کد خبر: ۱۱۳۶۸
۰۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۰
مسجد والدین، خانه‌ ویژه‌ای که وقف شد

مسجد والدین، خانه‌ ویژه‌ای که وقف شد

این مسجد در محله راه‌آهن، خانه‌ای ویژه بود که وقف شد و پیش از وقف هم مراسم و مناسک آزمایشی حج، نشست‌های فرهنگی و حتی پخت‌و‌پز نذری در آن رونق داشت، اما اکنون، نامش مسجد والدین است.

مسجدی قدیمی و بی‌هیاهو در ابتدای خیابان آیت‌الله عبادی در محله راه‌آهن و روبه‌روی پایانه اتوبوسرانی شهدا جا خوش کرده است، که اگر تابلو کوچک و سردر ساده‌اش یا دست‌نوشته روی دیوارش نبود، شاید کمترکسی متوجه حضورش می‌شد. این بنا با قدمتی حدود یک قرن در دل یک محله قدیمی جا گرفته و حالا پناهگاهی برای معدود نمازگزارانش شده است. 

از چارچوبِ یک درِ سبز وارد می‌شویم؛ دری که هر صدا و حرکت لولای کهنه‌اش، نوای سال‌های دور را در گوشمان زمزمه می‌کند. راهرویی باریک پیش روی ماست که از میانه به دو بخش تقسیم می‌شود؛ رو‌به‌رو، درِ ورودی برادران و سمت راست، پرده و دری که خواهران را به مسجد دعوت می‌کند.

در‌های چوبی قدیمی، کلید و پریزها، طاقچه‌ها و رنگ‌های کهنه و تَرک‌های ریز و درشت دیوار‌ها همه نشانی از گذشته‌ای دور دارند. حتی طبقه دومی که بر فراز این خانه نشسته، دست‌نخورده باقی مانده‌است. گویی زمان در اینجا از حرکت بازایستاده. اینجا یک خانه قدیمی است که اگر خوب گوش تیز کنی، هنوز صدای خانواده‌ای را که پیش‌از دهه‌۸۰ اینجا می‌زیسته‌اند، می‌شنوی.

این خانه، روزگاری ملک شخصی مرحوم محمد خزاعی‌نژاد بود؛ مردی که دهم آذر‌۱۳۹۴ از دنیا رفت. اما پیش از وفات، در سی‌و‌یکم مرداد سال‌۱۳۸۰ تصمیمی گرفت که نامش را در دل‌ها زنده نگه می‌دارد.

او وقف‌نامه‌ای تنظیم و خانه‌اش را به یاد پدر و مادرش وقف مسجد کرد؛ خانه‌ای که تا پیش از این، مأمن چهره‌های انقلابی و بزرگان مشهد بود. گفته می‌شود روزگاری رهبر انقلاب نیز به این خانه آمده‌اند؛ مکانی که پیش از وقف هم مراسم و مناسک آزمایشی حج، نشست‌های فرهنگی و حتی پخت‌و‌پز نذری در آن رونق داشت، اما اکنون، نامش مسجد والدین است؛ مسجدی که به روزگار یتیمی شبیه است. با‌این‌حال، روح وقف و عشقی که در آن دمیده شده، هنوز زنده نگهش داشته است.

 

ساده، اما دلنشین

مسجد والدین، هنوز هم روح خانه‌بودنش را حفظ کرده است. حیاط کوچکی که در آن تنها تنه خشکیده یک درخت انجیر باقی مانده، شاهدِ خاموشِ تاریخ این بناست. این درخت که روزگاری سایه‌سار حیاط بود، سال‌هاست به‌خاطر تأکید واقف، مرحوم محمد خزاعی‌نژاد، سر جای خود ایستاده و با وجود خشکیدگی، همچنان جزئی از هویت مسجد است.

قسمت برادران، همان حیاط قدیمی خانه است که سقفی بلند بر فراز آن ساخته شده است. در سوی دیگر، بخش خواهران، همان اتاق نشیمن یا بخش اعیانی خانه قدیمی است که اکنون به فضایی کوچک برای نماز خانم‌ها تبدیل شده است.

فضای مسجد بسیار ساده است و حس بی‌پیرایگی آن به دل می‌نشیند؛ چند فرش ماشینی لاکی‌رنگ، یک بخاری قدیمی که گوشه‌ای ایستاده، محرابی ساده با گچ و آجرنمایی ابتدایی در قسمت بانوان به دیوار چسبیده است و یک طاقچه کوچک که چند کتاب قدیمی، عکسی از بقیع و چند قلم ساده دیگر روی آن قرار دارد، به‌ظاهر همه دارایی‌های این مسجد است.

