. روزی که پیکرش را آوردند را هیچوقت فراموش نمیکنم. اینجا غوغایی بود.
* این گزارش دوشنبه ۲۷ اسفندماه ۱۴۰۳ در شماره ۶۱۶ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.