کد خبر: ۱۱۶۹۱
۲۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۰
از خاک کهندژ برای حاصلخیز شدن زمین‌های کشاورزی استفاده می‌کردیم

از خاک کهندژ برای حاصلخیز شدن زمین‌های کشاورزی استفاده می‌کردیم

مصطفی امامیان درباره روزگار گذشته محله فردوسی تعریف می‌کند: آن زمان همه اهالی که ۳۵ خانوار می‌شدیم، در ده قلعه‌بالا زندگی می‌کردیم. همه این محدوده یک سند داشت به شماره ۱۲۷ اسلامیه.

دفتر کار آقامصطفی این روز‌ها درست در جایی قرار دارد که روزگاری پدر کشاورزش، بذر گندم، جو و چغندر در آن می‌پاشید؛ همان روز‌هایی که مردم «اسلامیه» در ۱۰ قلعه زندگی می‌کردند و این زمین‌ها محل کشاورزی‌شان بود.

حاج‌مصطفی آن سال‌ها پسر یکی از ۳۵ کشاورز قلعه‌بالا بود که کار اصلی‌اش، کاشت و برداشت گندم و جو زمین‌های اربابی و پدرش بود. روز‌هایی که تا چشم کار می‌کرد، اسلامیه را زمین‌های زراعی پوشانده بود که قوتشان بندِ آب کشف‌رود بود.

حالا که دیگر از قلعه‌بالای اسلامیه فقط دیوار کاهگلی چند خانه باقی‌مانده و در زمین‌های زراعی هم خانه و خیابان سبز شده‌است، مصطفی امامیان، ما را با خاطراتش به روز‌هایی می‌برد که نشان می‌دهد قلعه‌بالای سرسبز چطور خراب و زمین‌های کشاورزی‌اش خشک و تبدیل به شهر شد و این روز‌ها به نام محله فردوسی تابلو خورده است.

مرحوم پدرم، حاج‌غلامرضا، کشاورز ارباب این محدوده (حاج سید عیسی مشار) بود. آن زمان همه اهالی که ۳۵ خانوار می‌شدیم، در ده قلعه‌بالا زندگی می‌کردیم. همه این محدوده یک سند داشت به شماره ۱۲۷ اسلامیه که در زبان مردم محلی، کل آن «قلعه‌بالا» خوانده می‌شد.

روزگار گذشته محله فردوسی در خاطرات مصطفی امامیان

کارمان کشاورزی و کاشت گندم، جو و چغندر بود. در دهه ۴۰ من و پدرم مثل همه کشاورز‌های اسلامیه با الاغ از کهن‌دژ خاک می‌آوردیم و روی زمین‌های زراعی‌مان می‌ریختیم. کهن‌دژ خاک حاصلخیز خوبی داشت و محصولمان بیشتر می‌شد.

 

روزگار گذشته محله فردوسی در خاطرات مصطفی امامیان

با کم‌شدن آب و خرابی خانه‌های کاهگلی‌مان، خانه‌های جدید را سال ۱۳۵۲ در زمین‌های کشاورزی‌مان در اسلامیه ساختیم. آن زمان وسط همین کوچه فردوسی، جوی آب امرغان جاری بود که آب پرفشارش، بچه پنج‌شش‌ساله را با خودش می‌برد و ما هم در کودکی جرئت رد‌شدن از آن را نداشتیم.

 

روزگار گذشته محله فردوسی در خاطرات مصطفی امامیان

قلعه‌بالا یک قبرستان داشت. در سال ۱۳۴۲، «حاج‌سید‌عیسی مشار قائم مقام‌رضوی» که ارباب این محدوده بود، بخش دیگری از زمین‌هایش را به اهالی بخشید تا قبرستان کنند. من در کودکی او را می‌شناختم و هروقت به قبرستان می‌آیم، سر مزارش می‌روم.

 

روزگار گذشته محله فردوسی در خاطرات مصطفی امامیان

وقتی مردم در زمین‌های کشاورزی خانه ساختند، به پیشنهاد مرحوم ملا‌محمد کامل‌طوسی از ارباب اجازه گرفتند تا در زمینش مسجد بسازند. مشار هم اجازه داد و سال ۱۳۵۳ همه اهالی، کوچک و بزرگ، کمک هم شدیم و مسجد صاحب‌الزمان (عج) ساخته شد.

 

روزگار گذشته محله فردوسی در خاطرات مصطفی امامیان

با ساخت خانه‌های جدید در زمین‌های کشاورزی، به آرامگاه فردوسی نزدیک‌تر شدیم. آب مصرفی‌مان را از همین‌جا می‌بردیم. درست در نزدیکی درِ اصلی قدیم آرامگاه، شیر آبی گذاشته بودند که هر روز در صف می‌ایستادیم و ظرف‌هایمان را پر‌آب می‌کردیم.

 

* این گزارش پنج‌شنبه ۲۳ اسفندماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۸۸ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44