پارچه سبزِ طرح‌داری بخش برادران و بانوان را از هم جدا کرده است. اهالی محله می‌گویند که مرحوم محمد خزاعی‌نژاد، از خادمان آستان قدس رضوی بوده است و او را به اخلاق نیک و خوش‌ذوقی‌اش می‌شناختند؛ مردی که نیت داشت به یاد والدینش کاری ماندگار انجام دهد.

بعضی هم بر این باورند که این مسجد در‌میان مساجد ایران نامی خاص دارد؛ حجت‌الاسلام میرمحمد معصومی که امام جماعت شب مسجد است، می‌گوید: در فضای مجازی جست‌و‌جو کردم و مسجد‌هایی با نام‌هایی، چون «بی‌بی»، «آقا‌بزرگ» و «برادران» دیدم که تکرار هم شده‌اند، اما مسجدی به این نام نیافتم. شاید اسم این مسجد، یکی از نادرترین نمونه‌ها باشد.

 

مسجد کوچک اما پر قصه ابتدای خیابان آیت‌الله عبادی

 

مسجد والدین؛ از خانه‌ای پرخاطره تا سکون و سکوت

سید‌علی میر‌یزدی، همسایه‌ای هشتادساله که در زمان حیات مرحوم خزاعی‌نژاد به این خانه رفت‌وآمد داشته است، می‌گوید: این خانه و زمین هم‌جوارش یک قطعه ششصد‌متری بود، پر از درخت و سرسبزی، و همیشه بساط چای و شربتش برقرار بود.

او یادآوری می‌کند که این دو خانه، زمانی محل سکونت دو برادر بوده است که در خانه‌های مجزا، اما متصل به یکدیگر زندگی می‌کردند. در آن زمان، دو خانواده با هم رابطه خویشاوندی دو‌جانبه داشتند، یعنی همسران دو برادر هم خویشاوند بودند.

هنوز هم جای در‌هایی که این دو خانه را به هم مرتبط می‌کرده در طبقه دوم مسجد باقی مانده است و خاطره‌ای از گذشته‌ای پررونق را زنده نگه می‌دارد. میر‌یزدی تعریف می‌کند که مرحوم محمد خزاعی‌نژاد، از خادمان آستان قدس رضوی، تصمیم گرفت خانه‌اش را به یاد پدرش، حاجی‌ایوب و مادرش وقف مسجد کند.

مرحوم محمد خزاعی‌نژاد، از خادمان آستان قدس بود و او را به اخلاق نیک و خوش‌ذوقی‌اش می‌شناختند

او می‌گوید: از زمانی‌که مرحوم تصمیم به وقف گرفت تا شش‌ماه هیچ تابلویی برای مسجد نصب نشده بود. اولین تابلو مسجد هم در سال‌۱۳۸۰ طراحی و نصب شد.

با‌این‌حال، تاریخچه وقف این خانه بی‌حاشیه نبوده است. اکنون برخی از بازماندگان مرحوم خزاعی‌نژاد، درباره این وقف و همچنین مغازه‌های هم‌جوار مسجد ادعا‌ها و شکایت‌هایی را مطرح می‌کنند تا آنجا‌که برخی از اهالی قدیمی از خواندن نماز در اینجا اِبا دارند، اما همسایه‌های قدیمی به‌خوبی می‌دانند که مرحوم خزاعی‌نژاد از ته دل به این وقف رضایت داشته و آن را به‌عنوان اقدامی ماندگار به یاد پدر و مادرش انجام داده است.

 

مسجد والدین؛ زندگی روزمره و قصه‌های ناگفته

مسجد والدین تنها یک مکان عبادی منزوی و آرام در گوشه‌ای از خیابان آیت‌الله عبادی نیست. این مسجد کوچک و ساده، قصه‌های بسیاری را در گوشه‌و‌کنار خود نهفته دارد؛ داستان‌هایی که هر کدام گوشه‌ای از زندگی روزمره مردم محل را در برمی‌گیرد.

حجت‌الاسلام والمسلمین معصومی با حسرت درباره وضعیت کنونی این مکان دینی می‌گوید: والدین، مسجدی است که نه بانی دارد، نه مستغلاتی. مسجدی یتیم است که بیشتر وقت‌ها فقط برخی راننده‌ها برای نماز ظهر به اینجا می‌آیند.

او یادآور می‌شود که این مسجد زمانی پررفت‌وآمد بوده است و آدم‌های سرشناسی، چون مرحوم علی شمقدری از یاران خراسانی رهبر معظم انقلاب و پدر و برادر شهید، سید‌جواد مصطفوی، از علمای معاصر مشهد و آیت الله سیدحسن صالحی معروف به میرزا‌حسن صالحی، پدر وزیر ارشاد فعلی، در آن رفت‌وآمد داشته‌اند.

گذشته این مسجد پر از نقش‌آفرینی‌های تاریخی است. حجت‌الاسلام والمسلمین معصومی می‌گوید: پیش‌از پیروزی انقلاب اسلامی، مسجد والدین که هنوز مسکونی بود یکی از مراکزی بود که بسیاری از بزرگان و چهره‌های انقلابی به آن رفت‌وآمد داشتند. مرحوم خزاعی‌نژاد خود فردی انقلابی و فعال بود. بسیاری از چهره‌های برجسته‌ای که می‌خواستند از دست ساواک پنهان شوند، به اینجا می‌آمدند.

 

مسجد کوچک اما پر قصه ابتدای خیابان آیت‌الله عبادی

 

مسجد والدین؛ تلخ و شیرین‌های یک میراث ماندگار

سید‌علی میریزدی، یکی از اهالی و کسبه قدیمی محل که از جریان نام‌گذاری مسجد مطلع است و واقف، مستقیم با او در‌این‌باره صحبت کرده، تعریف می‌کند: خانواده حاجی شب‌های جمعه، یک دیگ غذا درست می‌کردند و در مراسم مختلف، از‌جمله ولادت امام‌رضا (ع) یا روز عاشورا مراسم برگزار می‌شد. حاج‌آقا و خانواده‌اش با مردم گرم و گیرا بودند و ارتباط صمیمانه‌ای داشتند.

این مسجد زمانی پررفت‌وآمد بوده و آدم‌های سرشناسی در آن رفت و آمد داشته‌اند

اما حالا، این مسجد که زمانی خانه‌ای پررونق و پرمهر بود، به گفته میریزدی، سال‌هاست که «بی‌فروغ» شده است. دیگر از آن جمع‌های پرشور و رفت‌وآمد‌های صمیمانه خبری نیست.

با‌این‌حال، این میراث ساده و ماندگار، خاطرات تلخ و شیرین بسیاری را در دل خود حفظ کرده است؛ از زخم‌هایی که در مسیر وقف بر آن وارد شد تا روز‌هایی که درهایش به روی همگان باز بود و هر گوشه‌اش، نشانی از سخاوت و گرمای حضور خانواده واقف داشت.

 

مسجد کوچک اما پر قصه ابتدای خیابان آیت‌الله عبادی

 

خانه‌ای که پایگاه انقلاب بود

تاریخچه مسجد والدین تنها به وقف و سادگی بی‌پیرایه‌اش ختم نمی‌شود. این مکان، در روزگاری که هنوز یک خانه مسکونی بود، مأمن و محل رفت‌وآمد چهره‌های برجسته انقلابی و روحانیون بزرگ بوده است.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدباقر فرزانه، امام جمعه موقت مشهد، نقل می‌کند که در بحبوحه اتفاقات انقلابی این خانه شاهد حضور افرادی همچون رهبر معظم انقلاب و شهید‌هاشمی‌نژاد بوده است.

حجت‌الاسلام والمسلمین فرزانه می‌گوید: مرحوم خزاعی‌نژاد، واقف این مسجد، متدین، انقلابی و مورد اعتماد بود. منزل مرحوم که بعدا به مسجد والدین تبدیل شد، یقینا محل رفت‌وآمد و اجتماع بزرگان انقلاب در مشهد بود. نزدیکی‌های پیروزی انقلاب چندنفر از آقایان ناگزیر بودند به لحاظ مسائل امنیتی در منازل افراد مختلفی، شب را صبح کنند و یکی از پاتوق‌های انقلابیون، منزل مرحوم خزاعی‌نژاد بود.

منزل ایشان یکی از خانه‌های امن بود که حضرت آقا و بعضی از چهره‌های انقلابی مشهد ازجمله شهید‌هاشمی‌نژاد هم آنجا حضور داشتند. خاطرم هست مرحوم خزاعی‌نژاد بعد از وقف خانه ساکن احمدآباد شده‌بود.

 

* این گزارش یکشنبه ۷ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۶۰۲ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44